اشتباهات راهبردی
از سوی دیگر بخشی از واردات این مناطق بهعنوان مواد اولیه واحدهای تولیدی صرف شده و بخش دیگر نیز به دلیل قرار گرفتن مناطق آزاد در مبادی ورودی کشور و وجود بوروکراسی اداری کمتر و کاهش هزینههای واردات بهدلیل عدم پرداخت عوارض و مالیات است که موجبات اقبال بیشتر واردکنندگان به این مناطق را فرآهم میآورد.
با این پیشفرض باید توجه داشت، با عنایت به موقعیت مکانی، مناطق آزاد ارتباط نزدیکتری با بازارهای منطقهای و جهانی دارند، در نتیجه این مناطق نخستین نقاطی بودند که درگیر مشکلات ناشی از تحریمهای آمریکا شدند و میزان واردات از طریق این مناطق کاهش قابل توجهی داشته است. البته در این میان باید به این مساله اشاره کرد که تعمیم فرآیند ثبتسفارش به مناطق آزاد و مسبوق به سابقه نبودن چنین سازوکار اداری برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان این مناطق مشکلات عدیدهای را برای آنها پدید آورد.
طولانی شدن زمان عملیات واردات در مقایسه با گذشته، تعدد دستورالعملهای قانونی مرتبط با تجارت خارجی کشور که در بعضی موارد این تنوع به تناقض در نص قانون و تفسیر به رأی از سوی مجری قانون منجر شد، بالا رفتن هزینه تولید ناشی از نوسانات ارزی برای واحدهای تولیدی که از مواد اولیه وارداتی استفاده میکنند و پیچیده شدن تامین منابع اولیه خارجی برای صادرکنندگانی که تولید آن از فرآوری محصولات و مواد اولیه خارجی ناشی میشد، مهمترین چالشهایی بود که ظرف ماههای اخیر فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان حاضر در مناطق آزاد کشور با آن دست به گریبان بودند، مشکلاتی که با پیگیریهای دبیرخانه و مدیرانعامل مناطق آزاد از مهر ماه از وضعیت بحرانی بهدر آمده و در مسیر تعامل براساس مزیتها و ظرفیتهای مناطق آزاد از سوی مجریان قانون قرار گرفته است.
فراسوی چالشهای پیشگفته، به دلیل کاهش ارزش ریال در مقابل دیگر پولهای ملی، قابلیت صادرات محصولاتی که از منابع اولیه خارجی استفاده نمیکنند، با ارزش افزوده مضاعفی در سطح کشور و بهتبع آن در مناطق آزاد مواجه شده است. مسیری که در آمار عملکرد هشت ماه گمرک کشور قابلمشاهده است، اما باید واقعگرا بود. این تناسب به سمت برعکس قابلیت تحقق نداشته و امکان هفتاد درصد شدن صادرات به واردات به یک آرزو شباهت بیشتری دارد تا رویا.
اما واردات و تولید، همه ظرفیتهای قابل احصا در مناطق آزاد کشور را تشکیل نمیدهند، مناطق آزاد ایران به دلیل قرار گرفتن در جاذبههای گردشگری متنوع کشور از مزیتهای توریستی و فرهنگی قابلتوجهی برای درآمدزایی بهرهمند هستند و این مهم در کنار زیرساختهای مناسب در حوزههای مرتبط با صنعت توریسم(وجود هتل، اماکن اقامتی، تفریحی و مراکز خرید) و فرصتهای قانونی همچون امکان تردد بدون ویزای توریستی و استفاده از مزایای خرید کالای همراه مسافر؛ بر توانمندیهای این مناطق در حوزه گردشگری میافزاید. جذابیتهای اکوتوریستی همچون کوههای مریخی چابهار، جنگلهای حرّا در قشم، وجود مرجانیترین جزیره خاورمیانه یعنی کیش، بههمراه نخلستانهای اروند تا قرهکلیسا در ارس، جنگلهای هیرکانی انزلی و اماکن تاریخی وسیعترین منطقه آزاد ایران «ماکو»؛ زمانی ارزشافزوده بیشتری در صنعت گردشگری پیدا میکنند که توجه داشته باشیم این مناطق زادبوم اقوام اصیل مینیاتور زربفت فرهنگ ایران زمین، یعنی: بلوچ، عرب، لر، آذری و گیلک است که میتوان با تکیه بر مزایای قانونی موجود این مناطق و وجود زیرساختهای نسبتا مناسب گردشگری بستر مناسبی برای توسعه بومگردی، عرضه و صادرات صنایعدستی، نمایش آیینهای بومی-محلی، از طریق اجرای تورهای گردشگری خارجی و برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی-ورزشی و تفریحی، در سطح مناطق آزاد، قرار گیرند. در این همه یک نکته ظریف را باید پررنگتر کرد و آن امکان بهرهگیری از آب و هوای متفاوت در زمانی کمتر از سه ساعت در مناطق آزاد ایران است، به این معنی که تورهای زمستانی در مناطق آزاد میتواند از جذابیت منحصربهفردی برای گردشگران برخوردار باشد. فرض کنید گردشگری در پاییز و زمستان شمال کشور(ارس، ماکو و انزلی) برف بازی میکند و همین فرد میتواند با یک پرواز در کمتر از سه ساعت، از گرمای سواحل خلیج فارس و دریای عمان استفاده کند؛ امکانی که در کمتر کشوری قابل تجربه و حتی تصور است.
حال چشمانداز پیشروی مناطق آزاد ایران در دوره تحریمهای همهجانبه آمریکا چگونه میتواند باشد؟ اینکه دولت آمریکا مجبور میشود بندر چابهار را از چارچوب تحریمهای خود خارج کند، مهر تاییدی بر این واقعیت است که میتوان الگوی موفق بهرهگیری از نیازمندیهای کشورهای همسایه بر بستر مزیتها و معافیتهای قانونی سرمایهگذاری خارجی در مناطق آزاد کشور را به دیگر همسایگان تعمیم داد و کشورهای همسایه را وابسته به مزیتهای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک-قرار گرفتن مناطق آزاد ایران در مبادی ورودی و خروجی کریدورهای ترانزیتی بینالمللی- ایران کرد، چراکه اگر نیاز افغانستان و هند به چابهار نبود، این بندر زیبای اقیانوسی ایران زمین نیز تحت شمول تحریمهای غیرقانونی آمریکا(این تحریمها بر خلاف تمام قراردادها و قوانین بینالملل است) قرار میگرفت.
در نتیجه صریح و دقیق باید تاکید کرد که مناطق آزاد را بد و اشتباه متوجه شدهایم، مناطق آزاد جهان -برخلاف نص ماده اول قانون نحوه اداره مناطق آزاد ایران- در ادبیات «توسعه» قرار ندارند. خاستگاه مناطق آزاد، متمرکز در ادبیات همکاریهای منطقهای و منطقهگرایی است که براساس آن فراتر از مفاهیم برآمده از توسعه قرار دارد. حال چگونه میتوان چنین کرد؟ از طریق رژیمسازی، رژیمسازی چگونه برساخته میشود؟ به وسیله انعقاد تفاهمنامهها و قراردادهای همکاری مشترک میان نقاط مرزی که مناطق آزاد ایران در جوار آنها قرار گرفته -مانند الگوی همکاری با اتحادیه اوراسیا و مناطق آزاد انزلی، ارس و ماکو که میتواند برای برونرفت از انسداد روابط بانکی و تجاری کشور الگوی موفقی باشد- و این مهم زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه داشته باشیم قوانین مناطق آزاد ایران میتواند به جذابیت مضاعفی برای حضور سرمایهگذاران کشورهای همسایه تبدیل شود و از قِبَلِ وابسته کردن آنها به منافع اقتصادی ایران، حلقه تحریم علیه ایران شکننده میشود، چراکه هزینههای بیشتری را برای آمریکا و متحدان خاورمیانهای آن پدید میآورد.
ارسال نظر