برای مثال در سال‌های دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی نتایج پیمایش ارزش‌ها ونگرش‌ها نشان داد کاهش اعتماد در آرژانتین و مجارستان به همراه افزایش نابرابری بوده است و در ایتالیا، آلمان غربی و بلژیک همزمان با افزایش اعتماد اجتماعی نابرابری کاهش یافته بود. اما سوال اینجاست ما ایرانیان در چه شرایطی قرار داریم؟ به گواه پیمایش‌ها و پژوهش‌های انجام شده یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های کشورمان یعنی اعتماد اجتماعی، طی سال‌های اخیر شرایط خوبی را تجریه نمی‌کند و به گمان برخی شرایط فعلی را می‌توان بحرانی قلمداد کرد. برای مثال در یک پیمایش ملی که در سال ۱۳۵۴ توسط علی اسدی انجام شد، ۵۴درصد گفته‌اند که مردم قابل اعتمادند، این عدد در تکرار همین پیمایش در سال ۱۳۸۳به همت محسن گودرزی به ۲۵درصد کاهش یافته است. همچنین پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲ انجام شد نشان می‌دهد وضعیت اعتماد اجتماعی طی این سال‌ها کاهش داشته است و مردم به هیچ کدام از مشاغل در ایران اعتماد بالایی ندارند. اعتماد به مدیران دولتی در سال ۱۳۸۳ به کمتر از ۲۰ درصد رسیده و نزدیک به ۱۰ درصد مردم معتقد به حاکمیت قانون بوده‌اند. پژوهشی دیگر از مرتضی زین‌آبادی نشان می‌دهد آمار پرونده‌های قضایی در مواردی همچون چک‌های برگشتی طی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ رشد خیره‌کننده‌ای داشته و بیش از ۹ برابر شده و در سال‌های بعد نیز کماکان این شتاب ادامه داشته است. آمار‌های ارائه شده در شاخص‌های مختلف به خوبی نشانگر در هم تنیدگی آن با شرایط اقتصادی است. به عبارتی کاهش سرمایه اجتماعی طی سال‌های گذشته ضربات مهلکی را بر پیکر نیمه جان اقتصاد ایران تحریم شده وارد می‌کند و در صورت ادامه این روند باید شاهد آسیب پذیر شدن اقتصاد ایران باشیم. کارشناسان در این پرونده باشگاه اقتصاددانان به بررسی تغییرات اعتماد اجتماعی در جامعه ایران پرداخته‌اند.

شهاب‌الدین رحیمی