ریسکگریزی سهامداران
در این صورت پولهای پارک شده در خارج از بازار سرمایه، مجدد به این بازار برگشته و شاهد جریان نقدینگی با حجم بالایی خواهیم بود. این امر میتواند شروع حرکت مثبت، نه مشابه رشد هیجانی در اوایل سال ۱۳۹۹، بلکه روندی صعودی باشد. در واقع وضعیت و بنیاد اصلی شرکتها و بنگاههای فعال در بازار سهام، بسیار مناسب بوده و شایسته است که شرایط کلی بازار با روندی مثبت همراه شود. این درحالی است که شاهد عدم رخداد چنین موضوعی هستیم و شواهد گویای آن است که برنامه مدونی برای این امر نیز وجود ندارد.
هر چند حرفهای زیای در این راستا زده شده، وعدههای زیادی داده شد و یکسری موارد اجرایی شد، اما سیاستهای انجام شده، تاثیر منفیتری بر بازار ایجاد کرد. به طور مثال میتوان به ایجاد دامنه نوسان نامتقارن، تغییر حد نصاب خرید سهام توسط صندوقهای با درآمد ثابت اشاره کرد که نه تنها راهکاری مناسب نبود، بلکه تاثیر مخربتری بر بورس ایجاد کرد. در همین راستا تصمیم اخذشده برای صندوقهای با درآمد ثابت به ماهیت و بدنه این صندوقها نیز لطمه زده و خواهد زد. چون سوددهی آنها را به میزان قابلتوجهی کاهش خواهد داد. این امر سبب شد، پول وارد شده از طریق این صندوقها به بازار سرمایه، تغییر مسیر داده و به سمت بازار پول و بانک هدایت شود.
در همین راستا باید عنوان کرد که از طرف دولت نیز حمایتی از بازار سرمایه به عمل نیامد و اقدامات صورت گرفته از سوی سازمان بورس و سیاستگذاران این بازار نیز عقیم ماند و درواقع ناکارآمد تلقی شد.
بهطوریکه نتیجه چنین اقداماتی را میتوان در روند ریزشی بازار سهام طی 9 ماه اخیر مشاهده کرد. چنانچه حمایت درستی به عمل آمده بود، چنین وضعیت و شرایط بدی را در بورس تجربه نمیکردیم. این موضوع لطمه بسیار زیادی به بازار سرمایه زد که در حافظه تاریخی بازار سهام و سرمایهگذاران باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که چنین شرایطی، رفتار و سلیقه سرمایهگذاران را تحت تاثیر قرار داده و تغییر میدهد. به واسطه چنین رخدادهایی و حدود 9 ماه رکود و عدم نقدشوندگی، در آینده با سرمایهگذاران بسیار ریسکگریزی مواجه خواهیم شد. سرمایهگذارانی که به سرمایهگذاری کوتاهمدت اقدام خواهند کرد و تنها به دنبال نوسانگیری از بازار خواهند بود. امری که یک آفت بسیار خطرناک برای بازار سهام خواهد بود.
همچنین سلب اعتماد سهامداران از نهادهای ناظر در بازار سرمایه نیز یک مشکل جدی و لطمه جبرانناپذیر خواهد بود که در آینده با آن مواجه خواهیم شد.
در این میان تامین مالی با حجم بسیار بالا در حدود 120 هزار میلیارد تومانی دولت از بازار سرمایه و در نهایت رهاکردن بازار نیز مزید بر علت شد. بهطوریکه چنین امری هم به بدنه اصلی بازار و هم به سهامداران، لطمه بزرگی وارد ساخت و آینده بازار هم تحت تاثیر این موارد خواهد بود.
تاکید میشود که سازمان بورس اوراق بهادار یک نهادی دولتی است و کمتر بورسی در دنیا یافت میشود که یک نهاد دولتی باشد و نفوذ و تصمیمگیری در آن از سوی ارکان دولت باشد. هیچ دولتی نباید از بورس به عنوان یک ابزار برای تامین مالی و رسیدن به اهداف خود استفاده کند. از آنجا که بازار سهام ما فاقد یک اتاق فکر است، مشکلات را حل و فصل نمیکند و ایدهسازی برای پیشرفت بازار ندارد. چنین فقدانی سبب میشود که بهویژه در شرایط منفی و بحرانی، راهکار مناسبی برای برونرفت از این شرایط نباشد.