شلیک کور دشمن

عده‌ای تحریم‌های خارجی را به‌عنوان بدیل جنگ مطرح می‌کنند. شواهد چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. بررسی اثرات کمرشکن اقتصادی تحریم‌ها و تلفات انسانی ناشی از آن به‌ویژه روی ضعیف‌ترین اقشار جامعه بسیاری اوقات از جنگ شدیدتر است. خانواده محروم یا متوسط پس از بیست ، سی یا چهل سال مشقت زیر بار تحریم‌ها  آسیب شدید می‌بیند. عزت و کرامت اعضای خانواده نزد یکدیگر و مقابل جامعه ذره ذره ترک برداشته و ریخته و تکه‌هایش با هر موج آن شسته خواهد شد؛ گردن آدمی چند سال و زیر چقدر بار می‌تواند کج باقی بماند؟ بالاخره خواهد شکست. شکم گرسنه دین ندارد و نهایتا اخلاق را گرو خواهد گذاشت. اگر خانواده من در جنگ یک نفر تلفات داشت و همگی از دست دادنش را پذیرفتیم، در تحریم همه ما، از نوزاد تا بزرگ خاندان، جملگی  آسیب می‌بینند. در دنیای امروز دست ابرقدرت‌ها برای جنگ‌طلبی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشر بسته و محدود است. جنگ بازی‌ای است که انجامش حداقل دو بازیکن می‌طلبد. در صورت یاری‌نکردن و پایه نبودن یک طرف، دیگری قادر به بازی نخواهد بود. مضافا هزینه جنگ رشدی نمایی دارد و هرچه طولانی‌تر شود ادامه آن گران‌تر خواهد بود. بنابراین هرچند جایگزینی تحریم با جنگ ادعایی تهی بیش نیست و هر وقت قرار به جنگ بوده تحریم‌ها صرفا مقدمه‌ای بر آغاز آن بوده‌اند اما حتی به فرض تحقق این ادعا، هزینه انسانی و هم اقتصادی کمتری برای هر دو طرف دارد.  عده‌ای از منافع اقتصادی جنگ برای آمریکا خواهند گفت. این هم ادعایی بی‌بنیان است. سهم تسلیحات از اقتصاد جهانی کمی بیش از ۲ درصد است. هزار، پانصد، سیصد، یکصد سال پیش این عدد چند ده برابر بود. در آمریکا، بزرگ‌ترین صنایع تسلیحاتی دنیا قریب به ۵ درصد اقتصاد را تشکیل می‌دهد و آن ۵‌درصد هم غش زیادی دارد، به این معنی که بخشی از صنایع هوا فضا و برخی فناوری‌هایی که مصارف غیرنظامی دارند را نیز شامل می‌شود و همه‌اش تیر و تفنگ نیست. این در حالی است که تحریم‌ها تقریبا تمام صنایع همان آمریکا را گرفتار کرده و در بلندمدت حاصل‌جمع آن نفع و این ضرر از هیچ توجیه اقتصادی برخوردار نیست. ظرف ماه‌های گذشته دو شرکت آمریکایی، اپل و بعد آمازون، به ارزشی بیش از یک تریلیون دلار رسیدند. اگر صحبت از نفع اقتصادی باشد، افزودن مردم ایران به مشتریان آمازون هزاربار از اسلحه فروختن به عربستان پرسودتر خواهد بود.

عده‌ای گفته‌اند که تحریم‌ها می‌خواهند بین مردم و دولت فاصله ایجاد کرده و کشور را از درون شکست دهند. این نیز کم‌مایه است. تحریم‌ها صرفا بهانه‌های بیشتری به دست دولت می‌دهد تا ناکارآمدی و سوءمدیریت و بریز و بپاش و فسادهای اداری و عدم شفافیت را پنهان کرده و آن را به پای دشمنان و تحریم‌کنندگان بنویسد. به‌ویژه در کشورهایی که در آن دولت، خود عمده اقتصاد را بر عهده دارد، تحریم‌های خارجی نتیجه عکس دارد. اگر امروز تحریمی در کار نبود، پاسخ دولت مقابل وضعیت کنونی صندوق‌های بازنشستگی و نظام بانکی و سیاست پولی و خشکسالی و صنایع دولتی و انحصارهای صنعتی و صدمات محیط‌زیستی ناشی از سیاست‌های خودکفایی و توزیع علنی رانت و برداشت‌های بی‌حساب از دارایی ملی و هزار اما و اگر دیگر چه می‌توانست باشد؟ امروز پاسخ رسمی، همه اینها را به جنگ اقتصادی دشمن متصل می‌کنند.  تحریم‌ها مصداق راکت‌باران کردن کور منطقه‌ای مسکونی است، پذیرفتن تلفات بالقوه انسانی با امید اینکه مخالفان نیز در میان قربانیان باشند. این در حالی است که مخالفان معمولا آسیب نمی‌بینند یا در کمترین حد از آن متاثر می‌شوند. درباره اینکه قربانی راکت‌باران چه کسی خواهد بود، بیشتر نخواهم گفت. شرم بر نوبلیست‌ها و کاسبان و سلبریتی‌هایی که از تحریم و تعدی به حقوق و کرامت انسانی مردمان ایران سال‌هاست ضیافت‌ها گرفته و کسب ننگ و نام می‌کنند.