بخت آزمایی در جوامع مدرن
در جوامعی که اقتصاد و جامعه رقابتیتری دارند، ممکن است همین عنصر شانس، تمایل به قماربازی را در بین افراد بیشتر کند. همچنین قماربازی به موقعیت نظامهای مالی و مالیاتی و حتی پولی نیز ارتباط دارد و میتوان تبیین جامعهشناختیتری از ترکیب این عوامل، برای شناخت بیشتر وسعت قماربازی در برخی جوامع ارائه داد. به عبارت دیگر، وقتی ادعا میشود که قماربازی در جامعهای غیررقابتی ممکن است گستردهتر باشد، یا در مقابل، در جامعهای که سازوکارهای تثبیتکنندهتری در زندگی اجتماعی دارد و از طریق برنامههای حمایتی یا متوازنکننده بین سرمایه و نیروی کار (یا به مفهوم علمیتر استقرار دولت رفاه ) افراد را مورد حمایت قرار میدهد، زمینه اجتماعی کمتری خواهد داشت. به علاوه، زمینههای پناه بردن به شانس در این جوامع بهصورت نوعی کنترل اجتماعی درآمده و کار قماربازی را یا تکیه بر شانس را سختتر میکند. در واقع دولت رفاه باعث میشود انسانها خود را تنها و بیپناه حس نکنند و همواره دولت چتر اجتماعی بر سر آنها در مواقع بیکاری و درماندگی پهن کند. در چنین جوامعی فرد به راحتی نمیتواند دست به قماربازی بزند و سرکشی در برابر این سازوکارها مشکل است. البته وسعت گرفتن قماربازی میتواند در جوامعی که هنوز بازارهای رقابتی اقتصادی در آنها شکل نگرفته و در عین حال نظام حمایتی دولتی کافی نیز در آن وجود ندارد و تحرک اجتماعی – به معنی جابهجایی سریع قدرت سیاسی، قدرت اطلاعاتی و قدرت اقتصادی – در آن بالاست، بیشتر از جوامعی باشد که بازارهای رقابتی در آن شکل گرفتهاند. اما تفاوت این دو نوع جامعه در آن است که قماربازی در جوامع پیشرفته با بازارهای رقابتی نظام یافته، با سازوکارهای قانونیتری اجازه انجام دارد و در این چارچوب قانونی افراد از عنصر شانس استفاده میکنند؛ اما در جوامعی که این بازارها توسعهنیافته و نظام سرمایهداری عقلانی– قانونی نهادینه نشده است، افراد کماکان تمایل دارند از عنصر شانس در قماربازی برای تغییر جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود استفاده کنند؛ اما رویههای غیرقانونی فراوانی در این حوزه بهوجود خواهد آمد که ممکن است بر عقبماندگی بازارها نیز موثر باشد. به عبارت دیگر، وجود قماربازی به نوعی به سازوکارهای شکلگیری بازار حقوقی – عقلانی تاثیر منفی هم میگذارد.
اما از اینها که بگذریم، قمار مسالهای تاریخی است و عمری به اندازه عمر تاریخ بشر دارد و لزوما زاییده مدرنیزم یا مدرنیته نیست. اگرچه در دوران مدرن تغییرات عظیمی کرده است، اما محصول مدرنتیه نیست. قمار بهعنوان یک سرگرمی نهادینهشده و غیررسمی، لزوما امری ناپسندیده و شر هم نبوده و در بیشتر جوامع، در طول تاریخ، از آن بهصورت نوعی از تفریح و فراغت هم استفاده میشده است. در دوران باستان که انواع بازیها به قول ارسطو زوجکار بودند و افراد از طریق بازی تولید فرهنگی میکردند، حتی امری مولد و مطلوب هم محسوب میشده است تا مهارت افراد را در یک چالش رقابتی بالا ببرد. بازیهای مختلف شانسی، مانند استفاده از پرتاب سنگ، چوب کشیدن، تخته بازی و موارد مشابه، در تحقیقات باستانشناسی فرهنگهای باستانی نشانهای از تولید فرهنگی و رویههای اجتماعی شدن و سازوکار اجتماعی محسوب میشده است.
البته با توسعه جوامع و مشکلات ناشی از شهرنشینی، قماربازی پیچیدهتر شد و بهدلیل مشکلات روانی و اجتماعی که ایجاد میکند، واکنشهای مختلفی را برانگیخته است. این واکنش وقتی است که قماربازی بهصورت اعتیاد به قمار دربیاید و در این شرایط فرد تمام مسوولیتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را فراموش میکند. به عبارت دیگر، همانطور که در آغاز گفته شد فرد قمارباز کارکرد مولد در جامعه ندارد. در چنین شرایطی قمار به اوقات فراغتی آسیبی تبدیل میشود که به خانواده و جامعه ضرر میزند. درحالیکه اگر قمار بهصورت اوقات فراغتی که در خدمت کار باشد انجام شود، میتواند به کارآیی افراد نیز کمک کند. کمااینکه اولین فراغتها در دوران صنعتی شدن زمانی بود که افراد را به مرخصی میفرستادند تا بتوانند با نیروی دوباره خلاقیت داشته باشند. کارفرماها به خوبی نظارت میکردند تا دوران فراغت به افراد خوش بگذرد. معنی این حرف آن بود که تفریح باید مولد باشد نه مخرب. توماس کوک که اولین شرکت توریستی به شمار میآید، موقعی تاسیس شد که به کارفرماها پیشنهاد میداد تا برای جلوگیری از الینهشدن کارگران (تعبیری که مارکس به کار میبرد تا نشان دهد چطور در نظام اجتماعی کار تیلوریسم و فوردیسم صنعتی، افراد در کار غرق میشوند و شخصیت خود را از دست میدهند و این روی کاهش کارآیی تاثیر میگذارد) آنها را به سواحل انگلستان میبرد و در آنجا با برنامههای مختلف در شهربازی، آرامش دوبارهای به آنها میدهد تا خود را بازیابند و دوباره کارآیی و خلاقیت خود را نشان دهند. وقتی کارفرمایان با پیشنهاد او موافقت کردند، پدیده فراغت ساحلی برای کارگران پدید آمد. این وضع بعدا متحول شد وقتی که طبقه متوسط در اثر رشد صنعتی شدن قدرت بیشتری پیدا کرد و صنعت فراغت نیز به موازات آن گسترش یافت. در نتیجه برخی قماربازیها بهصورت فعالیتهای غیرمولد ظاهر شدند.
البته در گروههای ثروتمند طبقه متوسط، قمار، ضد ارزش تلقی نمیشود؛ چون افراد این طبقه توان تولید ثروت را دارند و کمتر در اثر قمار، حتی اگر بهصورت اعتیاد نیز درآید، به خود و خانوادهشان ضرر میرسانند. اما برای طبقات دیگر اجتماع چنین نبوده است.
به هر حال، قمار به یک عنصر مهم در زندگی تفریحی مدرن تبدیل شده است. نه میتوان مساله قمار را نادیده گرفت و نه میتوان آن را از فعالیتهای برخی افراد حذف کرد، بلکه باید به مدیریت این نوع رفتارها پرداخت. بسیاری از کشورهای مدرن از قماربازی یا لاتاری برای افزایش درآمدهای عمومی استفاده میکنند و آن را در قالب قرعهکشیهای عظیم ملی تحت کنترل دولت در آوردهاند. در ایران قبل از انقلاب دهههای متمادی بلیتهای بختآزمایی که روزهای چهارشنبه قرعهکشی میشد، تعداد زیادی از مردم را در آرزوی برنده شدن قرار میداد. اما اینکه درآمد آن چگونه هزینه میشد، چندان شفاف نبود. ولی تاثیرات اجتماعی چنین اقدامهایی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. این تاثیرات میتواند متفاوت باشد. بهطور مثال، انجام قرعهکشیهای ملی تحت نظارت دولت پاسخی است به انتظارات گروههای مختلف اجتماع تا بتوانند به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند. اگرچه بر اساس حساب احتمالات شانس دستیابی به موفقیت در این قرعهکشیها بسیار کم است، اما تاثیرات اجتماعی آن شاید زیاد باشد؛ بهویژه وقتی که مکانیزمهای توزیع مجدد ثروت به خوبی کار نمیکنند. یکی از دلایل تمایل به قماربازی، گردش سریع اطلاعات غیررسمی از طریق شبکههای اجتماعی است. اخباری که شانس افرادی را نشان میدهد که یکشبه ره صدساله رفتهاند، بسیاری را وسوسه میکند تا در شرط بندیها شرکت کنند. به تعبیر آنتونی گیدنز، جامعه شناس انگلیسی، بازتابی شدن افراد در جامعه اطلاعاتی جدید، کنشگری و قدرت عاملیت افراد را افزایش داده است. برای جلوگیری یا کنترل این اختیار جدید که افراد را تواناتر از گذشته کرده است و کنشهای پر خطر و بیم را گسترش داده است، تنها راه گسترش حوزه عمومی است تا در زمینه چنین حوزهای افراد بتوانند قدرت تصمیمگیریهای عقلانی و منطقی خود را بالا ببرند و از اطلاعات بهدستآمده به درستی استفاده کنند. به عبارت دیگر، در عصر ارتباطات و اطلاعات مساله کنترل اطلاعاتی است که به ما میرسند. حوزه عمومی (یعنی گفتوگویهای آزادانه مردم در رسانهها) کمک میکند تا آگاهی افراد از نتیجه یکسری معین از وقایع انسانی و کنشهای پر خطر افراد افزایش پیدا کند تا انگیزهها برای رقابت براساس شانس و قمار کنترل شود.
همانطور که گفته شد طرز رفتار افرادی که وارد قماربازی میشوند در گروههای مختلف اجتماعی متفاوت است. بهطور مثال کسانی که از طبقات پایین جامعه درگیر قماربازی میشوند، ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که دیگر نمیتوانند جایگاه اجتماعی خود را با وسایلی که در اختیار دارند، تغییر دهند. این افراد به وضع موجود خود قانع نیستند و افقهای پیشرفت بیشتری را در زندگی میخواهند که نتوانستهاند به آن دست پیدا کنند. بنابراین شرکت در هرگونه برنامهای را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب میکنند؛ ازجمله قماربازی. همچنین در گروههای سنی پایینتر مانند جوانانِ طبقه پایین و متوسط، شرکت در انواع مختلف قماربازی نشانه استقلال شخصیتی و ابراز وجود و بزرگ شدن است. جوانان معمولا خود را با معیارهای بزرگسالان مقایسه میکنند و آرزوهای بیشتری دارند؛ اما وسایل، بهویژه ابزارهای مالی رسیدن به آن را ندارند. همچنین آنها توان استرسهای ناشی از قمار را در این سن دارند؛ ضمن آنکه حس مسوولیتپذیری کمتری از دیگران دارند و در برابر خود مشکلی از لحاظ مسوولیتهای خانوادگی و اجتماعی احساس نمیکنند. به علاوه، جوانان بیشتر از سایر افراد، در دوره زندگی، از همسالان خود پیروی میکنند. هر جوانی که به دوستان خود توجه نکند و پیشنهادهای آنها را جدی نگیرد از دایره روابط همسالان حذف میشود. به هرحال، به قماربازی باید بهعنوان یک پدیده اجتماعی نگاه کرد و با نگاه علمی آن را شناسایی و کنترل کرد.