معیارهای تشخیص کدامند؟
بهرغم نقدهای اصولی و علمی مبتنی بر تجارب ارزشمند کشورها و جوامع موجود که در مطبوعات و سایر رسانهها و محیطهای دانشگاهی از سوی صاحبنظران و مدیران مطرح شد، هر دو موضوع با چشماندازهای غیرواقعبینانه ترسیمشده به سرعت اجرا شده و با گذشت حدود یک دهه شاهد بروز مشکلات و تشدید نابرابریهای متعدد هستیم از قبیل رشد نگرانکننده نرخ فقر مطلق، فقر نسبی و فقر چندبعدی که در این نوشتار نمیگنجد. اینک دولت مصمم و مکلف شده تا یارانه سه دهک پردرآمد را حذف کند (البته نگارنده براین باور است که اگر حتی چهار دهک پردرآمد لحاظ شود، نیز مناسب خواهد بود تا امکان توجه بیشتر به دهکهای با درآمد اندک را فراهم کرد). به منظور شناسایی سه یا چهار دهک پیش گفته باید شاخصها و ملاکهایی را در نظر گرفت تا اقدامات دولت با اشکالات کمتر و صحت بالاتری محقق شود. علاوه بر ملاحظات اقتصادی، سیاسی و اجرایی طبعا سلسله روشهایی با نگاه اجتماعی و جامعهشناسی دهکهای پردرآمد قابل طرح است که در سطور زیر بهصورت خلاصه ذکر میشود:
۱- در شناسایی دهکهای پردرآمد، ابتدا مناسب است که دولت از میزان حجم و آمار پایین به بالاتر حرکت کرده و در قدم اول حداکثری حذف نکند تا اولا دقت اقدامات بالاتر باشد، ثانیا درصورت بروز خطا امکان جبران سریعتر فراهم شود.
۲- سازوکار اصلاح و جبران اشتباهات احتمالی که از سوی شهروندان مورد اعتراض قرار میگیرد، بسیار دقیق طراحی شود، به نحوی که در اسرع وقت بررسی و اقدام لازم صورت پذیرد.
۳- در محاسبه این دهکها روستاها حذف و نقاط حاشیهنشین و واجدان مسکن غیررسمی و بدمسکنان درون بافت شهرها (مثلا محله اسلامآباد، حاشیهنشین اتوبان چمران، ده ونک و... در تهران و سایر شهرهای بزرگ) نیز بهطور حداکثری از این روند معاف شوند.
پیشنهاد: از محـل صرفهجویی ناشـی از کاهـش دریافتکنندگان یارانه، افزایش یارانه دهکهای با درآمد پایین مورد نظر قرار گرفته و این افزایش بهصورت کارت اعتبار خرید تحت عنوان کارت اعتباری شهروندی در اختیار ایشان قرارگیرد تا در خرید پروتئین، لبنیات، حبوبات و سایر اقلام مصرفی ضروری استفاده شده و به گردش مثبت تولید داخلی نیز کمک شود.
۴-برای محاسبه وزن دهکهای پردرآمد و شناسایی ایشان این شاخصها میتواند ملاک عمل قرار گیرد:
۱-۴) تعداد افراد تحت تکفل سرپرست خانوار یا افراد یارانهبگیر در یک خانواده که نشاندهنده وضع مادی خانواده است (آمار مستند به مرکز آمار).
۲-۴) نوع مالکیت خانوار (ملکی یا استیجاری و...) البته با لحاظ کردن منطقه سکونت. مستاجر بودن در منطقه مرفه با منطقه ضعیف شهر ارزیابی متفاوتی را به دنبال دارد.
۳-۴) نوع مسکن و مصالح، متراژ. متراژ سکونت تقسیم بر بعد خانوار نشاندهنده فضا و سطح اقتصادی زیست خانوار است.
۴-۴) نوع شغل و درآمد و تعداد افراد شاغل درخانوار.
۵-۴) تحصیلات اعضای خانواده بهخصوص سرپرست خانوار اگر چه رابطه تحصیل و درآمد در ایران تضعیف شده است.
۶-۴) الگوی گذراندن اوقات فراغت و محلهای گذران آن در یک سال گذشته توسط خانوار.
۷-۴) سفرهای طی یک سال گذشته و تعداد اعضای همسفر خانوار.
۸-۴) ارزش وسایل منزل و همچنین ارزش کالاهای بادوام خانوار و تعداد وسایل نقلیه ایشان (پرویز پیران، ۱۳۹۸).
۹-۴) میزان هزینه در امر آموزش اعضای خانوار طی یک سال.
۱۰-۴) میزان هزینه خوراک و پوشاک خانوار طی یکسال و میزان فاصله آن با میانگین جامعه.
واقع این است که در ارائه ارقام مربوط به موارد پیش گفته اطلاعات موجود در بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در مواردی دچار تفاوت و حتی تناقص است بنابراین توصیه میشود در این گونه موارد، آماری که به نفع شهروندان است مدنظر دولت قرار گیرد.
ارسال نظر