درد پرداخت

احتمالا یکی از بهترین این موارد، داستان محدودیت نوسان قیمت‌ است. دامنه نوسان قیمت، سال‌هاست که به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین روش‌ها برای کاهش تلاطمات قیمت سهام در بورس استفاده می‌شود. کاری به مباحث فنی و مزایا و معایب این قانون نداریم. می‌خواهیم لحظه‌هایی را مرور کنیم که این محدودیت ترس سرمایه‌گذار تازه‌وارد به دنیای بورس را تشدید کرده است. برگردیم به یک هفته گذشته؛ شاخص بورس که در مدتی کوتاه به بیش از یک میلیون واحد رسیده بود، با سرعتی زیاد اصلاحات جدی را تجربه کرد.

در این صف‌های طولانی فروش، لحظاتی بود که سهم ۱۴۰۰ تومانی را ۴۰۰ تومان می‌خریدند، البته نمی‌توانستند بخرند؛ چون محدودیت نوسان اجازه چنین خرید و فروشی را نمی‌دهد، اما معامله‌گران قیمت خرید را ۴۰۰ تومان ثبت می‌کردند تا به سرمایه‌گذاران القا کنند که به زودی این سهم ارزش خود را از دست خواهد داد. خودتان را در این لحظه تجسم کنید. تمام دار و ندار شما در سهمی قفل شده است که ندای سقوط آن به گوش می‌رسد. پس در این حالت هیجان و ترس زیان به نحوی ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد که لقای سود را به زیان بیشتر می‌بخشیم. می‌خواهیم در اولین فرصت و با بیشترین تعداد، سهام را به حراج بگذاریم (همانند تصویر).

این موضوع سال‌هاست که در ادبیات اقتصاد رفتاری (تحلیل روان‌شناختی تصمیمات اقتصادی) بحث می‌شود و دقیقا به همین دلیل ریچارد تیلر در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. متخصصان اقتصاد رفتاری به خوبی نشان داده‌اند که «ادراک زیان» چگونه بر تصمیمات ما تاثیر می‌گذارد.

متخصصان رفتاری به این نتیجه رسیده‌اند که هرگاه مغز ما با موقعیتی رو‌به‌رو ‌شود که به‌صورت بالقوه، ضرر و زیانی را در پی داشته باشد، سیستم ناهوشیار و خودکاری را به‌کار می‌گیرد که متفاوت از سیستم هوشیار و ارادی ماست. از آنجا که در گذشته، نیاکان ما بیشتر در موقعیت‌های اضطراری قرار می‌گرفتند که لازم بود از تهدید اجتناب کنند تا موقعیت‌هایی که سود خود را به حداکثر برسانند، بنابراین در طول تکامل، واکنش به ضرر برای ما ارزش بیشتری پیدا کرده است. به عبارت دیگر، در طول زمان، چشم‌انداز زیان به یک محرک قوی‌تر برای تحت‌تاثیر قرار دادن رفتار ما، نسبت به وعده سود تبدیل شده است. در صورت امکان، ما سعی می‌کنیم از هر نوع زیانی اجتناب کنیم و هنگامی که به مقایسه سود و زیان می‌پردازیم، با آنها به یک صورت برخورد نمی‌کنیم. در واقع ما به نوعی دارای یک «زیان‌گریزی ذاتی» هستیم. حتی هنگامی که فرصتی برای قبول یا رد یک ریسک به ما پیشنهاد می‌شود، بسیاری از ما حاضر به شرط‌بندی نیستیم؛ مگر آنکه نتیجه نهایی دو برابر بیشتر از زیان بالقوه باشد.

دن اریلی در کتاب نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر از گریز، از زیان صحبت می‌کند و توضیح می‌دهد که هنگام روبه‌رو شدن با هزینه هر مبادله‌ای، شما تمایل دارید نسبت به آن چیزی که به‌دست می‌آورید، بر چیزی تمرکز کنید که در یک معامله از دست می‌دهید. «درد پرداخت » زمانی ایجاد می‌شود که شما باید چیزی از خود را بدهید.

در آن لحظه، مقدار دقیقی که شما پرداخت می‌کنید، اهمیت ندارد. شما این درد را احساس می‌کنید، بدون توجه به اینکه چقدر باید بپردازید و این مساله بر تصمیم و رفتار شما تاثیر می‌گذارد.  پس، با این توضیح، در این بازی روانی که امکان بروز آن به دلیل محدودیت نوسان قیمت رخ داده است، به‌صورت طبیعی می‌توان انتظار صف‌های طولانی را داشت و در این شرایط گویا تنها خبرهای سیاسی (مثل حمایت دولت از بورس) یا اعمال نظر ناظر بازار می‌تواند شرایط را به سمت مثبت شدن بازار برگرداند.

حالا اگر بخواهیم یک پیشنهاد سرانگشتی برای تازه‌واردان داشته باشیم چیست؟ بهترین انتخاب آن است که تجربه بهتری را در آینده برای شما محقق سازد، نه آنکه احساس زیان گذشته را برای شما خنثی و منتفی سازد. پس در چنین مواقعی با بازار همگام نشوید و اگر به‌دنبال افزایش سرمایه خود هستید، با بازاری که در آن حرکت‌های توده‌وار به سرعت شکل می‌گیرد، همراه نشوید و اگر نمی‌توانید، سود کمتر را بپذیرید و به صندوق‌های سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت مراجعه کنید. چون در غیر این صورت تنها آنچه برای شما باقی می‌ماند ضرری است که در زمان شروع پیش‌بینی نمی‌کردید.

Untitled-1