رفاه امروزی مدیون اصلاحات تجاری است
اجماع واشنگتن هنوز کار میکند
رودریک (۲۰۰۶) اعتقاد دارد که موافقان و منتقدان بهطور یکسان موافقند که سیاستهای ایجادشده توسط اجماع واشنگتن نتایج مطلوب را بههمراه نداشتهاست. اکنون بحث بر سر این نیست که اجماع واشنگتن مرده یا زنده است، بلکه بر سر این است که چه چیزی جایگزین آن خواهد شد. یک گزارش مهم در این زمینه فکری، سند یادگیری از یک دههاصلاحات (۲۰۰۵) است که توسط بانک جهانی منتشر شدهاست. این سند با تاکید بر فروتنی، تنوع سیاست، اصلاحات گزینشی و متواضعانه و آزمایش، سندی نسبتا خارقالعاده است که نشان میدهد تا چه حد تفکر سیاستگذاری توسعه در طول سالها تغییر کردهاست، اما دیدگاههای رقیب دیگری نیز وجود دارد. یکی به اصلاحات نهادی گسترده و دیگری به کمکهای خارجی ایمان دارد. یک گزارش با ارزیابی تجربی چهار دهه سیاستهای اجماع واشنگتنی نشان میدهد که این اصلاحات تجاری و اقتصادی اثر علّی مثبتی بر رشد اقتصادی دارد.
یکی از ارزشمندترین نقشهای اقتصاددانان، اطلاعرسانی به سیاستگذاران در مورد سیاستها یا مجموعهای از سیاستهایی است که میتوانند اتخاذ کنند و بهطور قابلاعتمادی رشد اقتصادی را افزایش دهند. بیست سالپیش، بهاصطلاح اجماع واشنگتن فهرست نسبتا جامعی از این سیاستها را نشان میداد، با این حال این دیدگاه از آن زمان بسیار از مد افتاده است. همانطور که رودریک (۲۰۰۶، ص ۹۷۴) بیش از یک دههپیش اشاره کرد؛ «منصفانه است که بگوییم هیچکس دیگر واقعا به اجماع واشنگتن اعتقاد ندارد. اکنون بحث بر سر این نیست که اجماع واشنگتن (از این پس WC) مرده است یا زنده است، بلکه بحث بر سر این است که چه چیزی جایگزین آن خواهد شد.
ایسترلی (۲۰۱۹) استدلال میکند؛ ناامیدی در مورد WC به دو دلیل است. اولین مورد، عملکرد ضعیف اقتصادی کلی آمریکایلاتین و آفریقای جنوبصحرا در طول و پس از اصلاحات در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ است. دوم این است که مقالات منتشرشده نشاندهنده ارتباط بین اصلاحات تجاری و رشد، بعدها نشانداده شد که قوی نیستند. رودریک (۲۰۰۶، ص ۹۷۴) دلیل سومی را ارائه میکند؛ «برنامه اصلاحات در نهایت، حداقل توسط منتقدان آن، بهعنوان تلاشی آشکارا ایدئولوژیک برای تحمیل «نئولیبرالیسم» و «بنیادگرایی بازار» بر کشورهای درحالتوسعه تلقی شد.
در این گزارش، استدلال میشود که اصلاحات تجاری و اقتصادی پایدار و کلی در امتداد خطوط پیشنهادی اجماع واشنگتن ممکن است پیش از موعد بیاعتبار شده باشد. در نمونهای از ۱۴۱کشور از سال۱۹۷۰ تا ۲۰۱۵، از جهشهای گسسته در شاخص آزادی اقتصادی جهان توسط موسسه فریزر (از این پس EFW) استفاده میشود که بر اساس سیاستهایی مانند تجارت آزاد، حقوق مالکیت امن و هزینههای کمتر دولت است. ۴۹ مورد از این اصلاحات سیاستی مورد بررسی قرارگرفته و تاثیر مثبت، معنیدار و قابلتوجهی در کوتاهمدت و میانمدت بر استانداردهای زندگی در این کشورها دارد، بنابراین این مجموعه از سیاستها برای کشورهایی که میخواهند نرخ رشد خود را تا یک دههسرعت بخشند، ارزش بررسی جدی دارد.
دو مقالهای که بیشتر به این گزارش مرتبطاند، تیلور (۲۰۱۳) و استرلی (۲۰۱۹) هستند، به اینصورت که هر دو استدلال میکنند اجماع واشنگتن یا حداقل برخی از اجزای آن، پیش از موعد دور ریخته شدهاست. استوادوردال و تیلور دریافتند که «آزادسازی تعرفههای وارداتی کالاهای سرمایهای و کالاهای واسطهای باعث رشد سریعتر میشود.» آنها تاثیر یکدرصد رشد سالانه سریعتر را پیدا میکنند. ایسترلی نشان میدهد که اگرچه اصلاحات ممکن است با رکود کوتاهمدت در آفریقای جنوبصحرا و آمریکایلاتین همراه باشد اما رشد از آن زمان در میانمدت بهبود یافتهاست. او در ادامه نشان میدهد که سیاستهای بسیار بد بهطور قابلتوجهی رشد را کاهش میدهد.
همچنین ادبیات رو به توسعهای وجود دارد که طیفی از نتایج اقتصادی را با شاخص آزادی اقتصادی کشورها مقایسه میکند. هال و لاوسون (۲۰۱۴) ۱۹۸مقاله تجربی را بررسی کردند که از شاخص EFW بهعنوان یک متغیر توضیحی استفاده میکند و گزارش میدهد که در بیش از دو سوم مطالعات، آزادی اقتصادی با نتیجه خوبی مانند رشد سریعتر، استانداردهای زندگی بهتر، شادی بیشتر و... همبستگی مثبت دارد. نویسندگان نتیجه میگیرند که «شواهد بسیار زیادی نشان میدهد که آزادی اقتصادی با طیف گستردهای از نتایج مثبت و تقریبا بدون معاوضه منفی مطابقت دارد.» این گزارش مجموعهای از کشورهایی را شناسایی میکند که جهشی گسسته و پایدار در سطح آزادی اقتصادی خود تجربه کردهاند.
تخمینهایی از اثر علّی این جهشها بر رشد با استفاده از روشهای تجربی اقتصادسنجی ارائه میشود. نتایج حاکی از اثرات قوی این اصلاحات اقتصادی و تجاری بر رشد است. اجماع واشنگتن در چند دههاخیر موردتوجه قرار نگرفته، اما معتقدیم که ایدههای پشت آن زودتر از موعد کنار گذاشته شدهاست. بهطور خلاصه میتوان گفت که اصلاحات اقتصادی پایدار بهطور قابلتوجهی تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی را در یک افق ۵ تا ۱۰ساله افزایش میدهد. بهرغم عدممحبوبیت اجماع واشنگتن، سیاستهای آن بهطور قابلاعتمادی درآمد متوسط را افزایش میدهد و کشورهایی که این اصلاحات را انجام داده بودند، ۱۰سالبعد ۱۶درصد ثروتمندتر شدند.