شیفت فصلی بارشها
ذوب شدن این منابع برف و یخ، منجر به بالا آمدن سطح آب در اقیانوسها و دریاهای آزاد شده است که طبیعتا مناطقی که در ساحل این دریاها قرار گرفتهاند و جزایر را بسیار متاثر کرده است. کشورهایی مثل ایران که در زمره مناطق خشک و نیمهخشک کره زمین قرار دارند، در اثر این پدیده، با افزایش دما و تلفات آب ناشی از تبخیر، افزایش نیازهای آبی و تغییر رژیم بارشها، کاهش بارش برف و افزایش توفانهای گرد و غبار مواجه شدهاند. شکل دیگری از اثرات پدیده تغییر اقلیم که تقریبا همه مناطق کره زمین آن را تجربه کردهاند، افزایش شدت و احتمال وقوع وقایع حدی مثل خشکسالی ها، سیلابها و امواج گرمایی بوده است. اثرات تغییر اقلیم بر ایران را بهطور خلاصه میتوان به شکل توصیفی به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- افزایش دما که منجر به افزایش تلفات تبخیر آب شده است و باعث شده سهم بیشتری از بارش ها، قبل از تغذیه منابع آب سطحی و زیرزمینی، از دسترس ما خارج شوند.
۲- تغییر رژیم بارشها که عمدتا به شکل تغییر فصل بارشها از زمستان به بهار و افزایش محدود بارشهای تابستانه بروز پیدا کرده است. این تغییر رژیم منجر به کاهش قابل توجه حجم بارش برف در کشور و افزایش تلفات تبخیر از بارشها شده است. بارشهای سنگینی که قبلا حجم زیادی از رواناب سطحی را تولید میکردند و منابع زیرزمینی را تغذیه میکردند، اکنون عمدتا بهصورت بارشهای سبک متعدد بروز پیدا میکنند که عمده آنها بهصورت تبخیر از دسترس ما خارج میشوند.
۳- افزایش شدت و تواتر وقوع سیلابها و خشکسالیها.
مجموعه اثرات فوق باعث شده که تغذیه منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور کاهش پیدا کنند و بخش بیشتری از منابع آب کشور سالانه بهصورت تبخیر از دسترس ما خارج شود. علاوه بر این، نیاز آبی گیاهان به دلیل افزایش دما، افزایش پیدا کرده است.
ارزیابی کمی اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب کشور نیازمند انجام مطالعات خاص این موضوع است که تا کنون اگر چه بهصورت پراکنده عمدتا در تحقیقات دانشگاهی به آن پرداخته شده است، ولی بهصورت جامع در کشور انجام نشده است. در یکی از مطالعاتی که توسط موسسه آب دانشگاه تهران به سفارش موسسه مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران انجام شده است، سهم اثرات تغییر اقلیم در کاهش روانابهای سطحی حوضههای آبریز رودخانههای زاینده رود، کارون و کرخه در سالهای اخیر به ترتیب، ۴۶، ۵۰ و ۳۵ درصد برآورد شده است. بهطور کلان، مسوولان وزارت نیرو، ۲۵ درصد کاهش تغذیه منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور را متاثر از پدیده تغییر اقلیم ذکر میکنند که البته یک قضاوت کارشناسی است و مستند به مطالعات جامعی نیست. سوالی که احتمالا در ذهن ایجاد میشود اینکه مابقی ۷۵ درصد بحران آب ناشی از چیست؟
در پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه شود که در حال حاضر، به جز چند استان در مرزهای غربی کشور و در سواحل، بقیه استانهای کشور که در فلات مرکزی و مرزهای شرقی کشور واقع شدهاند، وابستگی شدیدی به منابع آب زیرزمینی دارند. در همه استانهای کشور، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی بیش از مقدار مجاز است. به عبارت دیگر، در استانهای مختلف کشور، بین ۱۱۰ تا ۱۹۸ درصد مقدار مجاز، از منابع آب زیرزمینی برداشت آب صورت میگیرد. این اضافه برداشتها، باعث شده که میزان کسری تجمعی آبخوانهای کشور به بیش از ۱۳۰ میلیارد متر مکعب برسد که عددی بزرگتر از کل منابع آب تجدیدپذیر سالانه کشور است. این روند در برخی از استانهای کشور مثل اصفهان، یزد، کرمان و خراسان رضوی، برخی از آبخوانها را در معرض نابودی قرار داده است. اثرات تغییر اقلیم، آسیب پذیری این منابع را که به خودی خود، به شدت از توسعه بیش از اندازه بخش کشاورزی آسیب دیدهاند، افزایش داده است. اگرچه تغییر اقلیم، با تشدید خشکسالیها در سالهای اخیر، در بروز تنشهای آبی و ناآرامیهای اجتماعی مرتبط با آن، نقش آفرینی کرده است ولی عمده مشکلات بروز کرده در حوزههای امنیت غذایی و توسعه اقتصادی، ناشی از بارگذاری بیش از حد بر منابع آب شکننده استانهای واقع در فلات مرکزی ایران است. بسیاری از صنایع واقع در فلات مرکزی ایران که سالها پیش از ممنوعه شدن این دشت ها، تاسیس شدهاند، اکنون فرصت توسعه را به دلیل محدودیت شدید منابع آب از دست دادهاند. این در حالی است که متاسفانه بهرغم این مشکلات، هنوز مجوز تاسیس صنایع آببر جدید در مناطق مرکزی ایران داده میشود. بسیاری از اراضی کشاورزی که قبلا بهصورت دیم و با تکیه بر بارشهای فصلی مورد بهره برداری قرار میگرفتند، اکنون به دلیل تغییر رژیم بارشها و افزایش تبخیر، به کشت آبی یا نیمه آبی تبدیل شدهاند و بارگذاری اضافی بر منابع آب تحمیل کردهاند. به دلیل توازن شکننده منابع آب در دسترس و مصارف آب فزاینده در بخش کشاورزی، کم بارشیها و خشکسالیهای ناشی از تغییر اقلیم، باعث شده، خسارات وارده به اراضی کشاورزی افزایش پیدا کنند. همین امر سبب شده بخشی از منابع مالی که باید صرف مدرنیزاسیون بخش کشاورزی و موجب افزایش ظرفیت تابآوری این بخش شوند، عملا در قالب پرداخت خسارت هدر بروند.
تنها راه برون رفت از بحران آب، ایجاد یک عزم ملی برای کاهش مصارف آب و افزایش ظرفیت سازگاری با کم آبی است. راهکارهای سازگاری با کم آبی بهطور خلاصه شامل موارد زیر هستند:
• کاهش تلفات آب از تغییر کاهش تبخیر
• بازچرخانی آبی در بخشهای مختلف شهری، صنعتی و کشاورزی
• جلوگیری از آلوده شدن منابع آب
• کاهش مصارف آب از طریق افزایش واردات آب مجازی
• فراهم آوردن زمینه مناسب برای تبادل آب بین بخش کشاورزی و سایر بخشها به جای صدور مجوز برداشتهای جدید آب
• کاهش مصارف آب از طریق اصلاح سبک زندگی (مثل عادات غذایی)
• کاهش تلفات محصولات کشاورزی در زنجیره تولید تا عرضه
راهکارهایی مثل نمکزدایی آب دریا یا انتقال بین حوضهای که اخیرا مکررا مورد اشاره سیاست مداران ارشد کشور قرار گرفتهاست، جز دامن زدن به توسعه بیشتر و محدودتر کردن منابع مالی که باید صرف راهکارهای اساسی سازگاری با کم آبی شوند، اثر دیگری ندارد. متاسفانه سیاستگذاران کشور، توجهی به تجارب بینالمللی ندارند. بهطور مثال، در تمام تجارب بینالمللی، تاکید شده که اجرای طرحهای آبیاری تحت فشار تنها زمانی منجر به صرفهجویی در مصرف آب میشود که حسابداری آب، تحویل حجمی و برخورد با برداشتهای غیرمجاز آب متناسبا انجام شود. تجربه اجرای این طرحها در ایران نشان میدهد به دلیل تخصیص نامتوازن اعتبارات، پیشرفت سریع اجرای این طرحها همراه با پیادهسازی سایر الزامات ذکر شده نبوده و به همین دلیل منجر به توسعه کشت و افزایش مصارف آب شده است. ایران مانند همه کشورهای در حال توسعه، اعتبارات محدودی برای تخصیص به بخش آب دارد. این اعتبارات باید در راستای راهکارهای معطوف به سازگاری با کم آبی و کاهش مصارف آب صرف شوند. استفاده از این اعتبارات محدود برای طرحهای سازهای افزایش ظرفیت تامین، جز تشدید بحران آب حاصلی نخواهد داشت.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد اینکه اگرچه سیاستهای کلان یا قوانین میتوانند تسهیلکننده فرآیندهایی باشند که منجر به سازگاری با کم آبی میشوند، ولی مشارکت عموم مصرفکنندگان آب در کاهش تلفات، بازچرخانی آب و افزایش بهره وری و همچنین تغییر سبک زندگی متناسب با اقلیم، محیط زیست و منابع طبیعی موجود در کشور تنها راه برون رفت از بحران آب است. این مهم بدون مشارکت مردم و بخش خصوصی حاصل نمیشود.
ارسال نظر