«دنیایاقتصاد» از کاهش ۶۰ درصدی فروش و افزایش ۳۰درصدی قیمت لوازمالتحریر گزارش میدهد
بوی گران ماه مهر
کاهش فروش ۶۰ درصدی خودکار و دفتر
بازار بینالحرمین شلوغ است اما نه به اندازه هر سال. برخی از فروشندگان در حال جابهجایی کارتونها هستند و برخی دیگر آرنجشان را به ویترین تکیه دادهاند و صفحه گوشی را بالا و پایین میکنند. یکی از فروشندههای بازار لوازمالتحریر بینالحرمین که جوانی حدودا ۲۰ ساله است، کارتونی از دفترهای ۱۰۰برگ در دست دارد: «فروش امسال؟ چیزی که عیان است خلوتی بازار امسال است. سفارشهای ما نسبت به پارسال ۶۰ درصد کاهش داشته است.» او میگوید قیمت لوازمالتحریر نسبت به پارسال ۳۰ درصد گرانتر شده، در حالی که هیچ جنس جدیدی وارد بازار نشده و همه از خریدهای قبلی است: «هرچی جنس در بازار ریخته از خرید پارسال است وگرنه با بلایی که کرونا سر شب عید و ترم قبلی آموزشی آورد، کسی قدرت خرید دوباره را ندارد. توان خرید هم داشته باشد، جراتش را ندارد. وضع بازار به هم ریخته. هنوز چک سفارشهای پارسال پاس نشده و ما هم پولی برای خرید تازه نداریم. اگر بخواهیم به اندازه بالا رفتن هزینهها اجناس را گران کنیم که هیچکس نمیخرد، به خاطر همین ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر روی جنس نکشیدیم. این مقدار هم جواب دخل ما را نمیدهد اما چارهای نداریم چه میتوان کرد.» فروشنده دیگری در این بازار که عمده کالای مغازهاش خودکار است هم میگوید بازار توان افزایش ۵۰درصدی قیمت کالاها را ندارد. او که مردی میانسال است و جلوی غرفه ایستاده و با همچراغش صحبت میکند، میگوید که اگر واکسن کرونا تا پایان سال نیاید باید در مغازه را ببندد. من کاری به تحریمها و دلار ندارم. اول از همه اگر مشکل کرونا حل نشود، هیچکدام از مشکلات حل نمیشود. همه مردم فقط جنس را نگاه میکنند و با ترس و لرز دو قلم خودکار میخرند.» همچراغ او که سن بالایی دارد و موهایش سفید است وسط حرفش میپرد: «پارسال فقط برای استان فارس ۱۰۰میلیون تومان خودکار فرستادم، اما امسال رسیده به۳۰ میلیون. چند درصد کاهش فروش میشود؟ ۷۰ درصد. من کاسب که هزینه کرایه مغازه و آب و برق و دستمزد شاگرد همه با هم حداقل ۵۰ درصد بیشتر شده چگونه میتوانم برای سال آینده جنس بخرم؟ دولت هم به جای اینکه کمک کند مالیات را افزایش داده است.» از هر پنج غرفه تنها دو مغازه مشغول بستهبندی هستند و کمی تکاپو دارند؛ اگرنه بقیه کاسبها یا سرشان در گوشی است یا با همکارانشان صحبت میکنند. مردم رد میشوند و تنها به پرسیدن قیمت اجناس بسنده میکنند. فروشنده دیگری که جوان است و دانشجو میگوید: «نسبت به پارسال ۶۰ درصد کمتر جنس فروختیم. آن هم معمولا بنکدارهای شهرستان است و فروش موردی برای فروشگاهها نداشتیم. بنکدارها هم فقط جنس میخرند که اگر مشتری داشتند انبارشان خالی نباشد وگرنه خریداری پیدا نمیشود قیمتها به اندازه لوازمالتحریر لاکچری دوسال پیش است.»
مسوولخریدهای پورسانت بگیر
در دالانی دیگر از این بازار شرایط متفاوت است. راهرویی که بیش از آنکه وسایل مشتری مدرسهای یا دانشگاهی داشته باشند، خریداران اداری دارند. مغازههایی که وسایلی مثل مهر و زونکن و انواع لوازم اداری میفروشند خلوتتر از غرفههای فروش کالای درس و مدرسه است؛ اما فروششان بیشتر است. یکی از غرفهدارهای این بازار به خبرنگار بازارچه میگوید: «افت فروش داشته اما نه به اندازه بقیه، ما فقط کالای اداری میفروشیم و به همین دلیل ۲۰ درصد کاهش داشتیم. از وضع همکارانم در بازار خبر دارم و خدا را شکر میکنم؛ اما برای آنها نگرانم. کاسبهایی میشناسم که ماشین زیر پایش را فروخته که بتواند چکهایی را که کشیده بود، پاس کند و عملا باید کرکره را پایین بکشد، اما مانده مگر اینکه بتواند کمر راست کند.» همچراغ این کاسب که در مغازه ایستاده بود وارد میشود و با لحن شوخی میگوید: «این بازارچه پارسال این موقع جای سوزن انداختن نبود، حتی نمیتوانستی به راحتی راه بروی الان میتوانی مسابقه دو سرعت برگزار کنی.» به همکارش نگاه میکند و میخندد: «وضع که خراب شده مسوول خرید ادارهجات هم انگار زرنگتر شدهاند. برخی از مسوول خریدها برای خرید جنس پورسانت میخواهند که خب من نوعی چنین چیزی تو کتم نمیرود. من ۱۵ تا ۲۰ درصد کاهش فروش داشتم که بخشی از افت درآمدم به خاطر کنار نیامدن با مسوول خریدهاست.» او میگوید که قیمت لوازم اداری از ابتدای سال ۳۰ درصد گرانتر شده و آنها هم توانستهاند به میزان مناسبی افزایش قیمت را لحاظ کنند: «ادارهها و شرکتها وضعشان بهتر از مردم است و بالاخره خرید خودشان را باید انجام بدهند. کالای اداری هم چیزی نیست که نخرند، بلکه صرفهجویی میکنند که آن هم مخصوص شرکتهای خصوصی است، شرکتها و ادارههای دولتی اهل صرفهجویی نیستند.» او که مردی پا به سن گذاشته با موهای تنک سفید است میگوید اغلب مسوول خریدهایی که برای خرید، پورسانت طلب میکنند از ادارههای دولتی هستند.
جولان جنس قاچاق
شرایط در بازار بینالحرمین در هر راهرو کاملا متفاوت است. در دالانی که کالاهای هنری و گرافیکی جنس غالب است «پرنده پر نمیزند.» راهروها خلوت است و هرازگاهی یکی از شاگرد مغازهها با کارتونهایی که تا جلوی صورتش چیده شده از مغازه میزند بیرون و با احتیاط اما با سرعت سمتی را هدف میگیرد. یکی از فروشندههای این بازارچه میگوید که «فروش امسال افتضاح است. من ۱۰۰ درصد نسبت به پارسال افت درآمد داشتم. قیمت اجناس اینقدر بالا رفته که تو این چند سال بی سابقه بوده. قیمت یکی از ماژیکهای خارجی ۱۰۰ درصد گران شده آن هم جنسی که برای خیلی از رشتهها از اقلام اساسی است.» نکته قابل تامل در صحبتهای فروشندهای دیگر، افزایش قیمت بیشتر اجناس ایرانی نسبت به خارجی است: «بعضی از ماژیکهای ایرانی ۵۰ درصد بیشتر از ماژیکهای خارجی گران شده. امسال هیچکس جنس جدید وارد نکرد و هر چی در بازار به فروش میرسد از پارسال است. جنس خارجی را دوبرابر کردهاند و جنس ایرانی را سه برابر. مقصر اصلی این گرانی هم پتروشیمیها هستند، آنها قیمت مواد اولیه را چند برابر بالا بردهاند و قیمت ماژیک یا فلان خودکار هم بالا رفته، آن هم نه منطقی، نجومی گران شده. وقتی بازار صاحب نداشتهباشد همین است. پتروشیمی مقداری گران میکند، تولیدکننده بیشتر از آن گران میکند و در آخر میمانیم من و خریدار روبهروی هم. او چانه بزند و من قبول نکنم. از کرایه تاکسی تا ساندویچی که ناهار میخورم دوبرابر گران شده چرا من گران نکنم؟ آن هم اگر مشتری پیدا بشود.»