تئوری مدرن پولی می‌گوید: استقراض دولت به هیچ وجه بد نیست و افزایش کسری بودجه سبب ورشکستگی دولت نمی‌شود. همچنین از دید این تئوری، سیاست‌های پولی تاثیرات بسیار کمتر نسبت به سیاست‌های مالی دارند و کنگره از طریق تصویب قانون مالیات‌ها و دیگر قوانین باید بر شاخص‌های اقتصادی نظارت و کنترل داشته باشد. در این میان بانک مرکزی صرفا نهادی برای تامین نیازهای مالی دولت است. بسیاری از اقتصاددان‌ها با این تئوری مخالف هستند و آن را برای اقتصاد فاجعه بار می‌دانند. یکی از تبعات اجرای این تئوری، از میان رفتن نقش مفید بانک مرکزی است. اگر کنگره تصمیم‌گیرنده باشد مسلما قوانینی تصویب می‌کند که خوشایند مردم باشد و احتمال آنکه قوانین در بلندمدت زیانبار باشند، زیاد است. در مطالب حاضر به جنبه‌های مختلف تئوری مدرن پولی، دیدگاه‌ها درباره آن، اثرات اجرای این تئوری بر اقتصاد و علل گرایش دموکرات‌ها به این تئوری اشاره شده است.

 

احسان آذری‌نیا