سرمایهگذاری بین نسلی
صندوقهای بازنشستگی، افراد را قادر میسازند تا مصرف امروز خود را از سالهای میانی عمر خود که مولد هستند، به سالهای پیری و بازنشستگی که توان کمتری برای کسب درآمد دارند، منتقل کنند و به افراد امکان میدهد تا سیر زمانی مطلوب خود را در مصرف بین دوران کاری و بازنشستگی انتخاب کنند. به بیان دیگر، از منظر فردی، هدف اصلی نظامهای بازنشستگی، هموارسازی مصرف در طول چرخه زندگی است. هر کس با پرداختن به طرح بازنشستگی، امروز کمتر از چیزی که تولید کند، مصرف کرده است تا بتواند در زمان بازنشستگی و در دورهای که غیرمولد است، همچنان به مصرف خود ادامه دهد. اصولا فرد میتواند مصرف را طی زمان، به یکی از دو طریق، مدیریت و منتقل کند: تولید فعلی را ذخیره کند یا در خصوص تولید آینده ادعایی کسب کند. بنابراین اقتصاد صندوقهای بازنشستگی میتواند پیچیده و گیجکننده باشد. عملیات نظامهای بازنشستگی، از منظر تامین مالی، شامل پرداخت از محل امروز (PAYG) و نظام اندوختهگذاری کامل (FF) و همچنین از نگاه نحوه پرداخت مزایا، نظام پرداخت مزایای معین (Defined Benefit, DB) و کسورات یا حق بیمه تعریفشده (Defined Contribution, DC) را تشریح میکند.
نظامهای بازنشستگی اندوخته کامل، پرداختها را از محل وجوه انباشته حاصل از حق بیمه اعضا در طول زمان انجام میدهند. حق بیمه پرداختی در داراییها، سرمایهگذاری شده و بازده کسبشده به آن منابع اضافه میشود و وقتی فرد به بازنشستگی میرسد، صندوق، همه حق بیمههای گذشته، به همراه سود و بازده کسبشده را که تجمیع شدهاند، به مستمری سالانه تبدیل کرده و به فرد پرداخت میکند. بنابراین اندوختن، روشی برای انباشت داراییهاست تا زمانی دیرتر با کالا مبادله شود. نظامهای پرداخت از محل دریافت امروز یا همان نظام توازن درآمد-هزینه (PAYG)، یکی از رایجترین روشهای تامین مالی برنامههای بیمهای است. در این الگوی تامین مالی، هزینههای تعهدات و هزینههای اجرایی، هر سال از محل درآمدهای حاصل از حق بیمه آن سال پرداخت میشود و ذخیرهای به جز ذخیره احتیاطی در نظر گرفته نمیشود؛ بنابراین سرمایهگذاری وجوه با اصولی که در اندوختهگذاری کامل وجود دارد، امکانپذیر نیست. اما برای مقابله با نوسانات مقطعی یا ناگهانی، از آغاز تشکیل طرح، درصد ناچیزی به نرخ حق بیمه افزوده و معمولا یک ذخیره احتیاطی تشکیل میشود. پایداری در این سیستم، بهتناسب بین تعداد بازنشستگان و شاغلان و هزینههای ناشی از پرداخت مستمری و درآمدهای ناشی از حق بیمه دریافتی بستگی دارد و بازتوزیع در آن بیننسلی است؛ به این معنی که حق بیمه پرداختی از سوی شاغلان یک نسل، صرف پرداخت حقوق بازنشستگی نسل قبل میشود و امکان تخصیص غیرمنصفانه درآمدها و توزیع ریسک بین نسلهای متوالی بیمهشدگان در آن وجود دارد. در بلندمدت، هرچه صندوق به مرحله بلوغ نزدیکتر و تعداد مستمریبگیران آن از بیمهپردازان بیشتر شود، پایداری صندوق به مخاطره میافتد.
ماهیت این نظامها با لحاظ مزایای معین، قراردادی و بر اساس این واقعیت است که دولت میتواند، اما ملزم نیست داراییها را در اقدام پیشدستانه و به سبب ادعاهای آتی مستمری انباشت کند؛ میتواند از جمعیت شاغل امروز حق بیمه (مالیات) بگیرد تا هزینه بازنشستگی نسل بازنشسته را پرداخت کند. به بیان دیگر، این نظام، این قید را که مزایای دریافتشده از سوی هرنسل، باید با حق بیمه پرداختی سازگار باشد، کنار گذاشته و از این نظر، در تعارض کامل با ترتیبات اندوخته کامل است.
شایان ذکر است که صندوقهای بازنشستگی میتوانند اندوخته جزئی هم باشند؛ یعنی مزایا را از ترکیب حق بیمه فعلی، بازدهی دارایی وگاهی فروش آنها پرداخت کنند. بنابراین، بهمنظور تحلیل نقش سرمایهگذاری، باید به منطق طراحی و عملیات صندوقهای بازنشستگی توجه ویژهای کرد. اگر نظام بازنشستگی اندوخته کامل باشد، نقش حوزه سرمایهگذاری در تامین مالی بسیار پررنگ است و اگر سیستم توازن درآمد-هزینه یا پرداخت از محل امروز باشد، پرداختهای امروز شاغلان، سهم و نقش عمدهای در تامین مالی مصارف صندوق دارد. اگر هدف اصلی، پایداری مالی بلندمدت و تعادل بین منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی باشد، هریک از روشها و نظامهای مذکور، از یکسری عوامل و متغیرهای درونی و بیرونی یا محیطی تاثیر میپذیرد که باید به طور مستمر رصد و در نهایت واکنش و اصلاحلات متناسب با آن را اعمال کرد که پیچیدگیهای فنی و اقتصادی و سیاسی دارد. در ضمن، پرسش مستقل این است که مزایای بازنشستگی تا چه حد به حق بیمههای پرداختی فرد مرتبط است. طرح مشارکت معین، در برابر طیفی از ریسکهای مرتبط یا نرخ متغیر بازده واقعی، ریسک درآمد کم یا زیاد، ریسک قیمتگذاری آتی مستمریهای ثابت و... قرار دارد. در نظام پرداخت از محل امروز، کمبود بهواسطه کاهش حق بیمه پرداختی، ایجاد میشود. در طرح اندوخته کامل، این سازوکار غیرمستقیم است؛ اما همان اثر را دارد که به موضوع تولید برمیگردد.
به گفته نیکلاس بار، آنچه اهمیت دارد، انباشت منابع مالی نیست، بلکه افزایش تولید است. این امر میتواند پاسخگوی مطالبات کارگران و بازنشستگان باشد. آنچه اهمیت دارد، اندازه کیک است؛ نه نوع چاقویی که برای بریدن آن استفاده میشود. راهحل پیر شدن جمعیت در خود نظام اندوختهای نیست؛ بلکه در افزایش تولید و افزایش محسوس متوسط سن بازنشستگی است. بنابراین اولین و مهمترین هدف ایجاد صندوقهای مذکور، برقراری حمایتهای اقتصادی در دوران پیری، بیماری، ازکارافتادگی و فوت است. بهمنظور رسیدن به این مقصود و تامین منابع مالی از روشهای لازم، ضرورت توجه به تولید و رشد اقتصادی اجتنابناپذیر است. این موضوع مستلزم رعایت نکات لازم، از جمله شناخت ماهیت صندوقهای بازنشستگی (نحوه تامین مالی و پرداخت مزایا) و امکان سرمایهگذاری از لحاظ قانونی و تخصصی است. مدل تامین مالی و پرداخت مزایا در اکثر صندوقهای بازنشستگی ایران، از نوع پرداخت از محل امروز (DB, PAYG) است. حتی اگر با کمی اغماض برخی از آنها را سیستم اندوخته جزئی بپنداریم، مدیریت حفظ و نگهداشت ذخایر و نحوه سرمایهگذاری منابع و در نهایت، سهم آورده حوزه سرمایهگذاری در مصارف صندوقها با ابهامات مختلفی مواجه است. به عبارت دیگر، تاکنون نقش و جایگاه حوزه اقتصادی و سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی در تعهدات حال و آتی، بهروشنی ترسیم نشده است و ارتباط پویا و سیال تامین مالی از طریق مدیریت ذخایر و سرمایهگذاری صندوق با مصارف حال و آتی، بهروشنی مشخص نبوده است. بنابراین تا این موضوع شفاف نشود، پرداختن به ترکیب بهینه سبد سرمایهگذاری صندوقها در طول زمان و ارزیابی نحوه مدیریت وجوه ضمن رعایت اصول نقدینگی، سودآوری و امنیت در هالهای از ابهام خواهد بود.
شایان ذکر است که بر صندوقهای بازنشستگی بهعنوان نهادهای مالی بزرگ و تاثیرگذار، مقررات قانونی بسیاری متناسب با ساختار نظام بازنشستگی، ساختار اقتصادی و سیاسی کشور حاکم است.
طبق این مقررات، معمولا محدودیتهایی در نحوه تخصیص، نوع و ترکیب داراییها، سهم هر دارایی از پرتفوی سرمایهگذاری و سطح ریسک آنها تعیین میشود. اهمیت این موضوع تا به آن حد است که اتحادیه بینالمللی تامیناجتماعی، سرمایهگذاری را در کنار برنامهریزی راهبردی و محاسبات بیمهای، مهمترین حوزه مدیریت صندوقهای بیمهای میداند و در اسناد مصوب، اصول سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی را ترسیم کرده است. در نظام حقوقی ایران نیز در قوانین و مقررات متعددی، به سرمایهگذاری صندوقهای بازنشستگی توجه شده است؛ علاوه بر اینکه قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامیناجتماعی، یکی از موارد پایداری منابع مالی صندوقهای بازنشستگی را درآمد حاصل از سرمایهگذاریها و مدیریت وجوه صندوقهای فعال بیمهای در قلمروهای مختلف نظام، دانسته است.