مدیرعامل مرکز نوآوری جهش تشریح کرد
چالشهای ورود دولتیها به بازار شتابدهی استارتآپها
اما بازیکنان این فضا اصلیترین چالش و مشکل شتابدهندهها در ایران را ورود نابجای سرمایه دولتی به آن میدانند. کاوه گودرزی، مدیرعامل شرکت کسبوکارهای نوآورانه جهش فعال در زمینه شتابدهی استارتآپها در این باره به «دنیای اقتصاد» میگوید: حجم پول دولتی که وارد اکوسیستم استارتآپی میشود بهمراتب از پول سرمایهگذاران خصوصی بیشتر است؛ اما سرمایهای که بدون دانش و تجربه وارد شود، نهتنها راهنمای بازار نخواهد بود، بلکه نظم آن را نیز به هم میریزد. این در حالی است که نگهداشت این فضا تنها به همکاری و اشتراکگذاری تجربیات و دانش انباشته و تخصصی سرمایهگذاران آن وابسته است. حیطه شتابدهی سابقه کمی در دنیا و ایران دارد. بازیگران این حوزه که همان مراکز شتابدهی یا شتابدهندهها هستند درواقع موظف هستند به یک یا چند تیم استارتآپی با ایده یا محصول، کمک کنند که از نقطه الف رشد و بهبود پیداکرده و به نقطه ب که جایگاه بهتری است، برسند و سپس با پیدا کردن یک سرمایهگذار برای کسبوکارشان، به فعالیت خود ادامه دهند.
تاثیر اقتصاد تورمی بر اکوسیستم استارتآپی
یکی از مهمترین مشکلات شتابدهندهها در ایران، وضعیت اقتصاد کشور است. مدیرعامل مرکز نوآوری جهش علت سختشدن فرآیند جذب سرمایه برای استارتآپها را اقتصاد تورمی میداند و میگوید: اقتصاد تورمی و نوسانهای قیمتی بازار تاثیر مستقیمی بر استارتآپها دارد و سرمایهگذاری را بهمراتب سختتر و سرمایهگذاران را بسیار محتاطتر کرده است. حقیقت این است که سرمایهگذاران در حال حاضر ترجیح میدهند سرمایه خود را به بازارهای موازی و زودبازده مثل سکه و طلا و بورس ببرند. این بازارها به نسبت بازار سرمایهگذاری بر کسبوکارهای نوپا، سودهای خوبی داشته و ارزش مالی پول سرمایهگذاران را حفظ میکند. همین موضوع هم سرمایهگذاری را برای آنها توجیهپذیر میکند.
وی در رابطه با فضای سرمایهگذاری در استارتآپها اضافه میکند: در آمریکا نرخ بهره بانکی نهایتا ۵ درصد میشود و به این ترتیب وقتی استارتآپی بتواند دو برابر این نرخ رشد کند، اتفاق خوبی برای سرمایهگذار آن افتاده است؛ اما در کشور ما یکی از فاکتورهای تعیینکننده آینده سرمایه سرمایهگذاران، قیمت دلار است که روی رشد استارتآپها نیز تاثیر میگذارد. وقتی قیمت دلار به ناگهان افزایش پیدا میکند و از ۳ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان میرسد، یک استارتآپ هرچقدر هم که رشد کند باز ممکن است به گردپای دلار هم نرسد. این اوضاع برای سرمایهگذار ایرانی صرفه اقتصادی ندارد. همین مساله باعث میشود آنها عقب بکشند و عموما ترجیح بدهند بهجای اینکه پول خود را وارد فضای پرریسکی کنند که به سرمایهگذاران صبور نیاز دارد، آن را به بازارهایی ببرند که ارزش پول آنها را حفظ میکند. این موضوع به بزرگترین چالش ما تبدیلشده است.
او همچنین در ارتباط با موضوع ورود بخش دولتی به اکوسیستم استارتآپی اینگونه توضیح میدهد: مشکل اساسی پول دولتی، اصطلاحا نادان بودن آن است. پول نادان یا پولی که توسط سرمایهگذاران بدون تخصص وارد بازار میشود، ممکن است حجم خوبی داشته باشد، اما چالشهای زیادی را نیز با خود به همراه میآورد. پولهایی که بدون هیچ دانش و تجربهای به بازار بیایند، نظم بازار شتابدهندهها را به هم میریزند. شتابدهندههای دولتی ممکن است پول کمتری بگیرند، اما شتابدهندههای خصوصی عموما خدمات تخصصیتری ارائه میدهند و همین ورود نامناسب بهراحتی نظم بازار را بر هم میزند.
چرا پول هوشمند در اکوسیستم استارتآپی مهم است؟
پول هوشمند در فضای رقابت استارتآپی همان پولی است که شتابدهندهها و صاحبان کسبوکارهای نوپا، به دنبال آن هستند. پولی که از دل دانش، تجربه و مهارت فنی بیرون میآید تا رشد و موفقیت استارتآپ را تضمین کند و بازار را به سمت درستی هدایت میکند. مقام ارشد این شرکت در این خصوص میگوید: پول هوشمندی که از بخشخصوصی بهسوی بازار هدایت میشود، ارزشمندتر است؛ زیرا بخش خصوصی، اهمیت بیشتری برای پولی که برای سرمایهگذاری صرف میکند، قائل است و تلاش دارد با استفاده از دانشی انباشته یک زنجیره ارزش ایجاد کند. به این ترتیب سرمایهای که به استارتآپ وارد میشود میتواند به رشد آن کمک کند. بخشخصوصی تلاش میکند از این فرصت استفاده کند و این کسبوکارهای نوپا را به زیرمجموعه زنجیره ارزش اضافه کرده یا زنجیره ارزش جدیدی خلق کنند.
او پس از اشاره بهضرورت وجود پول هوشمند در این اکوسیستم میافزاید: جهش تصمیم گرفته است از صاحبان شرکتهای بزرگ بهعنوان سرمایهگذار استفاده کند. این افراد با سرمایه خود به جهش دعوت هستند و میتوانند سرمایه خود را به شتابدهنده اختصاص دهند. جهش از این طریق به یک شتابدهنده تخصصی که چند حوزه استارتآپی را پوشش میدهد، تبدیلشده و تیمها را بهخوبی پرورش میدهد. صاحبان شرکتها هم میتوانند در حوزه خود صاحب استارتآپهایی شوند و روی آنها سرمایهگذاری کنند تا جایی که درنهایت بتوانند استارتآپ مذکور را زیر پرچم هلدینگ خود آورده و این سرمایهگذاری را توجیهپذیر کنند. بهعلاوه جهش در سالجاری، جذب سرمایه کرده و خدمات باکیفیتی را در مرکز نوآوری جهش با فضای هزار متری و خدمات شتابدهی به تیمهای استارتآپی ارائه میدهیم. ما تلاش کردیم جهش را همیشه یک شتابدهنده کاملا خصوصی نگه داریم و با هیچ نهاد دولتی و نیمهدولتی همکاری نکردیم؛ زیرا تجربه به ما میگفت که همکاری با بانکها و نهادهای دولتی به دلیل سازوکارهای پیچیده، مشکلات جدی برای این فضا ایجاد میکند. از این رو ما ترجیح دادیم جهش تنها از دانش و توان سرمایهگذارهای بخشخصوصی استفاده کند.
کمبودهای فضای رقابت شتابدهندهها
دو خلأ مهم در اکوسیستم رقابت شتابدهندهها که بارها فعالان به آن اشاره کردهاند، یکی نبود سرمایه و دیگری نبود تیم خوب است. مدیرعامل این مجموعه در این رابطه میگوید: اگر بخواهیم خلأ نبود تیمی حرفهای را پر کنیم، باید آموزشهای حرفهایتری را به آموزش عالی متناسب با نیاز بازار اضافه کنیم. در جهش سعی کردهایم این فقدان آموزش مناسب را با جهش آکادمی و برگزاری دورههای آموزشی متناسب نیاز بازار پر کنیم. همچنین باید فضایی ایجاد کنیم که سرمایه خوب به این فضا تزریق شود. سرمایهگذارها در هر شهری هستند، سراغی از صنایع سنتی بگیرند و تلاش کنند در آن حوزهها از تیمهای استارتآپی حمایت کنند. اگر این پیوند بین صنایع سنتی و سرمایهگذارهای استارتآپها ایجاد شود، تیمهای استارتآپی میتوانند چالشهای صنایع سنتی را حل کنند. شرکتهایی که به سمت سرمایهگذاری روی استارتآپهای حوزه تخصصی خود میروند، هم میتوانند نوآور شوند و هم میتوانند کسبوکار خود را توسعه ببخشند و به منفعت مالی خوبی برسند. این مدل کاری در سراسر جهان، امتحان خود را پس داده است. اگر هر شرکت بزرگ، استارتآپی را زیر بالوپر خود بگیرد دیگر از بازار جا نخواهد ماند. نوآوری میتواند همه معادلات را به هم بریزد مثل کشمکشهای آژانسها با تاکسیهای آنلاین. این خطر برای تمام بازار سنتی وجود دارد. اگر کسبوکارهای سنتی به دنبال حفظ جایگاه خود هستند، باید وارد حوزه استارتآپها شوند تا از بازار نوآوری و سود آن جا نمانند.