آزمایشهای کنترل شده تصادفی
پس به عبارت دیگر آزمایشهای کنترلشده تصادفی یکی از روشهای علّی است که در آن نمونهها به شکل تصادفی از جامعه آماری انتخاب و به شکل تصادفی به گروه کنترل و آزمایش (یا درمان) تخصیص داده میشوند. تنها تفاوت بین گروه کنترل و آزمایش در دریافت آن عامل یا مداخله است. به اینترتیب، اثر آن عامل یا مداخله روی متغیرهای وابسته سنجیده میشود. در حالی که این ایده ساده به نظر میرسد، پیادهسازی آن با پیچیدگی بسیاری روبهرو بوده است و در نتیجه ورود آن به علوم اجتماعی بهطور کلی و در اقتصاد توسعه بهطور خاص زمان زیادی به طول انجامید. اولین مطالعات انجام شده با روش آزمایشهای کنترلشده تصادفی در حوزه پزشکی صورت گرفت و در حدود ۲۰ سال پیش، این ایده راه خود را در اقتصاد توسعه آغاز کرد. بنرجی، دوفلو و کرمر، از جمله بزرگترین اقتصاددانان توسعه هستند که در سال ۲۰۱۶ مقاله اثرگذاری با عنوان «اثر آزمایشهای کنترلشده تصادفی بر مطالعات اقتصاد توسعه و سیاست توسعه» نوشتهاند. آنها در این مقاله به ضرورت انجام آزمایشهای کنترلشده تصادفی میپردازند، اما در زمینه تاریخچه استفاده از این نوع از آزمایشها در اقتصاد مینویسند: «از سال ۱۹۹۴، اقتصاددانانی همچون گلو، کرمر و مولین شروع به استفاده از ارزیابی تصادفی کردند. در سال ۱۹۹۷، آزمایشات کنترل شده تصادفی پروگرسا (PROGRESA) آغاز شد و نخستین ارزیابی بود که با هدف ارزیابی یک سیاست در مقیاس بزرگ در یک کشور در حال توسعه انجام شده است. با راهاندازی این ارزیابیهای تصادفی، ما امیدمان را ابراز کردیم که آزمایشهای کنترل شده تصادفی، انقلابی در سیاستگذاری اجتماعی در قرن بیست و یکم ایجاد خواهد کرد، همانطور که انقلابی در پزشکی قرن بیستم ایجاد کرد.»
در این راستا، آزمایش پروگرسا از کتاب «اقتصاد فقیر» به تفصیل بیان میشود تا نحوه تحول یک سیاست با ارزیابیهای کنترلشده به خوبی روشن شود. «وظیفه اصلاح نظام پیچیده رفاهی، به لوی سپرده شد. وی باور داشت که با پیوند دادن مبالغ پرداختهای رفاهی به سرمایهگذاری در سرمایه انسانی (بهداشت و تحصیل)، میتوان اطمینان حاصل کرد پولی که امروز صرف نسل تحصیلکرده و سالم میشود، نه تنها در کوتاهمدت، بلکه در بلندمدت نیز به از بین بردن فقر کمک میکند. این باور الهامبخش طراحی پروگرسا بود. پروگرسا نخستین برنامه انتقال نقدی مشروط بود، یعنی تنها در صورتی به خانوادههای فقیر پول داده میشد که فرزندانشان مرتب به مدرسه بروند و خانواده خواهان دریافت مراقبت سلامت پیشگیرانه باشد. خانوادههایی که فرزند دبستانی دختر داشتند، در مقایسه با خانوادههای با فرزند دبستانی پسر، پول بیشتری دریافت میکردند. برای اینکه این برنامه از نظر سیاسی مورد پذیرش قرار گیرد، هنگامی که فرزند به جای کار کردن به مدرسه میرفت، پرداختها بهعنوان «جبران هزینه» بابت دستمزد از دست رفته، به خانواده ارائه میشد. اما در واقع هدف برنامه این بود که با وارد کردن هزینه به خانوادههایی که در فرستادن فرزندانشان به مدرسه کوتاهی میکردند، مستقل از نگرش آنها به تحصیل، تلنگر بزند. در اینجا لازم به ذکر است که ترکیب آزمایشات مختلف با آموزههای علوم رفتاری در قالب «تلنگرها» میتواند اثربخشی مداخلات را افزایش داده و موفقیت سیاست را تضمین کند.
در ادامه لوی متوجه شد که «هر رئیسجمهور جدید پیش از آغاز برنامههای خویش، معمولا تمامی برنامههای رئیسجمهور پیش از خود را لغو میکند، بنابراین او سعی داشت مطمئن شود که در صورت تغییر دولت، این پروژه ادامه خواهد یافت، لذا پروژهای مقدماتی تنظیم کرد که تنها در گروهی از روستاهای تصادفی انتخابشده ارائه میشد و این امکان را فراهم میکرد تا بتوان به دقت بروندادها را در روستاهای انتخابشده و انتخابنشده مقایسه کرد. این برنامه مقدماتی نشان داد چنین برنامهای بدون تردید میزان ورود به مدرسه را به ویژه در سطح دبیرستان بهطور محسوسی افزایش میدهد. نرخ نامنویسی در دبیرستان از ۶۷ درصد به ۷۵ درصد برای دختران و از ۷۳ به ۷۷ درصد برای پسران افزایش یافت. این برنامه نخستین بازنماییهای قدرت مجابکننده آزمون تصادفی موفق بود» که در دولتهای بعد تغییر نام داد.
از آن زمان تاکنون مطالعات بسیاری بر این اساس صورت گرفته است و نهادهای بینالمللی همچون بانک جهانی آزمایشهای مختلفی را با روش RCT انجام دادهاند. ارزیابی مداخلات در حوزه علوم اجتماعی و بهطور خاص در اقتصاد توسعه اهمیت بسیاری دارد، چرا که در سادهترین حالت آن توان پاسخگویی به این سوال را دارد که آیا این تصور شهودی سیاستگذار از میزان اثربخشی یک سیاست واقعی بوده است یا خیر. علاوهبراین، عدم انجام یک ارزیابی صحیح باعث میشود تا نتوانیم به برخی از سوالات پاسخ دهیم، سوالاتی از قبیل آنکه آیا ادامه سیاست فعلی ضروری است؟ و در نتیجه (۱) امکان نسبت دادن هرگونه تغییر رفتار به سیاست فعلی با مشکل مواجه میشود؛ (۲) نمیدانیم که چرا یک سیاست توانسته به خوبی پاسخ دهد؛ (۳) نمیدانیم که چگونه نوآوریهای آینده را بهبود ببخشیم (از لحاظ کارآیی و اثربخشی)؛ (۴) به سیاستهای ناکارآمد ادامه خواهیم داد و در نهایت (۵) از ذینفعان خارجی انتقاد خواهیم کرد.
فرآیند آزمایش کنترلشده تصادفی
ارسال نظر