مسیر رشد چگونه طی شد؟
![مسیر رشد چگونه طی شد؟](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/kiA5iAugldot/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RaZQj3aF84nitUt7TZyzEhnm/23+%281%29.jpg)
اول: خانوارهای زیر خط فقر سکونت شهری
و دوم: خانوارهایی که گرچه میتوانستند ساکن شهر باشند، ولی سکونتگاهشان برایشان مطلوب نبود.
از آنجا که مقرر بود قیمت زمین واگذار شده در شهرهای جدید «معادل هزینه آمادهسازی آن باشد» سکونت این دو گروه زمانی امکانپذیر بود که این قیمت در توان خرید آنها باشد. با تحمیل استانداردهای شورایعالی (که برای گروههای متوسط بالای درآمدی تدوین شده است) بلافاصله گروه اول هدف برنامه (یعنی افراد زیر خط فقر سکونت) از برنامه حذف شدند. این امر بهعلت انتخاب مکان این شهرها نبود، چون برای مثال در جوار شهر جدید پردیس (وقتی جمعیت آن به ۱۰ هزار نفر هم نرسیده بود) شهر خود روی ولیعصر ۱۰۰هزار از افراد زیر خط فقر را سکنی داده بود. این اشتباه در حالی روی میدهد که تجربه شهرک واوان در جنوب تهران (که قبل از انقلاب با همین هدف جذب گروههای زیر خط فقر ساخته شده بود) پیش روی بود که وقتی به ۲۰درصد ظرفیت هم نرسیده بود «اسلامشهر» اکبرآباد و چند شهرک خود روی دیگر با دهها برابر جمعیت در جوارش شکل گرفتند.
گروه دوم یعنی یک گروه درآمدی بالاتر «که برای سکونت بهتر( اغلب خانههای انفرادی یا وسیعتر از خانه شهریشان ) به شهرهای جدید آمده بودند نیز دچار دو معضل بزرگ شدند که موجب شد اقبال به شهرهای جدید از سوی این قشر هم رو به کاستی بگذارد.
اول: عدم ایجاد خطوط آمد وشد سریع بین شهرها و شهر معادل و دوم: شکست «شرکت عمران شهرهای جدید در تجهیز کامل این شهرها و تامین تاسیسات و خدمات ضروری در آنها» به علل زیر:
نخست: در برآورد طرحها «به مهندسان مشاور فشار وارد میشد که برآوردها به حداقل برسد» که قیمت واگذاری اراضی کاهش یابد.
دوم: اینکه به مساله افزایش هزینهها در طول زمان ساخت توجه نشد. درنتیجه با فروش اراضی تکمیل شهرها ممکن نشد.
سوم: ساخت شهرها خود دولت بر عهده گرفت «که به چند برابر شدن زمان و هزینههای طرح انجامید. در حالی که اگر (به یکی از روشهای ممکن) به بخش خصوصی واگذار شده بود» این شهرها بسیار ارزانتر و زودتر این آماده میشدند. حالا دو سوال مطرح است:
۱: برای جذب شهروند به شهرهای موجود چه باید کرد؟
۲: برای تکمیل شهرهای جدید موجود چه باید کرد؟
۳: بخشی از هر شهر برای گروههای زیر خط فقر «دوباره طراحی شد» به گونهای که ارزان تمام شود و ارزان هم بماند. تمهیداتی مثل قطعات کوچکی که خود ساکنان بتوانند واحدهای یک طبقه خود را بسازند، کاهش هزینههای آمادهسازی با «زدون دسترسی اتومبیل به هر واحد»، تغییر کاربریها به کاربریهای ضروری برای همین طبقات مثل حمام، اتاق مشق و محل نگهداری خردسالان بهشکل تعاونی و امثالهم. دوم: «دسترسی آسان و سریع به محل شغل ساکنان یا ترغیب وزارتخانههای مسوول اشتغال (مثل وزارتخانههای اقتصاد، صنایع و...) به ایجاد کارگاهها و محلهای کار نزدیک شهر جدید.
دوم: اتخاذ روشهایی برای جذب سرمایه برای تکمیل شهرهای جدید.
که بهترین آنها اعلام به بخش خصوصی است که بگویند در ازای تکمیل این شهرها چه تقاضاهایی دارند (که ممکن است از ساخت خانه دومهای ویژه تا کاربریهای خاص متغیر باشند) و واگذاری به بهترین پیشنهاد باشد. باتوجه به کیفیت منافع شهروندان و منافع ملی.
۲- شهرهای جدید نسل بعد در چه مکانهایی و با چه عملکردهایی باید ساخته شود
۲-۱- شهرهای تعادل بخش به سکونت و فعالیت
یکی از بزرگترین ضرورتهای کشور تعادل بخشی در سکونت و فعالیت در کشور است. طرحهای ناحیهای که برای تقریبا کل کشور برنامهریزی شده است، مکانهای را برای ایجاد شهرکهای جدید پیشنهاد دادهاند که باید حتما از آنها برای استقرار شهرهای جدید استفاده شود. البته شرط اصلی آن ایجاد محلهای اشتغالزای جدید است که وزارتخانههای صنایع، کشاورزی و اقتصاد با یاری سازمان برنامه و بودجه باید آنها را همزمان تدارک ببینند.
۲-۲- ساماندهی به شهرهای مردمی
در حالی که نزدیک به چهل سال یک سازمان عریض و طویل با یک معاونت وزیر درگیر حدود ساخت کمتر از ۲۰ شهر جدید (هنوز نیمه تمام) بودند بیش از ۵۰۰ شهر بهوسیله مردم در اطراف شهرهای بزرگ ساخته شد که این سازمان و دولت با عناوینی مثل سکونتگاههای غیررسمی چشم بر روی آن بستند. این امری است که تا تعادل بخشی به نظام فعالیت در سرزمین اتفاق نیفتد همچنان با مهاجرت بیکارها به شهرهای بزرگ و عدم امکان سکونت در شهر تداوم خواهد یافت. بنابراین تا وقتی که این امر جاری است بهجای پاک کردن صورت مساله باید به حل آن پرداخت. چاره این امر احداث شهرکهای منفصل در اطراف شهرهایی است که مهاجران برای کار به آنها میآیند و قادر به یافتن سکونتگاه در آن نیستند.
۲-۳- خانه دوم
در تمام نقاط دنیا «ساکنان فشرده در شهرها و دور افتاده از طبیعت» این خسرانها را با خانه دوم جبران میکنند و تعطیلات خود را در آنها میگذرانند. دولت این بار با برچسب مرفهان بیدرد و... به این درخواست (با وجود در اختیار قرار داشتن بیش از ۸۰درصد اراضی کشور که بخش اعظم آن هم بیابانی است) هم پشت میکند و در نتیجه این افراد تنها چاره را خرید اراضی از کشاورزان مییابند. در حالی که با اختصاص بخشی از این بیابانها به این شهروندان که با آب بازیافتی فاضلاب شهری میشود آبیاری شود، میتواند این جریان قوی را از تهدید (اراضی کشاورزی) به فرصت گسترش فضاهای سبز در اراضی بیابانی بدل کند.