چرخش الگوی سوخت‏‏‏‌گیری

داده‌های رسمی منتشرشده از سوی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران نشان می‌دهد؛ تنها در هفت روز نخست اجرای این طرح، میزان مصرف کاهش، ولی سهم سوخت‌‌‌‌گیری با کارت‌های شخصی به‌‌‌‌طور معناداری افزایش ‌یافته‌است؛ تغییری که از نگاه سیاستگذاران، یکی از اهداف کلیدی این اصلاح بوده و از منظر اقتصاد انرژی، می‌تواند پیامدهایی فراتر از یک جابه‌‌‌‌جایی ساده در ابزار پرداخت سوخت داشته‌باشد. بر اساس اعلام محمدصادق عظیمی‌‌‌‌فر، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران، سهم استفاده از کارت سوخت شخصی در فرآیند سوخت‌‌‌‌گیری روزانه از ۵۷‌درصد به ۷۴‌درصد افزایش ‌یافته‌است.

این تغییر در بازه‌‌‌‌ای بسیار کوتاه و پس از اجرای مصوبه جدید دولت درباره سه‌‌‌‌نرخی‌شدن بنزین و افزایش نرخ کارت آزاد جایگاه به ۵‌هزار‌تومان رخ‌داده ‌است. به بیان دیگر، تنها با ایجاد یک سیگنال قیمتی مشخص، بخش قابل‌توجهی از مصرف‌کنندگان به استفاده از کارت‌های شخصی خود بازگشته‌‌‌‌اند؛ کارت‌هایی که طی سال‌های گذشته، به‌‌‌‌تدریج جای خود را به‌کارت‌های آزاد جایگاه‌ها داده‌بودند. پیش از اجرای این طرح، کارت‌های آزاد جایگاه سهمی معادل ۴۳‌درصد از کل سوخت‌‌‌‌گیری روزانه را به خود اختصاص ‌داده‌بودند. این رقم بالا، نه‌‌‌‌تنها نشانه‌‌‌‌ای از بی‌‌‌‌انگیزگی مصرف‌کنندگان برای استفاده از کارت‌های شخصی بود، بلکه از دید نهادهای سیاستگذار، یک خلأ جدی در نظام پایش مصرف به‌‌‌‌شمار می‌رفت. وقتی سوخت بدون اتصال به هویت مصرف‌کننده و الگوی مشخص مصرف توزیع می‌شود، امکان تحلیل دقیق رفتار گروه‌های مختلف، شناسایی مصرف‌‌‌‌های غیرمتعارف و طراحی سیاست‌های هدفمند به حداقل می‌رسد. 

عظیمی‌‌‌‌فر صراحتا به همین نکته اشاره‌کرده و گفته که سهم بالای کارت آزاد، عملا هرگونه پایش و تحلیل داده‌های مصرف را سلب کرده‌بود. طبق قوانین بودجه‌سنواتی در سال‌های گذشته، همواره بر کاهش سهم کارت آزاد جایگاه تاکید شده‌بود، اما در عمل، این هدف محقق نشد؛ دلیل آن نیز روشن بود: نبود تفاوت قیمتی معنادار میان کارت آزاد جایگاه و سهمیه دوم کارت‌های شخصی. وقتی قیمت یکسان است، مصرف‌کننده ترجیح می‌دهد ساده‌‌‌‌ترین مسیر را انتخاب کرده و این مسیر، اغلب استفاده از کارت آزاد جایگاه بوده‌است.

تغییر معادله

طرح جدید بنزین، با افزایش نرخ کارت آزاد، این معادله را تغییرداده و هزینه بی‌‌‌‌تفاوتی نسبت به‌کارت شخصی را بالا برده است. نتیجه اولیه این تغییر سیاست، کاهش ۴۰‌درصدی استفاده از کارت آزاد جایگاه‌ها بوده‌است. این عدد، از منظر سیاستگذاری انرژی، یک تحول قابل‌توجه محسوب می‌شود؛ چراکه به‌‌‌‌معنای بازگشت بخش بزرگی از جریان توزیع سوخت به کانال‌های قابل‌ردیابی و تحلیل است. در شرایطی که کشور با چالش‌هایی نظیر مصرف بالای بنزین، قاچاق سوخت و فشار فزاینده بر منابع بودجه‌‌‌‌ای مواجه است، داده‌‌‌‌محور‌شدن سیاست‌ها اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. در کنار تغییر الگوی استفاده از کارت‌ها، آمار‌های مصرف نیز مورد‌توجه قرار گرفته‌است. به گفته مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش، مصرف بنزین در هفت روز گذشته نسبت به متوسط مصرف آذرماه، حدود ۹‌میلیون لیتر کاهش ‌یافته‌است. این عدد، در نگاه نخست می‌تواند به‌عنوان نشانه‌‌‌‌ای از اثرگذاری طرح جدید بر کاهش مصرف تلقی شود؛ اما مقام مسوول با احتیاط از کنار این موضوع عبور‌کرده و تاکید دارد؛ هنوز برای قضاوت قطعی زود است. 

به باور او، عوامل دیگری نیز در این کاهش نقش داشته‌‌‌‌اند؛ از جمله شرایط جوی خاص کشور در روزهای اخیر، بارش برف و باران، برودت شدید هوا و همچنین افزایش غیرمعمول سوخت‌‌‌‌گیری در دو روز منتهی به اجرای طرح که می‌تواند بخشی از کاهش بعدی را توضیح دهد. این احتیاط در اظهارنظر، اگرچه ممکن است برای افکار عمومی قانع‌‌‌‌کننده نباشد، اما از منظر حرفه‌‌‌‌ای و تحلیلی، رویکردی قابل‌دفاع است. تجربه سیاست‌های انرژی در ایران نشان‌داده که قضاوت‌‌‌‌های شتاب‌‌‌‌زده، به‌ویژه در حوزه‌‌‌‌ای به پیچیدگی مصرف سوخت، می‌تواند به تصمیم‌های نادرست منجر شود.

رصد مستمر داده‌ها

آنچه در این مرحله اهمیت دارد، رصد مستمر داده‌ها و تفکیک اثرات واقعی سیاست از عوامل مقطعی و بیرونی است، با این‌حال حتی اگر کاهش مصرف اخیر را به‌‌‌‌طور کامل به‌حساب طرح جدید نگذاریم، تغییر رفتار مصرف‌کنندگان در استفاده از کارت سوخت شخصی، خود یک دستاورد مستقل به‌‌‌‌شمار می‌رود. بازگشت کارت‌های شخصی، امکان طراحی سیاست‌های دقیق‌تر در آینده را فراهم می‌کند؛ از سهمیه‌‌‌‌بندی هوشمند گرفته تا شناسایی مصرف‌‌‌‌های غیرعادی و حتی بازتعریف یارانه پنهان سوخت و در واقع بدون زیرساخت اطلاعاتی قابل‌اتکا، هرگونه اصلاح در نظام قیمت‌گذاری یا توزیع، محکوم به خطا و نارضایتی اجتماعی است. از زاویه‌‌‌‌ای دیگر، این طرح را می‌توان تلاشی برای احیای نقش ابزارهای غیرقیمتی در مدیریت مصرف دانست، اگرچه قیمت همچنان مهم‌ترین متغیر اثرگذار است، اما تجربه اخیر نشان می‌دهد؛ حتی تغییر در نحوه دسترسی و الزام به استفاده از ابزارهای مشخص، می‌تواند رفتار مصرف‌کننده را اصلاح کند. در اقتصادی که افزایش مستقیم قیمت سوخت همواره با حساسیت‌‌‌‌های اجتماعی و سیاسی همراه بوده، چنین ابزارهایی می‌توانند نقش مکمل و گاه جایگزین را ایفا کنند.

در مجموع، طرح جدید بنزین و افزایش نرخ کارت آزاد جایگاه، بیش از آنکه صرفا یک تصمیم قیمتی باشد، تلاشی برای بازگرداندن نظم، شفافیت و قابلیت حکمرانی به بازار سوخت است. افزایش سهم کارت‌های شخصی، اگر در ماه‌های آینده تثبیت شود، می‌تواند مقدمه‌‌‌‌ای برای اصلاحات عمیق‌تر در ساختار یارانه انرژی باشد؛ اصلاحاتی که سال‌هاست در ادبیات اقتصاد ایران مطرح‌شده، اما همواره به‌دلیل نبود بسترهای اجرایی و اطلاعاتی، به تعویق افتاده است. اکنون باید دید آیا این تغییر رفتاری، دوام خواهدداشت یا ‌بار دیگر، ملاحظات کوتاه‌مدت و فشارهای مقطعی، مسیر سیاستگذاری سوخت را دستخوش عقبگرد خواهد کرد.