دولت آمریکا پس از خروج از پیمان هسته‌ای ایران تلاش کرده است دیگر امضاکنندگان این پیمان را به روش‌های مختلف با خود همراه کند و در این مسیر به موفقیت‌هایی دست یافته است. اعلام پایان همکاری با ایران از سوی شرکت‌های بزرگ که در دو سال اخیر در این کشور سرمایه‌گذاری کرده‌اند یکی از موفقیت‌های ترامپ است.

اما ایران معتقد است یک اسلحه سری دارد: استفاده از سرمایه‌گذاری و خرید نفت از سوی چین به‌عنوان راهی برای جبران خسارت‌های ناشی از همراه شدن اروپایی‌ها با آمریکا. با توجه به نیاز بالای چین به منابع انرژی و تنش‌های تجاری موجود بین چین و آمریکا، دیدگاه ایران منطقی به نظر می‌رسد اما چنین نیست. باآنکه چین می‌تواند از شدت فشارهای تحریم‌های آمریکا علیه ایران بکاهد اما پکن نه می‌تواند و نه تمایل دارد نقش ناجی اقتصاد ایران را بازی کند.

اخیرا شرایط برای دولت ایران دشوار شده است: ارزش ریال در برابر دلار به شدت کاهش یافته و این در حالی است که هنوز تحریم‌های آمریکا اجرا نشده است. از سوی دیگر اوپک در نشست اخیر خود تصمیم گرفت بر تولید نفت بیفزاید تا از رشد قیمت‌ها جلوگیری کند. ترامپ در هفته‌های گذشته دو بار از رشد قیمت نفت انتقاد کرده است زیرا او مایل نیست افزایش قیمت بنزین سبب نارضایتی مردم آمریکا شود اما آیا چین با ایران برای دوری از یک وضعیت بد اقتصادی همکاری خواهد کرد؟ در واشنگتن بحث‌های گسترده‌ای درباره این سوال وجود دارد. واقعیت این است که تحریم‌های آمریکا بخش خصوصی چین را به اندازه بخش خصوصی اروپا تحت تاثیر قرار نخواهد داد و همزمان با کاهش گزینه‌های پیش روی ایران، نقش چین در حوزه خرید نفت، صادرات و سرمایه‌گذاری در ایران پررنگ‌تر می‌شود. ایران مدتی است مشغول مذاکره با اروپایی‌هاست تا شرایط را به نفع خود تغییر دهد.

دولت‌های اروپایی که از اقدامات ترامپ در حوزه‌های مختلف ناراضی هستند به شرکت‌های خود گفته‌اند به همکاری با ایران ادامه دهند و تلاش کرده‌اند از تحریم‌های آمریکا معافیت بگیرند اما شرکت‌های اروپایی مستقل عمل می‌کنند و در هفته‌های اخیر تعدادی از آنها به همکاری خود با ایران پایان داده‌اند. در واقع اگر اروپایی‌ها بخواهند پیمان هسته‌ای ایران حفظ شود باید شرایطی فراهم کنند تا ایران از مزایای پایبندی به این پیمان بهره‌مند شود و این به آن معناست که باید شرکت‌های اروپایی از تحریم‌های آمریکا معاف شوند.

روابط تجاری چین و ایران بسیار گسترده است. پس از انعقاد پیمان هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ دولت چین با برنامه ۲۵ ساله توسعه روابط با ایران موافقت کرد که شامل افزایش مبادلات تجاری به ۶۰۰ میلیارد دلار طی یک دهه آینده است. چین همچنین می‌تواند جای شرکت توتال را در میادین نفت و گاز ایران پر کند اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند سرمایه‌گذاری و روابط تجاری با چین نمی‌تواند زیان حاصل از حضور نداشتن اروپایی‌ها در اقتصاد ایران را جبران کند. برای مثال ایران برای نوسازی صنعت نفت خود به فناوری‌های پیشرفته‌ای نیاز دارد که تنها در اروپا و آمریکا وجود دارد. از سوی دیگر احتمال انجام نشدن برخی سرمایه‌گذاری‌های مورد انتظار چین در ایران وجود دارد. شرکت‌های بزرگ چینی که با آمریکا در ارتباط کاری هستند و با دلار کار می‌کنند، مانند شرکت‌های اروپایی، از همکاری با ایران منع خواهند شد. در حال حاضر ایران حدود ۶/ ۲ میلیون بشکه در روز نفت صادر می‌کند که ۳۸ درصد آن به اروپایی‌ها فروخته می‌شود. حتی اگر اروپایی‌ها خرید نفت از ایران را متوقف نکنند صادرات نفت ایران به اروپا به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.

ایران می‌تواند بر فروش نفت خود به چین بیفزاید اما مجبور خواهد بود شرایطی را که چینی‌ها می‌خواهند بپذیرد زیرا جایگزینی برای فروش نفت خود ندارد. اگر ایران نفت خود را ارزان ارائه کند یا در سرمایه‌گذاری چین امتیاز‌های ویژه برای این کشور در نظر بگیرد چین از آن استقبال خواهد کرد اما پکن قصد ندارد بیش از حد به نفت ایران وابسته شود. نکته مهم دیگر این است که دولت آمریکا به چین فشار وارد می‌کند تا از همکاری با ایران اجتناب کند. با آنکه بعید است چین به این خواسته آمریکا تن دهد اما پکن می‌تواند در مذاکرات تجاری با آمریکا از تاثیری که بر اقتصاد ایران دارد به‌عنوان یک برگ برنده استفاده کند.

به این ترتیب اتکای ایران به چین ریسک‌های خاص خود را دارد. پیش‌بینی می‌شود از مدتی دیگر فشار بر اقتصاد ایران افزایش یابد و ایران باید بازارهای صادراتی متعددی برای نفت و کالاهای غیرنفتی خود بیابد تا نسبت به شوک‌ها آسیب‌پذیری کمتری داشته باشد. هرچه تنش‌های تجاری بین چین و آمریکا شدت بیشتری پیدا کند امکان دور زدن تحریم‌ها از سوی ایران بیشتر می‌شود. این گفته درباره تنش‌های تجاری بین اروپا و آمریکا نیز صادق است.