یارانه مطبوعات
بهعبارت دیگر بسیاری از کسبوکارهایی که امروز سرپا هستند، دیگر وجود خارجی نخواهند داشت. دولت در ایران با هدف حمایت از اقشار مختلف لیست بلند بالایی از یارانهها را هر سال بین بخشهای مختلف تخصیص میدهد؛ به امید اینکه برخی از این بخشها یک روزی از پس خودشان بربیایند و دیگر محتاج یارانه نباشند. اما موضوع صرفا در این نیت خیر دولت خلاصه نمیشود.
مدیران دولتی خود بعضا صاحب کسبوکار هستند و بهدنبال منافع خود. این موضوع در اقتصاد با عنوان تعارض منافع مورد بررسی قرار گرفته است و در بسیاری از کشورها قوانین مدون و سفت و سختی برای این حوزه وضع و اجرا میشود. اما در ایران درباره تعارض منافع قانون دقیق و صریحی وجود ندارد و همین امر موجب شده تا برخی از مدیران میانی تا ارشد کشور از این موضوع سوءاستفاده کرده و برای خود رانتهای بزرگی دست و پا کنند. یارانههای دولتی به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند. یارانههای مستقیم توسط دولت به حساب افراد یا نهادهای منتخب واریز میشود و رقم آن هر سال در قانون بودجه به تصویب مجلس میرسد. هر چند این اعداد و ارقام از شفافیت کافی برخوردار نیست و دست مدیران برای ایجاد رانت حداکثری برای خودیها باز گذاشته شده است. مثالهای پرشماری از یارانههای مستقیم در اقتصاد ایران وجود دارد.
یارانه دارو، یارانه کالاهای اساسی، یارانه مطبوعات، یارانه کاغذ و... مواردی از این دست هستند. اما یارانههای غیرمستقیم که این روزها با عنوان یارانههای پنهان در رسانهها مورد بررسی قرار میگیرد، آن دسته از یارانههای دولتی هستند که دولت از درآمد خود صرف نظر میکند. بنزین در ایران در این دسته از یارانهها قرار میگیرد. در این پرونده کارشناسان اقتصادی و روزنامهنگاران به بررسی یارانه مطبوعات پرداختهاند و کارآمدی آن را با شاخصهای مختلفی سنجیدهاند. طی هفتههای گذشته اطلاعات دریافت یارانه توسط برخی افراد و یک گروه رسانهای خبرساز شد.
یک فرد توانسته است امتیاز ۵۵ مجله بگیرد و ۱۸ مجله را در سامانه ثبت کند. عموم مجلهها سرگرمی و جدول هستند؛ اما بابت آن یارانههای چند صد میلیونی دریافت شده است. مجلههایی که تقریبا هیچگاه در دکههای روزنامه فروشی حضور نداشتند، اما مدیران آن از سال گذشته تاکنون ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان یارانه و چندین تن کاغذ دریافت کردهاند. آیا یارانههای مختلف به مطبوعات توانسته فارغ از این ناکارآمدیها، موفق عمل کند؟ یارانههای پرداختی چه بلایی بر سر مطبوعات آورده است؟
شهابالدین رحیمی
ارسال نظر