واکاوی علل تضعیف خرید
بیاعتمادی و تجارب تلخ گذشته: بیراه نیست که بزرگترین آسیب به بازارسرمایه از سال ۹۹ به این سو را بیاعتمادی مردم به بورس بدانیم. در غیاب عدمآموزش و فرهنگسازی و ترویج فرهنگ سهامداری و در روند صعودی دیوانهوار حاصل از ورود نقدینگی به بازار، ناگاه بسیاری از مسوولان، مردم را دعوت به سرمایهگذاری در بورس کردند؛ ولی هنگام سقوط و از بین رفتن سرمایهها حمایتها کارساز نبود و بسیاری از سهامداران، بهخصوص آنهایی که جدیدتر وارد شده بودند، با زیانهای سنگینی روبهرو شدند. با توجه به تورم دوسال اخیر و رشد قیمت داراییهای فیزیکی، سهامداران بهشدت قدرت برابری داراییهای خود را از دست دادند.
نیازهای نقدینگی حقوقیهای بزرگ: شرایط تورمی و افزایش هزینهها بسیاری از حقوقیهای بزرگ را وادار کرده است که بهمنظور تامین مالی طرحهای سرمایهگذاری یا جبران هزینههای جاری یا پرداخت سود به سهامداران عمده، به محض اندک افزایشی، فروش سهام انجام دهند. این امر با توجه به کمرمقی سمت خرید، سبب میشود که مجددا بازار با نزول مواجه شود.
اشباع نقدینگی در صندوقهای بازارگردانی و حبس منابع: تحت فشارهای موجود در زمان نزول بازار، بسیاری از حقوقیها مجبور به تخصیص منابع به صندوقهای بازارگردانی اختصاصی شدند. این رویه به حدی ادامه یافت که در بسیاری از نمادها بازارگردانها وارد ترکیب سهامداران درصدی شدند. اکنون این نگرانی وجود دارد که در صورت افزایش تعداد خریداران صندوقها به جهت آزاد کردن منابع حبسشده نسبت به فروش سهام اقدام کنند و موجب افزایش عرضهها شوند.
رونق بازارهای موازی : سرمایهگذاران عادی در انتخاب بازارها برای سرمایهگذاری به بازده بازارهای مختلف توجه میکنند. روند قیمتها و بازدهی در بازارهایی همچون املاک و خودرو، این باور را به وجود آورده است که در این بازارها اولا زیان وجود ندارد و ثانیا دارایی آن به سبب ویژگی فیزیکی بودن آن دارای ارزش ذاتی است. همین عوامل در کنار تصمیمات نادرستی همچون قیمتگذاری دستوری خودرو و قرعهکشی آن سبب شده است که منابع مالی در اختیار سرمایهگذاران، وارد این بازارها شود.