سالنامه گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» منتشر شد
رصدخانه اقتصاد ۱۴۰۳
گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» به رسم هرساله خود، شماره ویژه نوروز خود را منتشر کرد. این شماره مفصل که در بیش از ۵۰۰ صفحه تنظیم شدهاست، موضوعات متنوعی را دربر میگیرد و نظر طیف بزرگی از افراد را منعکس میسازد. این شماره شامل هفت پرونده است. در نخستین میزگرد، محمدمهدی بهکیش و پرویز خسروشاهی با پویا جبلعاملی به گفتوگو نشستند و سازوکارهای مخرب رشد در اقتصاد ایران را موردبحث قرار دادند. دومین میزگرد به گفتوگوی موسی غنینژاد و بهروز افخمی با موضوع «آنارشیسم، آنارکوکاپیتالیسم و آنارکوفاشیسم» اختصاص یافتهاست. این شماره از محیطزیست بیبهره نماند و سومین میزگرد آن به آثار محیطزیست بر جامعه طی یک سالاخیر اختصاص یافت؛ محمدرضا جوادییگانه و محمد درویش مهمانان این میزگرد هستند.
بدونشک مساله مهاجرت از چالشهای کلیدی ایران در آینده نزدیک خواهد بود و به همینخاطر، محسن جلالپور و محمدفاضلی در میزگردی با موضوع ریشهها و پیامدهای مهاجرت سرمایه مالی و انسانی، به گفتوگو درباره ابعاد مختلف مهاجرت پرداختند. اکوسیستم استارتآپی نیز در ایران یکی از موضوعات مهم این روزهای اقتصاد ایران است. سیدفرشاد فاطمی در گفتوگو با سعید محمدی و حمید محمدی این چالشها را تشریح میکند. تحلیل آینده بازارها از بخشهای پرمخاطب هر رسانهای بهشمار میرود و توجه زیادی را به خود جلب میکند؛ شماره نوروزی تجارتفردا در میزگردی با حضور حسین عبدهتبریزی و داود سوری، به چشمانداز بازارها در سال۱۴۰۳ میپردازد. در نهایت آخرین میزگرد ویژهنامه نوروزی، با حضور نوید رئیسی و مسعود نیلی به این سوال مهم میپردازد که اقتصاد ایران به کدامسو میرود و چه چالشهایی در انتظار آن است. بهنظر میرسد اگر گزارشهای جهانی از اقتصاد ایران را مبنای تحلیل خود قرار دهیم، افت رفاه مهمترین چالش کشور در آینده است.
دهه گمشده
در ادبیات اقتصادی، عبارت «دهه گمشده» عمدتا درباره ژاپن دهه۹۰ میلادی بهکار میرود، اما بهنظر میرسد هماکنون میتوان این عبارت را درباره ایران نیز بهکار برد. گزارش جامع بانک جهانی که در پاییز منتشر شد، نشان میدهد که نرخ فقر در ایران -یعنیدرصد ایرانیان با درآمد روزانه کمتر از ۶.۸۵دلار آمریکا (برابری قدرت خرید در سال۲۰۱۷) - از ۲۰درصد در سال۲۰۱۱ به ۲۸.۱درصد در سال۲۰۲۰ افزایش یافتهاست. به بیان دیگر، این گزارش تخمین میزند که نزدیک به ۱۰میلیون ایرانی طی بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۱۱ به زیر خط فقر سقوط کردهاند و ۴۰درصد ایرانیان نیز در پایان این بازه نسبت به فقر آسیبپذیر بودهاند، به اینمعنی که خطر فقیرشدن آنها در آینده نزدیک بالا بودهاست. عدد اخیر از افزایشی ۱۰درصدی نسبت به سال۲۰۱۱ حکایت دارد. گزارش بانک جهانی همچنین بر نابرابریهای ساختاری در اقتصاد ایران تاکید کرده و برای نمونه نشان میدهد مصرف واقعی خانوارهایی که در پایینترین صدک درآمدی قرار داشتند هر سال بهطور متوسط حدود ۲درصد کاهش داشته، درحالیکه این رقم برای ثروتمندترین خانوارها حدود یکدرصد بودهاست.
موتورهای دههگمشده
اقتصاددانان توضیح میدهند که در لایه اول، روند نگرانکننده تخریب استانداردهای زندگی در ایران در دههگذشته با فقدان رشد اقتصادی و تورم بالا که بهطور توامان قدرت خرید واقعی ایرانیان را کاهش دادهاند، مرتبط بودهاست؛ اما در لایه دوم، کاهش درآمدهای نفتی و عدمسرمایهگذاری، دو متغیر کلیدی هستند که روند کوچکترشدن کیک اقتصاد و جایگزینی عدالت اجتماعی با توزیع فقر را در ایران نهادینه کردهاند. بهرغم برخی تلاشها برای متنوعسازی، اتکای مستمر اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز، پیشرفت اقتصادی ایران را با مشکل مواجه کردهاست. به بیان خلاصه، رشد اقتصادی پائین، تورم بالا، افول سرمایهگذاری و جای خالی درآمدهای نفتی چهار عامل مهمی هستند که تصویر فعلی اقتصاد ایران را شکل دادهاند.
تصویر آینده
با احتساب آنچه گفته شد، استهلاک سرمایهها، اعم از سرمایه انسانی، سرمایه طبیعی و سرمایه فیزیکی را باید بهعنوان مهمترین و نگرانکنندهترین چالش فراروی اقتصاد ایران درنظر گرفت. برای تحلیل دلایل افول سرمایهگذاری باید وضعیت سه منبع اصلی سرمایهگذاری در کشور، یعنی سرمایهگذاری دولتی، سرمایهگذاری خصوصی و سرمایهگذاری خارجی را تحلیل کرد. یکی از مهمترین منابع سرمایهگذاری در ایران، سرمایهگذاریهای عمرانی از محل بودجهعمومی دولت و بودجه شرکتهای دولتی است، اما هم افزایش هزینههای جاری دولت برای حقوق و دستمزد و مستمری بازنشستگان و هم گسترش تحریمهای بینالمللی در دهه۱۳۹۰ که دولت را از درآمدهای نفتی محروم کردند، سبب شدهاند تا دولت نتواند به اندازه کافی در حملونقل، برق، پالایش نفت، گاز، آب و امور آموزشی و درمانی سرمایهگذاری کند. احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریاستجمهوری آمریکا و عدمسرمایهگذاری در بخش نفت و گاز، دورنمای اتکا به منابع دولتی را بیش از پیش تیره میکند.
تصویر ترسیمشده از جایگاه نفت و موجودی سرمایه در اقتصاد ایران بیانگر آن است که به هر حال، بهرغم عملکرد ناامیدکننده گذشته، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی همچنان اصلیترین و تنها راه چاره بحران سرمایه در کشور است و چنانچه سیاستگذاران قصدی برای حل بحران پیشرو دارند، باید شرایط را برای ورود این سرمایهها مهیا کنند. اصلاحات اقتصادی به منابع مالی نیاز دارد؛ اما نه دولت و نه بخشخصوصی در ایران از ظرفیت کافی برای تامین چنین منابعی برخوردار نیستند. عدمقطعیتهای اقتصادی، سیاسی ناشی از تنش در روابط بینالمللی موجب شدهاست تا ایران از ظرفیت سرمایههای خارجی استفاده نکند؛ این بدان معنی است که بدون تغییر مسیر سیاست خارجی، هرگونه اصلاح اقتصادی در ایران ناممکن خواهد بود. تاریخ نشان میدهد هیچ و اکیدا هیچ کشوری نتوانسته است در دوره تخاصم با جهانبیرون، اصلاحات اقتصادی را به سرانجام برساند.