بایستههای حقوق در بازرگانی (۷)
مباحث مهم در مقدمه عقود
اصولا اشخاص قبل از انجام هرگونه معاملهای راسا یا توسط نمایندگان خود مذاکراتی را راجع به موضوع معامله، قیمت، مدت اجرای تعهدات، میزان توانایی از حیث توان مالی، توان علمی تکنولوژی، اطلاعات، خدمات بعد از فروش و ... انجام میدهند و بعد از آنکه به شناخت کافی از یکدیگر در موارد فوق رسیدند، آنگاه اقدام به انجام معامله میکنند. بدیهی است طرفین به تمامی مطالبی که در پای میز مذاکره بیان میکنند، پایبند نیستند و از منظر حقوق، تعهدی برای آنان ایجاد نمیکند، مگر اینکه اظهارات گفته شده بهصورت صریح در متن عقد گنجانده شود که از آن به شروط صریح یاد میشود. یا اینکه عقد بنائا بر مبنای آن واقع شود که در لسان حقوق از آن به شروط بنائی، شروط ضمنی یاد میشود. بحث انواع این شروط را به حقوقدانان و کسانی که علاقه به مطالعات حقوقی دارند وا میگذاریم، ولی در این سلسله مباحث بیشتر به مطالب کاربردی میز مذاکره و موارد تعهدآور آن پرداخته میشود. بازار به اشخاص اجازه میدهد که کالا و خدمات و میزان تواناییهای خود را تبلیغ کنند و البته که در تبلیغات میزانی از غلو و اغراق وجود دارد. غلو و اغراقهای تبلیغاتی را نباید از مصادیق دروغ و عملی غیراخلاقی و غیرشرعی تلقی کرد، چراکه لازمه انجام اکثر معاملات ایجاد حس رغبت و تحریک دیگران به توجه در موضوع عقد است. بهعنوان مثال، کارخانه مواد شویندهای که کالای خود را قویترین شوینده معرفی میکند تا این حد که تولیدات او بهترین شوینده نیست قابل سرزنش نیست، ولی چنانچه این تبلیغات از حد عرف بازار خارج و داخل در محدوده تدلیس شود، قانونگذار برای آن ضمانت اجرای نقض تعهد پیشبینی میکند. بنابراین باید توجه کرد که همه مطالب میز مذاکره الزامآور نیست. ولی در این بین توضیحات و گفتمانهایی هستند که برای گوینده ایجاد تعهد میکند. در واقع آن نوع از توضیحات و گفتوگوهایی که باعث میشود عقد بر مبنای آن منعقد شود و در ادبیات حقوقی به شروط بنائی یا شروط تبانی معروف هستند، هرچند که در متن عقد گنجانده نشوند از جمله شروط تعهدآور است. بهعنوان مثال، اگر تولیدکننده خودرویی در توضیحات تبلیغی خود قید کند که خودروی تولید شده توان حمل این تناژ بار را دارد یا در جلسه مذاکره آنرا بیان کند و خریدار نیز با توجه به تبلیغ یا مذاکره صورت گرفته خودرو را برای حمل آن میزان بار خریداری کند، ولی بعدا مشخص شود که اهرمهای حرکتی خودرو توان تحمل تناژ اعلامی را ندارد ولو اینکه این تبلیغ یا گفتوگو در متن عقد نیز گنجانده نشود، فروشنده مرتکب نقض عهد و تخلف از شروط وصف شده است یا اینکه اگر فروشنده بداند خریدار به منظوری خاص کالا را از وی خریداری میکند درحالیکه کالای خریداری شده متناسب با آن موضوع نباشد و مراتب را به اطلاع خریدار نرساند مرتکب نقض عهد و تخلف از شروط صفت یا وصف بنائی شده است. پس ملاحظه میشود که اگر چه گفتوگوهای میز مذاکره تا زمانی که در متن عقد گنجانده نشده است، الزامآور نیست، ولی حقوق مربوط به شروط بنائی و ضمنی را برای طرفین الزامآور میداند. با این وجود، توصیه میشود که طرفین در مقدمه عقد موارد زیر را ذکر کنند تا در صورتی که در آینده دچار اختلافی شدند، مقام رسیدگیکننده بتواند با توجه به مقدمه عقد اراده مشترک طرفین و میزان تعهدات آنان را مشخص و بر اساس آن اظهارنظر کند. این موارد عبارتند از:
* میزان توانایی طرفین اعم از توانایی علمی، مالی، اطلاعاتی و ... بهعنوان مثال همه میدانیم که مالک ملک در قرارداد مشارکت توقع دارد که سازنده از توان مالی کافی برخوردار باشد و قرارداد مشارکت در ساخت بر مبنای این شرط منعقد میشود. حال اگر در آینده مشخص شد که سازنده توان مالی کافی ندارد، مالک میتواند بر مبنای این شرط معامله را فسخ کند ولی چون این توانایی در متن عقد ذکر نشده است محاکم از تایید فسخ قرارداد به این جهت واهمه دارند. ۲) چنانچه اشخاص به موارد خاصی اقرار دارند؛ ذکر اقرارها در مقدمه قرارداد. مثلا اقرار به اینکه جزء اشخاص ممنوعالمعامله نیستند یا نماینده انحصاری شرکت خاصی هستند یا مالک اختراع یا برند ثبتشدهای هستند. ۳) هدف طرفین از انعقاد قرارداد و انگیزههایی که باعث شده است تا او تمایل و رغبت به انجام عقد با طرف مقابل را پیدا کند. ۴) ذکر تعاریفی که از واژههای قراردادی دارند مخصوصا واژههای فنی. البته بعضی از واژهها در شرایط عمومی پیمانها یا اسناد قراردادی تعریف شده است، ولی در صورتی که واژگان در جایی تعریف نشده است، حتما در قرارداد تعریف شود. به خاطر داشته باشیم معنا و مفهوم بعضی کلمات از نظر لغوی و اصطلاحی متفاوت است.
اشخاص غیرحقوقی کلمه فسخ را برای تمام موارد انحلال قرارداد اعم از فسخ، انفساخ و اقاله بهکار میبرند، هر چند سه واژه فوق از نظر عرفی به معنای پایان دادن به قرارداد است، ولی از دیدگاه حقوق آن واژهها دارای معانی، شرایط و آثار متفاوت است و نمیتوان در متن قرارداد آنان را مترادف یکدیگر قرار داده و به جای هم استفاده کرد. ۵) مواردی که طرفین نسبت به آن توافق مشترک دارند. ۶) مکان انعقاد عقد؛ ذکر مکانی (شهرستان) که عقد در آنجا واقع میشود، موجب خواهد شد که اولا در صورتی که طرفین محلی برای اجرای تعهدات خود پیشبینی نکرده باشند و عرف خاصی نیز وجود نداشته باشد، محل اجرای تعهدات محل انعقاد عقد فرض شود. ثانیا عرف حاکم در آن محل نیز نسبت به روابط طرفین حاکم میشود. ثالثا یکی از دادگاههایی که صلاحیت محلی رسیدگی به اختلافات قراردادی را دارد، دادگاه محل انعقاد عقد راجع به اموال منقول است(ماده ۱۳ قانون آیین دادرسی مدنی). ۷) ذکر تاریخ عقد؛ ذکر تاریخ عقد از چند جهت حائز اهمیت است؛ اول آنکه مشخص میسازد طرفین در زمان عقد دارای اهلیت قانونی برای انعقاد بودهاند یا خیر؟ دوم آنکه میزان اختیارات آنان را میتوان بر اساس زمان انعقاد عقد تشخیص داد؛ سوم آنکه اگر طرفین زمان شروعی برای اجرای تعهدات یا تاریخ نفوذ عقد پیشبینی نکرده باشند، زمان انعقاد عقد و تاریخ شروع اجرای تعهدات براساس تاریخ درج شده در متن قرارداد تعیین میشود.
پاورقی:
۱- مطالب ستون بایستههای حقوق در بازرگانی شنبه و سهشنبه هر هفته در صفحه ۵ چاپ میشود.
ارسال نظر