راز یک معجزه اقتصادی
اقتصاد = رایدهندگان
طول عمر سیاسی مرکل به شکل جدایی ناپذیری به اعتبار او از نظر اقتصادی مرتبط است: بیکاری از زمانی که مرکل برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ بر سر کار آمد به نصف کاهش یافته است. در دوره دوم انتخاب مرکل، رشد اقتصادی بهطور میانگین به ۲ درصد رسید، در حالی که سایر کشورهای اروپایی در امور اقتصادی لنگان لنگان حرکت میکردند. با اینکه سرعت رشد اقتصادی آلمان از آن زمان آهستهتر شده، اما هنوز جلوتر از بسیاری از کشورهای این قاره در حرکت است.
از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، وقتی مرکل حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) خود و شرکای اتحادیه اجتماعی مسیحی (CSU) آن را به بهترین نتایج از سال ۱۹۹۰ رساند، این حزب در بین کارگرانی که ساعتی حقوق میگرفتند و نیز اعضای اتحادیه، محبوبیت بیشتری پیدا کرد. در این میان، حزب سوسیال دموکرات در بین کارگران حقوقبگیر تبلیغ میکرد.
در میان افزایش جهانی ناسیونالیسم اقتصادی و سیاسی، مرکل به یکی از رهبران اصلی برای تجارت آزاد تبدیل شده است. این به آن دلیل است که آلمان در آن حوزه فراتر از حد خود قدم برداشته است. طبق دادههای به دست آمده از سازمان ملل متحد، فقط در یک سال، چین با حجم مازاد تجاری معادل ۴۷۹ میلیارد دلار از مازاد تجارت کالای ۲۸۰ میلیارد دلاری آلمان جلوتر بوده است. صادرات آلمان در سالهای اخیر حدود ۴۶ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور بوده و در مقام مقایسه این میزان در آمریکا حدود ۱۳ درصد بوده است.
اما یک مشکل وجود دارد: آلمان در مقابل هر چیزی که در تجارت آزاد تداخل ایجاد کند، اعم از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپای معاف از تعرفه، تعرفههای آمریکایی بیشتر در دوره ریاست جمهوری ترامپ یا تبدیل چین از یک مرکز با امکانات پایین فناوری به یک تولیدکننده فناوری پیشرفته، آسیبپذیر است.
جغرافیای آلمان جهانی
پایگاه قدرت داخلی مرکل عموما نشاندهنده اقتصاد تجاری آلمان است. از بین هشت ایالتی که در آن ائتلاف CDU/ CSU او ۴۰ درصد از آرا را در سال ۲۰۱۳ برنده شد، چهار ایالت مسوول بیش از نیمی از صادرات آلمان هستند: بادن-وورتمبرگ؛ باواریا؛ نوردراین-وستفالن، پایگاه صنعتی روهر و ساکسونی پایین.
بین ۲۷ تا ۳۵ درصد از نیروی کار این ایالتها در سال ۲۰۱۵ در بخش تولید کار میکردند و صادرات در سال ۲۰۱۶ حداقل یکچهارم از تولید ناخالص داخلی منطقهای آنها را تشکیل میداد. به علاوه تمام ۱۰ شرکت تولیدی بزرگ آلمان در آنجا واقع شدهاند، از خودروسازانی مانند بامو گرفته تا شرکت مواد شیمیایی BASF SE و صادرکننده آسانسور ThyssenKrupp AG. در مقابل، ۶ ایالت که در گذشته آلمان شرقی را تشکیل میدادند، فقط ۴/ ۸ درصد از صادرات آلمان را تولید میکردند.
نیروی تجاری آلمان بر چند صنعت رقابتی غلبه دارد، اعم از ماشینهای صنعتی و سایر ماشینآلات (که تقریبا ۱۷ درصد از صادرات را تشکیل میدهد)، خودروها و قطعات آنها (بیش از ۱۵ درصد) و داروها (۶ درصد). یکی دیگر از عوامل ایجاد موفقیت، برندهای آلمانی هستند که در سطح جهانی به شهرت رسیدهاند مانند گروه فولکس واگن، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان خودرو، گروه صنعتی زیمنس و داروسازی بایر. شرکتهایی که کمتر شناخته شدهاند و اغلب کمتر از یک میلیارد یورو درآمد کسب کردهاند نیز، نقش مهمی دارند و حجم زیادی از صادرات آلمان را ارائه میدهند.
«میتلستند» شالوده اقتصاد آلمان است که از ۳ میلیون شرکت کوچک و متوسط تشکیل شده است و اکثر آنها بهطور خانوادگی اداره میشوند. این شرکتها حدود ۶۱ درصد از کارگران را استخدام کردهاند و نیمی از تولید ناخالص داخلی به آنها تعلق دارد و ۲۰۶ میلیارد یورو (۲۴۶ میلیارد دلار) کالا و خدمات را در سال ۲۰۱۵ صادر کردهاند. شرکتهایی که حداکثر یک میلیارد یورو درآمد دارند نیز در این مقوله جای میگیرند مانند صادرکنندگان جهانی.
«میتلستند»ها برخی از شرکتهای پیشرو آلمانی در بازار جهانی را که توسط برند ونوهر، استاد سابق و مشاور امور مدیریتی فعلی، مشخص شده بود در بر نمیگیرد. با تیمی متشکل از محققان، او ۱۵ سال را صرف ایجاد و حفظ یک پایگاه داده درباره شرکتهایی کرد که در حوزههای مربوط به خود در جایگاه اول، دوم و سوم قرار داشتند.این شرکتهای پیشرو در بازار جهانی که بیشتر در مرکز صادرات آلمان در جنوب و در امتداد رود راین متمرکز شدهاند، ۲/ ۲ تریلیارد یورو درآمد سالانه داشتند و ۶/ ۸ میلیون نفر را از سراسر دنیا استخدام کردند.
برای سالها، کارخانههای آلمان همچنان زمزمه میکردند که سیستم آموزش فنی و حرفهای آلمان مقدار زیادی نیروی کار با استعداد پرورش داده است. یکی از مشهورترین برنامهها، برنامه کارآموزی ملی بود که ۷۹ اتاق بازرگانی و صنعتی در کشور آن را اجرا میکردند. آنها فارغالتحصیلان دبیرستانی را در شرکتهای مختلف در سراسر کشور، اعم از بامو (۱۲۰۰ نیروی جدید در سال ۲۰۱۶)، ThyssenKrupp (۹۷۱) و BASF (۸۳۷)، مشغول به کار کردند. سال گذشته ۳/ ۱ میلیون کارآموز وجود داشتند که ۵۹ درصد از آنها در حوزه صنعت و تجارت بودند.
با اینکه تعداد کمتری از جوانان آلمانی این مسیر را انتخاب کردند، سال گذشته انجمن اتاقهای بازرگانی و صنعتی آلمان یک نظرسنجی برگزار کرد که در آن مشخص شد ۳۱ درصد از کسب و کارها نمیتوانستند کارآموزی خود را به اتمام برسانند و بسیاری از آنها در عوض در دانشگاههای تخصصی علوم کاربردی ثبت نام میشوند.
متاسفانه، برای اینکه اقتصاد آلمان همچنان با سرعت بالا به حرکت خود ادامه دهد، این دانشگاهها و برنامههای فنی و حرفهای به تعداد زیادی استعداد جدید نیاز دارند و در حال حاضر آلمان نمیتواند به تنهایی این کار را انجام دهد. یک بررسی در سال ۲۰۱۵ از سازمان آمار آلمان نشان میدهد که این جمعیت از بیش از ۸۰ میلیون نفر به ۶/ ۶۷ میلیون نفر در سال ۲۰۶۰ کاهش خواهد یافت و اگر میزان مهاجرت پایین باشد، تعداد آلمانیهایی که در سنین کار هستند در طول همین مدت به ۱۵ میلیون کاهش مییابد. در سالهای اخیر، میزان خالص مهاجرت افزایش یافته است. در ابتدا در طول بحران اقتصادی این قاره، پناهجویان جوان از جنوب اروپا موجب افزایش میزان مهاجرت شدند و اخیرا نیز پناهجویان سوری به این افزایش دامن زدند.
ارسال نظر