دوگانه «خودخواهی» یا «دگرخواهی»؟
کسانی که به دیدگاه اول باور دارند، ریشه تمامی رفتارهای ما را نوعی از خودخواهی میدانند و بر این باور هستند که انسان بهدنبال بیشینهکردن منافع خود است. شاید بارزترین نمونه این افراد، اقتصاددانان، بهخصوص اقتصاددانان جریان اصلی باشند. در دیدگاه دوم که طیفی از دانشمندان علوم اجتماعی، فلاسفه و دینپژوهان وجود دارند بر این باور هستند که انسان موجودی است اجتماعی و در او این گرایش یا تمایل وجود دارد که حاضر است از منافع خود، بهسود منافع دیگران بگذرد. البته بهنظر میرسد، طرفداران هرکدام از این دو دیدگاه، شواهدی برای اثبات نظرشان دارند. بهعنوان یک پژوهشگر اقتصاد رفتاری بر این باور هستم که تنها ابزار در اختیار بشر برای پاسخ به این سوال سخت چندین هزار ساله فلسفی، مراجعه به مشاهدات تجربی، چه آزمایشگاهی و چه میدانی است. مشاهداتی که با روششناسی علمی و قدرت تعمیمپذیری بالا توسط اقتصاددانان رفتاری، روانشناسان اجتماعی، دانشمندان علومشناختی و دانشمندان علوم اعصاب در طول دههای گذشته در سراسر جهان جمعآوری شدهاند.
بههمین دلیل، در این یادداشت تلاش میکنم برخی از جدیدترین یافتههای تجربی اقتصاد رفتاری را بیان کنم تا بتوانم به واکاوی بیشتر این موضوع کمک کنم. اقتصاددانان رفتاری دیدگاه جدیدی از طبیعت انسانی ارائه میدهند که دلالتهای مهمی هم در بعد نظری و هم در بعد عملی خواهد داشت. در این علم، انسان دیگر یک موجود کاملا خودخواه در نظر گرفته نمیشود که تنها بهدنبال منافع خود است. صدها آزمایش در سراسر دنیا نشان میدهند که بیشتر انسانها گرایشهای اجتماعی داشته و ترجیح میدهند از منافع یا موفقیت خود بهسود دیگران بگذرند. اگرچه تعریف دقیق «نوعدوستی» بسیار دشوار است، اما اقتصاددانان رفتاری بر این باور هستند که این آزمایشها، شواهد متقنی مبنی بر نوعدوستی انسان ارائه میدهند.
اگر تفسیر این شواهد توسط اقتصاددانان رفتاری را بپذیریم، آنگاه مجبور خواهیم بود که تغییرات مهمی در مفروضاتمان، بهخصوص مفروضاتمان در علم اقتصاد و زیستشناسی تکاملی انجام بدهیم. مدلهای اقتصادی و تکاملی فرض میکنند که افراد تنها زمانی بر اساس نوعدوستی عمل میکنند که منفعتی به آنها برسد. اما بهنظر میرسد که گونه انسانی تنها گونهای است که در قلمروی حیوانات، آگاهانه از منافع خود بهسود افراد غریبهای میگذرد که هیچگاه با وی دیدار نخواهند کرد. جالب است که این شواهد برخی از پژوهشگران را به بررسی ریشههای تکاملی اینگونه از نوعدوستی در میان انسانها و دیگر حیوانات از جمله شامپانزهها واداشته است.
در مطالعات اقتصاد رفتاری که بهبررسی رفتارهای اجتماعی و نوعدوستانه میپردازد، پژوهشگران با دعوت افراد به آزمایشگاه از آنها میخواهند تا در یکسری از بازیها شرکت کنند. توجه کنید که در این آزمایشها، به افراد پول واقعی داده میشود و آنها میتوانند بر اساس این پول در بازی شرکت کنند. در یکی از معروفترین این بازیها که به بازی کالای عمومی مشهور است، از افراد خواسته میشود، دستهای از سناریوهای ممکن، مثلا پرداخت مالیات یا همکاری با یکی از همسایگان برای نوسازی بخشی از ساختمان را در نظر بگیرند. در یکی از سادهترین این بازیها، هر فرد باید تصمیم بگیرد که چقدر از پول خود را با افراد دیگر در آزمایش شریک شود و چقدر را نزد خود نگه دارد. در نسخههای دیگر بازیهای رایج، بازی اولتیماتوم وجود دارد. در این بازی دو فرد بهصورت ترتیبی بازی میکنند. فرد اول تصمیم میگیرد که چه مقدار از پول خود را به فرد دوم بدهد. فرد دوم تصمیم میگیرد که آیا مبلغ پیشنهادی نفر اول را بپذیرد یا خیر. اگر نفر دوم، نپذیرد، به هر دو نفر پولی نمیرسد و اگر بپذیرد، نفر دوم مبلغ پیشنهادی و نفر اول باقیمانده پول را دریافت میکند. در یکی دیگر از بازیهای جالب در این زمینه، بازی اعتماد وجود دارد.
تفاوت این بازی با اولتیماتوم در این است که فرد آزمایشکننده، مبلغ پیشنهادشده توسط فرد اول را ضربدر عددی، مثلا دو یا سه، میکند. اگر شما در این یکی از بازیها، مثلا اولتیماتوم، بهعنوان نفر اول قرار داشته باشید و پژوهشگر مبلغی معادل ۲۰ هزار تومان به شما داده باشد، چقدر از آن را نزد خود نگه میدارید و چقدر را به فرد دوم پیشنهاد میدهید؟ اگر این مبلغ، ۱۰۰ هزار شود، آیا رفتار شما تغییر میکند؟ یک میلیون تومان چطور؟ اگر فرد دوم را بشناسید، بخشندهتر نمیشوید؟ اگر فرد دوم، جنسیتی مخالف جنسیت شما داشته باشد، تلاش نمیکنید، تصویر مثبتتری از خود در مقابل او بسازید؟ بهنظر اگر افراد خداباور در جایگاه فرد اول قرار داشته باشند، نسبت به افراد خداناباور بخشندهتر رفتار میکنند؟ اگر قرار باشد، در مقابل آن شخص، چندین مرتبه بازی کنید، موقعیتی که ممکن است در زندگی واقعی ما بارها اتفاق بیفتد، رفتار شما چه تغییری خواهد کرد؟ اگر رفتار خودخواهانه همراه با یک جریمه، مثلا طرد اجتماعی باشد، افراد بخشندهتر میشوند؟
ممکن است پاسخ به برخی از این پرسشها برای شما راحت باشد و پاسخ به برخی دیگر مبهم. اینها سوالاتی هستند که اقتصاددانان رفتاری در سراسر ایران تلاش میکنند با طراحی آزمایشهای دقیق به پاسخ آنها بپردازند. یافتههای این دانشمندان نشان میدهند که آنطور که فکر میکردیم، نه رفتار انسان کاملا خودخواهانه و نه کاملا نوعدوستانه است. بهطور مثال، شواهد نشان میدهد در بازیهای یک مرحلهای که در آنها دو فرد تنها برای یکبار در مقابل هم بازی میکنند، حدود ۸۰ درصد از افراد همه یا بخشی از پول خود را به نفر دوم دادهاند. اما همین که این دو نفر، برای چندینبار در مقابل هم بازی میکنند، بهمرور نرخ همکاری میان آنها کاهش پیدا میکند.
میزان بخشندگی افراد به عوامل مختلفی از جمله جنسیت فرد مقابل، مقدار پولی که درباره آن باید تصمیم بگیرند، تکراریبودن یا نبودن بازی، میزان آشنایی دو فرد و... بستگی دارد. البته باید اشاره کرد که برخی از پژوهشگران بر این باور هستند که نرخ کاهنده همکاری (در اینجا بخشندگی) افراد میتواند نشاندهنده این باشد که افراد نتوانستهاند استراتژی مناسبی برای تعامل با فرد مقابل را پیدا کنند و بهمعنای بخشندگی یا نوعدوستی آنها نیست. با این حال، علم اقتصاد رفتاری، بهعنوان یک علم تجربی نشان میدهد که نوعدوستی یا خودخواهی انسانها یک امر صفر و یک نیست و بسیاری در حالتی میان آن دو قرار دارند. اقتصاد رفتاری تاکید میکند که رفتار انسانها از جمله نوعدوستی او بستگی به عوامل مختلفی دارد که استخراج احکام کلی بر اساس آنها، اساسا اشتباه است.
ارسال نظر