صندوقهایی برای تعمیق نقدشوندگی
این درحالی است که معاملات ثانوی در بورسکالای کشور چندان جا نیفتاده که این موضوع از دلایل مختلفی تبعیت میکند. ذهنیتها و فرهنگ داد و ستد یکی از دلایل عدم گسترش معاملات ثانوی در بورسکالا بهشمار میرود. درواقع سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی شناخت دقیقی از واقعیتهای معاملات محصول و اوراق در بورسکالا و انرژی نداشته و با توجه به سابقه بیشتر بورس اوراق بهادار، تمایل بیشتری به حضور در این بازار دارند. در کنار عدم شناخت کافی سرمایهگذاران از معاملات ثانوی بورسکالا، زیرساخت برای گسترش این معاملات در بورسکالای کشور نیز چندان وجود ندارد. در واقع عمق ابزارها و معاملات در این بازار زیاد نبوده و نقدشوندگی در این بخش نیز به نسبت بورس اوراق بهادار پایینتر است. حجم انتشار اوراق در بورسکالا نسبت به بورس اوراق بهادار بسیار کمتر بوده که این موضوع نیز باعث میشود بالطبع حجم معاملات و عمق بازار در این بخش محدود شده و سرمایهگذاران چندان رغبتی به حضور در این بازار نداشته باشند. البته در بخش گواهی سپرده سکه در بازار ثانوی با توجه به نقدشوندگی بالا شاهد حضور جدیتر سرمایهگذاران هستیم. اما این موضوع شامل تمامی معاملات این بازار نمیشود. درواقع عمق محدود سایر ابزارهای مالی باعث میشود سرمایهگذاران از ترس انجماد منابع مالی خود از حضور در این بازارها بپرهیزند و متاسفانه بورسکالای ایران نیز در این سالها اقدامی جهت عمقبخشی و تسهیل نقدشوندگی معاملات در بازار ثانوی انجام نداده است. استفاده از صندوقهای کالایی روشی برای افزایش نقدشوندگی سپردههای کالا یا همان گواهی سپرده کالایی بهشمار میرود. در تمام دنیا نیز استفاده از صندوقهای کالایی رواج دارد، این صندوقها به گروههای مختلفی طبقهبندی میشوند و با توسعه این صندوقها، امکان استقبال سرمایهگذاران نسبت به گواهی سپرده کالایی مشخص افزایش مییابد. حتی در بورس اوراق بهادار نیز بخش قابل توجهی از سرمایهگذاران خرد وارد انتخاب سهم نشده و معاملات خود را براساس صندوقهای سرمایهگذاری انجام میدهند، در این شرایط توسعه صندوقهای کالایی و عملکرد تخصصی آنها میتواند به رونق معاملات ثانوی در بورسکالا منجر شود.
رونق معاملات در بازار ثانویه اگرچه بهصورت مستقیم تاثیر مثبت یا منفی بر بنگاههای تولیدی ندارد، اما زمانی که زیرساخت مناسبی در معاملات این بخش بهوجود بیاید و این بازار از نقدشوندگی خوبی برخوردار شود، امکان تامین مالی از طریق این ابزار برای شرکتها فراهم میشود. درواقع پس از آنکه فرهنگ این ابزار مالی در کشور جا بیفتد و روی داراییهای مختلف گواهی سپرده صادر شود و صندوقهای کالایی با نقدشوندگی بالا شکل بگیرند، به مرور بنگاههای تولیدی نیز به سمت استفاده از این روش برای تامین مالی میروند. در کنار تمامی موارد بیان شده نباید از این نکته غافل شد که در دنیا ابزارهای مالی توسط فعالان بازار و براساس نیاز این بخش پیشنهاد داده میشود و در ادامه نهادهای ناظر نسبت به مقرراتگذاری برای آن اقدام میکنند و این موضوع باعث میشود تا استقبال از این ابزارها بالا باشد. بنابراین توجه به نیاز و خواست فعالان بازار در راهاندازی یک بازار اهمیتی قابلتوجه دارد. اما در ایران رویه برعکس طی میشود. در واقع سازمان بورس و اوراق بهادار یا هر یک از بورسها خود پیشنهاددهنده ابزار و طراح و مجری آن هستند و همین تحمیل ابزار باعث میشود بعضا از سوی فعالان بازار پس زده شود. این اتفاق در بخش گواهی سپرده در بخش محصولات کشاورزی در سالهای قبل تجربه شد. پس از آنکه نسبت به راهاندازی ابزاری برای بازار تصمیم گرفته شد نیز باید تمامی زیرساختهای فنی و مقدماتی از جمله جنبههای مختلف فنی، عملیاتی، فقهی، فرهنگی و سرمایهگذاری برای فعالیت آن فراهم شود. تامین مجموع عوامل بیان شده به موفقیت یک ابزار مالی منجر میشود. به عبارت دیگر در طراحی ابزارهای مالی باید به ابعاد اقتصاد کلان و اقتصاد خرد ابزار توجه ویژه کرد. در این شرایط اگر یک بخش کالایی همچون گروههای مختلف صنعت، پیشنهاد راهاندازی بازار گواهی سپرده کالایی را مطرح کند و زیرساختهای مورد نیاز از سوی بورسکالا طراحی و تامین شود، امکان موفقیت این ابزار مالی به مراتب بیشتر میشود. البته نباید از این نکته نیز غافل شد که متاسفانه شناخت از انواع ابزارهای مالی بازار سرمایه در کشور پایین بوده و به همین علت باید سازمان بورس و اوراق بهادار نسبت به آشناسازی و فرهنگسازی میان فعالان بازار اقدام کند.