هفت غلط مصطلح
بسیاری از صنایع با مشکلات شدید دست و پنجه نرم میکنند و بیکاری در حال افزایش است. با هدف کاهش صادرات نفت ایران به سطح صفر، ترامپ نیز در حال تهدید کشورهایی چون چین، هند و ژاپن است؛ در صورتی که بخواهند به خرید نفت ایران ادامه دهند. با توجه به فشاری که تحریمهای یکجانبه ترامپ بر ایران وارد میکنند این سوال مطرح است که آیا آنها واقعا نقش «تیر آخر» را بازی خواهند کرد که دولت او به آن دل بسته است یا نه. از زمان جنگ جهانی اول، دولتها به طرز فزایندهای برای دستیابی به اهداف سیاسی بینالمللی خود، تحریمهای اقتصادی را بهکار گرفتهاند. به هر حال بهرغم یک قرن تجربه، عقلایی بودن چنین تدابیری جدا زیر سوال رفته است. در دهههای گذشته تحریمهای اقتصادی طرفداران بیشتری داشت. به عنوان مثال در دهه ۱۹۹۰، اجرای ۷ تحریم در سال رقمی معمول بود، از ۶۷ مورد در آن دهه، دو سوم تحریمها یکجانبه بودند که توسط ایالاتمتحده آمریکا وضع شدند. در طول دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، تخمین زده میشود که ۴۰ درصد جمعیت جهان یا به عبارتی ۳/ ۲ میلیارد نفر در معرض نوعی از اشکال تحریمهای آمریکا بودند. در واقع اکثر تحریمها توسط کشورهای بزرگ علیه کشورهای کوچک اعمال میشوند. در حالحاضر آمریکا تقریبا ۸ هزار تحریم در سطح جهانی دارد که ایران در معرض وسیعترین و شدیدترین آنها قرار دارد. بهعلاوه از دهه ۱۹۶۰، شورای امنیت سازمان ملل متحد ۳۰ تحریم چند جانبه تحت ماده ۴۱ منشور سازمان ملل وضع کرده است. میتوان گفت که موفقترین این تحریمها، نقش کلیدی در پایان دادن به حاکمیت آپارتاید در آفریقایجنوبی و رودزیای جنوبی (زیمبابوه کنونی) ایفا کرده است. علاوه بر هدفگذاری بر چند کشور مشخص، سازمان ملل همچنین تحریمهایی بر موجودیتهای غیردولتی مثل القاعده، طالبان و اخیرا به اصطلاح دولتاسلامی (داعش) اعمال کرده است. لکن این موضوع کاملا بعید است که با وجود تحریمهای ترامپ، ایران تغییری در سیاست خود بهوجود بیاورد چه برسد به حاکمیت خود. این واقعیت ساده نباید فراموش شود که گرچه تحریمهای اقتصادی به شکل گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند، ولی اغلب ناکام میمانند. نتیجه یک مطالعه جامع از ۱۷۰ مورد تحریمهای اعمالشده قرن بیستم نشان میدهد که فقط یک سوم آنها به اهداف خود دست یافتند. مطالعه دیگری نیز نرخ موفقیت تحریمها را کمتر از ۵ درصد برآورد میکند. چنین نرخ شکست آشکاری حکایت از آن دارد که دولتها اغلب از دلایل غیرمستدلی برای توجیه اعمال تحریمها استفاده میکنند که درک عقلایی بودن و اثربخشی آنها را مخدوش میکند. هفت سوءبرداشت یا تصور غلط رایج هستند که هر یک از آنها باید اساسا به چالش گذاشته شوند.
اول؛ تحریمها بهعنوان یک گزینه معتدلتر و انسانیتر به جای جنگ توجیه میشوند، اما این موضوع پتانسیل دیپلماسی بینالمللی را برای حل تعارضها کم برآورد میکند. درواقعیت تحریمها اغلب زمینه را برای جنگ آماده میکنند به جای آنکه از آن پیشگیری کنند؛ بهعنوان مثال ۱۳ سال تحریمهای بینالمللی علیه عراق، حمله به رهبری آمریکا را تا سال ۲۰۰۳ بهدنبال داشت.
دوم؛ استدلال این است که هرچه تحریمها بیشتر صدمه بزنند، موثرتر هستند، ولی این معیار اثربخشی در تعریف اینکه چه چیزی موفق است، ناتوان است. بدتر آنکه این معیار شواهدی را نادیده میگیرد که حکایت دارد تحریمها بر توده وسیعی از جمعیت آسیب میرسانند (حتی زمانی که کالاهای ضروری مثل غذا و دارو در فهرست تحریم نیست.) تحریمها به رشد اقتصادی لطمه میزنند، تولید را تحلیل میبرند و باعث میشوند کسبوکارها راکد شوند و به بیکاری بیشتر بینجامند. تحریمها همچنین میتوانند به تورم از طریق محدود کردن واردات کمک کنند و بحرانهای ارزی بهدنبال داشته باشند.
سوم، اغلب گفته میشود تحریمها هوشمند و هدفدار هستند. درحالیکه در عمل تحریمهای جامع اقتصادی، حکم تنبیه دسته جمعی را دارند. آنها طبقه متوسط را تحت فشار قرار میدهند و فشار نامتناسبی بر فقیرترین و آسیبپذیرترین افراد تحمیل میکنند.
چهارم، برخی دولتها در توجیه تحریمها، آن را راهی برای رعایت و ارتقای حقوق بشر میدانند. ولی شواهد نشان میدهد که موجودیتهای جامعه مدنی و سازمانهای مردمنهاد (NGOs)، عموما در بین بزرگترین بازندگان تحریمها قرار دارند.
عقبنشینی ترامپ از توافق آمریکا با موافقتنامه هستهای ایران در ماه مه گذشته به همراه اعمال دور جدید تحریمها، تندروها را در ایران تقویت کرده است که در حال حاضر میگویند بدگمانیشان به آمریکا ثابت شده و بر دولت معتدل روحانی فشار میآورند، به همین گونه، تحریمها علیه صدام حسین در عراق در دهه ۱۹۹۰ منجر به انهدام گسترده جامعه مدنی شد.
پنجم، ادعا میشود که تحریمها در تغییر حاکمیت ضروری و اثربخش هستند. جدا از نمونههای آفریقایجنوبی و زیمبابوه احتمالا این ضعیفترین استدلال در میان هفت استدلال است. همانطور که طولانی بودن شیوههای تحریمی در کشورهایی چون کرهشمالی، کوبا و میانمار نشان میدهد، حتی محاصره اقتصادی قطر توسط عربستانسعودی، امارات، بحرین و مصر که از ژوئن ۲۰۱۷ اعمال شده، محبوبیت حکومت قطر را افزایش داده و منجر شده که بخش مهمی از جمعیت به حمایت از دولت برخیزند.
ششم، گفته میشود تحریمها، دولتهای مورد هدف را تضعیف میکنند اما با بدتر شدن فضای کسب و کار و سرمایهگذاری، تحریمهای اقتصادی، تلفات خود را در وهله اول از بخش خصوصی میگیرند. به هر حال قدرت دولتی متمرکزتر و متراکمتر میشود و همچنان دولتها به طرز روزافزونی عرضه کالاهای استراتژیک را با توجه به کمبود ایجاد شده، کنترل میکنند.
هفتم، تحریمها در مهار برنامه اتمی موثر فرض میشوند. در اینجا هم سابقه آنها آشکارا ضعیف است. از زمان پیمان منع گسترش (NPT) که از سال ۱۹۷۰ نافذ شد: اسرائیل، هند، پاکستان و کرهشمالی به تسلیحات هستهای دست یافتهاند که سه کشور از آنها تحت تحریمها قرار داشتند.
کلام آخر اینکه موفقیت یا شکست تحریمهای اقتصادی مبتنی بر آن است که آنها تغییر رژیم یا تغییری در رفتار دولت را موجب بشوند. باوجود سوءبرداشتهای حاکم در مورد عقلایی بودن تحریمها و نیز همانطور که احتمالا در ایران خواهیم دید، تعجبی ندارد که آنها به هیچیک از این دو هدف نائل نمیشوند. آنچه مشخصتر است آن که متزلزل و بیثبات کردن ایران منطقه را بیشتر از همیشه خطرناک میکند.
ارسال نظر