تاکتیک خرید زمان
از نظر جوزف نای که قدرت را به دو بخش قدرت سخت و قدرت نرم تقسیم میکند، اعمال زور و تطمیع و پاداش (چماق و هویج) در حوزه قدرت سخت قرار دارند و جذب و ترغیب و برانگیختن احترام دیگری در حوزه قدرت نرم قرار دارند. منبع اصلی قدرت سخت، تواناییهای نظامی و ظرفیتها و دستاوردهای اقتصادی است. کشورهایی که از هر دو حوزه اقتصاد و توانمندیهای نظامی برخوردار هستند، از قدرت و ظرفیت بالایی برای حفظ امنیت خود و ایجاد بیثباتی برای دیگران بهرهمند هستند و در ردیف قدرت برتر، ابرقدرت و قدرت هژمون قرار دارند. منبع اصلی قدرت نرم، فرهنگ و تمدن، علم، ورزش، دیپلماسی عمومی، تجارب تاریخی در همزیستی با دیگران و... هستند. تعداد بسیار اندکی از کشورها در هر دو حوزه قدرت نرم و قدرت سخت سرآمد هستند که انگلستان در قرن نوزدهم و ایالات متحده آمریکا در قرن بیستم از این جملهاند. ایران و ایالات متحده آمریکا بهمدت چهار دهه است که در موقعیت زورآزمایی و رویارویی با یکدیگر قرار دارند.
ایران اهداف و سیاستهای منطقهای و جهانی آمریکا را به چالش کشیده و آمریکا با استفاده از منابع قدرت خود و اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی و تهدیدهای نظامی حاکمیت ایران را زیر سوال برده است. یکی از حوزههای رویارویی و زورآزمایی بین دوطرف، فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران است. آمریکا با استفاده از منابع قدرت خود و استفاده از چماق و هویج و تمهیدات دیگر، علیه ایران اجماع جهانی شکل داده و از طریق شورای امنیت ایران را زیر فشار شدید تحریمهای بینالمللی گذاشته و علاوه بر آن میکوشد از طریق ایجاد یک سیستم پیچیده و فعال و موثر تحریمهای یکجانبه، تواناییهای اقتصادی ایران را تحلیل دهد و به امنیت، ثبات و حاکمیت ایران آسیب برساند. ایران با استفاده از منابع قدرت خود، آمریکا را وادار به عقبنشینی از مواضع تند و افراطیاش کرده و در چارچوب نقشه راه قطعنامه ۲۲۳۱، برجام را اجرایی کرده است. ایران برای تاثیرگذاری بر تصمیم و عمل ایالات متحده آمریکا توانسته از قدرت نرم و دیپلماتیک خود در جذب و ترغیب قدرت جهانی حداکثر بهره را ببرد.
ایران برای ادامه راه خود نیز باید همراهی ۵ قدرت عضو برجام در تاثیرگذاری و ایجاد موازنه با ایالات متحده آمریکا را بهعنوان یک سیاست راهبردی مدنظر قرار دهد. ایران در مقابله با عهدشکنی آمریکا علاوه بر تحرک دیپلماتیک و رسانهای از ابزارهای حقوقی در انعکاس موضوع به سازمان ملل متحد و شورای امنیت و همچنین طرح دعوی در دیوان بینالملل دادگستری استفاده کرده و حتی موفق شده است که دستور موقت مبنی بر تعلیق و توقف تحریمهای یکجانبه آمریکا در حوزه مواد غذایی و دارویی، کشاورزی و کمکهای بشردوستانه بگیرد. البته هنوز دیوان دادگستری لاهه وارد رسیدگی ماهیتی نشده است تا درخصوص ظرفیتهای حقوق بینالملل و تاثیر آن در تغییر رفتار ایالات متحده آمریکا به ارزیابی بنشیند. مساله مهمتر اینکه ایران در مراجعه به دیوان دادگستری لاهه از عهدنامه مودت ۱۹۵۵ استفاده کرد. چرا که برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ امکان مراجعه به دیوان را فراهم نمیکند. ساز و کار حل اختلاف در برجام مطابق ماده ۳۶ ارجاع موضوع به کمیسیون مشترک، وزیران امور خارجه، هیات مشورتی و در نهایت شورای امنیت است. دیوان از ظرفیتهای این سازوکار استفاده کرده و میکند. با این حال به دلیل موقعیت آمریکا در شورای امنیت، دست ایران برای اعمال فشار به آمریکا باز نیست و موضوع ضمانت اجرا در برجام به نحوی نیست که ایران بتواند آمریکا را وادار به تمکین به تعهدات بینالمللی خود کند.
وضعیت بسیار شکننده است و زمان به نفع ایران در چرخش نیست و همراهی دیگر اعضای برجام با ایران نیز میتواند فشار محدودی به آمریکا وارد کند و در حوزه اقتصادی و تجاری و دور زدن تحریمها ساز وکارهایی را مطرح کرده است که آخرین آن اینستکس (Instrument trade exchange) است. با وجود این، تهاجم آمریکا در قالب تحریمها به حدی است که ابتکارات و تدابیر اروپا و دیگر کشورها را بیاثر یا کماثر میکند. ایران برای اعمال فشار به آمریکا، بستن تنگه هرمز و خروج از برجام و حتی NPT را مطرح کرده است. اگر ایران تهدیدات خود را عملی کند که در این خصوص قطعنامه باید مورد مطالعه و بررسیهای دقیق و همهجانبه کارشناسی قرار گیرد و در هر صورت موازنه قدرت بین ایران وآمریکا را به نفع ایران به هم نمیزند، بلکه با افزایش تنشها، شانس آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی و ایران بهعنوان تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی در معرض تهدیدها و فشارهای جدید قرار میگیرد. مقابله ایران و آمریکا یک زورآزمایی پرهزینه است که قدرت و توان تابآوری طرفین در آن یکسان نیست و بهویژه بازی با ریسک بالا و غیرمتعارف ایران را در موقعیت بهتر قرار نمیدهد.
به نظر میرسد که ایران و آمریکا در حال حاضر بازی با حاصل جمع صفر را واقعبینانه نمیدانند و هریک درصدد این هستند که در فرآیند زورآزمایی امتیازات بیشتری کسب کند. آمریکا شرایط خود را در قالب بیانیه ۱۲ مادهای پمپئو مطرح کرده و خوشبینانه در انتظار پاسخ ایران است. آمریکا در حال حاضر هیچ فشاری روی دوش خود احساس نمیکند و از اینرو سیاست انعطافناپذیری را در پیش گرفته است. و بر حرکتهای اشتباهی و ضعفها و آسیبپذیری ایران برنامهریزی کرده و امیدوار است که قبل از پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ فشارهای آمریکا نتیجه بدهد و مناسبات دو کشور وارد مرحله جدیدی شود. وضعیت ایران متفاوت است، این کشور آثار تحریمها را روز به روز بیشتر احساس میکند. پایان دوره ترامپ و انتقال قدرت به شخص دیگری را بهعنوان یک فرصت میبیند و این در شرایطی است که تحمل فشارهای اقتصادی برای یک سال و نیم دیگر، کار راحتی نیست و از سوی دیگر به نظر میرسد ترامپ در مقایسه با رقبای خود از شانس بیشتری در انتخابات سال ۲۰۲۰ برخوردار باشد. از اینرو تاکتیک انتظار و خرید زمان و ادامه سیاستهای عکس العملی مشکلات ایران را حل نمیکند.
ایران برای برونرفت از وضعیت موجود باید ابتکار عمل را بهدست گیرد و میزان و سطح همکاری خود با سایر اعضای برجام و جامعه بینالمللی و جامعه جهانی را افزایش دهد. همچنین باید دیپلماسی عمومی و تاثیرگذاری روی افکار عمومی مردم صلحطلب را نیز افزایش دهد. بهصورت جدی، حرفهای و خلاق، تنشزدایی در منطقه را بهعنوان سیاست راهبردی خود پیگیری کند. در سطح داخلی تلاش و مبارزه بیامان برای ریشهکنی فساد، فقر، بیکاری، رکود اقتصادی، تورم و گرانی را در دستور کار خود قرار دهد. افزایش قدرت چانهزنی و تابآوری ایران در مقابل آمریکا ارتباط مستقیمی با افزایش میزان رضایتمندی مردم و بهخصوص اقشار آسیبپذیر از حاکمیت دارد. بستن تنگه هرمز یا خروج از برجام و NPT ممکن است در کوتاهمدت دستاوردهایی داشته باشد ولی در درازمدت پشتیبانی قاطع مردم از حاکمیت نقش اصلی را در تغییر رویکردهای آمریکا دارد. باید فضا را برای گفتوگوی صمیمی و فراگیر ملی فراهم کرد و با استفاده از توان بیبدیل همبستگی ملی و همافزایی و هماندیشی ملی به سوی آینده گام برداشت. به جای امید بستن به تغییرات و روندهای داخلی آمریکا و هزینهپردازی در رفتارهای عکسالعملی و احساسی، سنگر غیرقابل نفوذ مقاومت ملی را تقویت کنیم.
ارسال نظر