همه فاکتورهای بیاعتمادی
روند مزبور، در حالی همچنان ادامه دارد که بهرغم کاهش شدید قیمت سهام در بازار و افزایش سودآوری شرکتها و متعاقبا کاهش نسبت P/ E، باز هم سرمایهگذاران حاضر به سرمایهگذاری نیستند.سوالی که این روزها ذهن فعالان بازار سرمایه را درگیر کرده، این است که چرا با وجود افت شدید قیمت سهام و افزایش سودآوری شرکتها و جذاب بودن سرمایهگذاری، همچنان بازار در حال در جا زدن و حتی حرکت رو به پایین است؟ وقتی بازار جهانی از نظر قیمت کالا و خدمات و کنترل همهگیری کرونا نسبت به سال گذشته، از منظر عرضه و تقاضا بهبود پیدا کرده و چشمانداز کوتاهمدت هم حاکی از رشد قیمتها در سال بعد است؛ همچنین قیمت نرخ ارز در کشور، در مقایسه با سال قبل، بالاتر رفته و نتیجه این دو عامل، افزایش سودآوری شرکتها بوده است و تمامی عوامل بنیادی نیز این اطمینان را میدهند که سود شرکتها در سال آینده، بیشتر از سالجاری و نسبت P/ E نیز با کاهش محسوسی همراه بوده است، چرا کسی حاضر به سرمایهگذاری نیست و اصطلاحا خریداری در بازار وجود ندارد؟ چرا بخشی از نقدینگی خارجشده از بازار مجددا بر نمیگردد؟ دلایل مختلفی وجود دارد که چند دلیل را بیان میکنم.
اولین دلیلی که میتوان بیان کرد و این روزها نیز خیلی مورد بحث قرار گرفته است، بیاعتمادی سرمایهگذاران خرد و تازهوارد به بازار است؛ سرمایهگذارانی که حاضر به خرید نیستند و فقط منتظر جبران ضررها یا حتی کمشدن ضررهایشان هستند تا با فروش سهام از بازار خارج شوند. آمار روزهای اخیر نیز نشان میدهد، خروج سرمایه از بازار وجود دارد. بخشی از فشار فروش در روزهای مثبت و سبز بازار نیز به دلیل حضور سرمایهگذاران خسته است که قصد خروج از بازار را دارند.
دلیل دوم را باید در رفتار حقوقیهای بازار جستوجو کرد. اگر فروش سرمایهگذاران خرد و تازهوارد را به حساب نداشتن دانش و تخصص و کمتجربگی و تصمیمات هیجانی بگذاریم، رفتار این روزهای اشخاص حقوقی را که بهرغم جذابیت بازار برای سرمایهگذاری اقدام به خرید سهام نمیکنند و حتی در قامت فروشنده ظاهر میشوند، باید ناشی از غلبه ترس بر تصمیمات مدیران سرمایهگذاری دانست؛ به نحوی که این ترس و نگرانی، قدرت تحلیل را از مدیران سرمایهگذاری گرفته است. وضعیت تصمیمگیری شخصیتهای حقوقی به گونهای شده است که در انتظار نشستهاند تا شخصی از بیرون بازار اقدام به خرید کند و وضعیت فعلی بازار را بهبود ببخشد و آنها بعد از اطمینان کامل از بهبود وضعیت بازار، اقدام به سرمایهگذاری کنند. وقتی رویکرد اشخاص حقوقی به بازار اینگونه باشد، نمیتوان از سرمایهگذاران خرد انتظاری غیر از فروش سهام را داشت.
چه عواملی باعث نگرانی حقوقیها و عدمتمایل آنها به سرمایهگذاری در بازار سرمایه شده است؟
ریسک افزایش هزینه انرژی، حذف معافیتهای مالیاتی، افزایش نرخ بهره و خروج پول از بازار از سوی دولت با انتشار اوراق بدهی؛
نامشخص بودن وضعیت مذاکرات هستهای
تغییر مداوم دستورالعملها و مقررات.
اشخاص حقوقی، ریسکهای مطرحشده را دلیلی بر عدمتمایل به سرمایهگذاری عنوان میکنند، در حالی که بخش قابلتوجهی از این ریسکها بر بازار اعمال و موجب افت قیمتها در بازار شده است. بنابراین میتوان اذعان کرد که همگان، چه اشخاص حقیقی و چه حقوقی، منتظرند تا شخصی از بیرون بهصورت نامرئی، وضعیت بازار را بهبود ببخشد و آنها تا آن زمان فقط باید منتظر باشند و کاری نکنند. آیا وقت آن نرسیده که با تحلیل، اقدام به سرمایهگذاری کنیم و منتظر جریان نقدینگی و دست نامرئی از بیرون نباشیم؟