ریشههای غیر دموکراتیک تداوم نفوذ فرادستان در اندونزی
گذار شکننده به دموکراسی
از آنجا که دورههای کاری این شهرداران یا یکدیگر همزمان نبود، این رویداد باعث ایجاد تغییرات برونزا در مدت زمان باقی ماندن شهرداران رژیم گذشته در موقعیت خود در دوران گذار دموکراتیک شد. مناطقی که شهرداران رژیم گذشته مدت زمان بیشتری در سمت خود باقی ماندند، تداوم قدرت نخبگان قدیمی، کاهش رقابت سیاسی و همچنین حکمرانی بدی (تامین ضعیف کالاهای عمومی) را در میانمدت تجربه کردند. نتایج نشان میدهد که انتقال آرام به سمت دموکراسی به نخبگان رژیم گذشته اجازه میدهد تا دموکراسی را تسخیر کنند.
اندونزی در پایان سوهارتو
از اوایل دهه۱۹۹۰، اکثر کشورهای جهان دارای نظامهای سیاسی دموکراتیک شدند. با این حال، دموکراسیها بهطور گستردهای در کیفیت نهادهای سیاسی خود متفاوت هستند. غالبا نخبگان و گروههای ذینفع قدرتمند میزان نفوذ نامتناسبی را بر فرآیند سیاستگذاری اعمال میکنند؛ درحالیکه اکثر محققان استدلال میکنند که تداوم نفوذ نخبگان برای مسوولیتپذیری سیاسی و توسعه بلندمدت مضر است، ما درک محدودی از عواملی داریم که ظهور و تداوم نخبگان را تسهیل میکنند. ادبیات گسترده در علوم سیاسی نشان میدهد که ادامه حضور نخبگان رژیم گذشته در دموکراسیها ریشه در گذشته اقتدارگرایانه این کشورها دارد. شواهد تجربی درباره حضور این میراثهای غیر دموکراتیک و تاثیرات آنها بر حضور نخبگان کمیاب است.
علاوه بر این، ما درک محدودی از تاثیر چگونگی تداوم نخبگان رژیم گذشته بر شیوه انتقال دموکراتیک داریم.این گزارش، از یک نوع آمار شبهتصادفی استفاده میکند تا جریان گذار اندونزی به دموکراسی را مورد بررسی قرار دهد. در سال۱۹۹۸، رژیم ژنرال سوهارتو بهطور غیرمنتظرهای به پایان رسید. با این حال، شهرداران منصوبشده پیشین توسط سوهارتو بلافاصله با رهبران منتخب دموکراتیک جایگزین نشدند. در عوض، آنها اجازه داشتند دوره پنجساله خود را قبل از انتخابات جدید به پایان برسانند. از آنجا که زمان انتصاب شهرداران سوهارتو در مناطق مختلف متفاوت بود، این رویداد در مدت زمانی که این شهرداران در دوران انتقال دموکراتیک در سمت خود باقی ماندند، منجر به تغییرات برونزا شد.
گذارهای دموکراتیک مقطعی حساس هستند؛ در این دوره، احزاب جدید تشکیل میشوند، اتحادهای جدید شکل میگیرند و نهادهای جدید توسعه مییابند. تفاوتهای کوچک در شرایط از پیش موجود در طول دورههای بحرانی میتواند منجر به فرآیندی از تغییرات نهادی شود که تفاوتهای مهمی را در توسعه بلندمدت ایجاد میکند. این گزارش، استدلال میکند که تفاوتهای کوچک در تعداد سالهایی که شهرداران سوهارتو در دوران گذار دموکراتیک خدمت کردند، تاثیرات اساسی بر میزان حضور نخبگان در دوره دموکراتیک بعدی داشت.
زمان انتصاب آخرین موج شهرداران منصوبشده توسط رژیم سوهارتو متناسب با ویژگیهای هر منطقه مانند سطح تامین منافع عمومی، شرایط اجتماعی-اقتصادی و حمایت انتخاباتی از حزب سوهارتو بود. شهرداران سوهارتو که در سالهای آخر رژیم منصوب شدند، ویژگیهای قابل مشاهده مشابهی داشتند. این شواهد از اطلاعات تجربی اصلی گزارش پشتیبانی میکند؛ به این صورت که هر چه تاریخ انتصاب دیرتر باشد، تعداد سالهایی که شهرداران سوهارتو در دوران انتقال دموکراتیک بر مسند قدرت بودند، بیشتر میشود.
در مرحله بعد تاثیر حضور شهرداران بر کیفیت حکمرانی محلی بررسی میشود. مناطقی که در طول دوره گذار در معرض مدت زمان بیشتری از دوره شهرداران سوهارتو قرار دارند، سطوح پایینتری از تامین منافع عمومی، بهویژه در بهداشت و آموزش را تجربه کردهاند. در این مناطق حاکمیت قانون ضعیفتر و رانتخواری شیوع بیشتری دارد و گزارشهای متعددی از شرکتهای بخش خصوصی ارائه میشود که بهطور منظم توسط ارتش و پلیس مورد اخاذی واقع شدهاند. این نتایج مربوط به زمانی است که دوره کاری شهرداران رژیم سوهارتو به پایان رسید. از این رو، اثراتی که تخمین زده شده را نمیتوان با حضور مستقیم شهرداران سوهارتو در مقام خود توضیح داد.
این نتایج با این فرضیه مطابقت دارد که حضور شهرداران سوهارتو در سمت خود در دوران گذار دموکراتیک، حضور نخبگان را تسهیل کرد و از این رو، منجر به نتایج وخیمتری در حکمرانی (البته در میانمدت) شد. چارچوب تحلیلی مبتنی بر مدلی است که در آن نخبگان میتوانند روی قدرت عملی سرمایهگذاری کنند تا افزایش میزان قدرت قانونی را که شهروندان با دموکراسیسازی بهدست میآورند، جبران کنند. نتایج نشان میدهد در مناطقی که شهردار زمان بیشتری برای سرمایهگذاری در قدرت عملی دارد، شاهد تداوم بیشتری از نخبگان رژیم گذشته در قدرت و سطوح پایینتری از رقابت سیاسی هستیم.نتایج گزارش نشان میدهد که اول اینکه، حدود یکدهه پس از انتقال، مناطقی که مدت زمان طولانیتری در معرض حضور شهرداران رژیم گذشته قرار داشتند ۳۰درصد احتمال بیشتری برای داشتن شهردارانی را دارند که از نزدیک با رژیم سوهارتو در ارتباط هستند.
دوم، این مناطق حمایت انتخاباتی بیشتری از حزب گلکار، (حزب سوهارتو) دارند. سوم، این مناطق در طول انتخابات شهرداری بعدی سطوح پایینتری از رقابت سیاسی را داشتند. چهارم، حضور شهرداران سوهارتو در طول دوره انتقال دموکراتیک، مسوولیتپذیری سیاسی را تضعیف کرده است، یعنی در مناطقی که طولانیترین حضور شهرداران سوهارتو را تجربه کردهاند، احتمال انتخاب مجدد شهرداران بعدی با عملکرد ضعیف وجود دارد. این امر به تنهایی میتواند سطوح پایین تامین خیر عمومی را توضیح دهد؛ زیرا شهرداران بعدی ممکن است انگیزههای ضعیفتری برای عملکرد بهتر داشته باشند.
این گزارش به ادبیاتی مربوط میشود که به بررسی ریشههای تاریخی توسعه و کیفیت حکمرانی پرداخته است. این ادبیات نظری بر چگونگی تاثیر استعمار، بردهداری یا سایر رویدادهای تاریخی بر کیفیت نهادها و عملکرد اقتصادی تاکید کرده است. اما این گزارش با بررسی ریشههای حضور نخبگان در گذشته اقتدارگرایانهتر کشورها و مستندسازی این موضوع که رویدادهایی که در جریان گذارهای دموکراتیک رخ میدهند، میتوانند بهطور اساسی بر تداوم نخبگان و نهادها تاثیر بگذارند، به این ادبیات کمک میکند. این گزارش همچنین با ادبیات علوم سیاسی و اقتصاد درباره دموکراسیسازی و عوامل تعیینکننده در تحکیم دموکراسی مرتبط است. این ادبیات استدلال میکند که نخبگان غیر دموکراتیک از روشهای مختلفی برای گسترش نفوذ خود در سیاست پس از دموکراسیسازی استفاده میکنند.
در واقع این گزارش دو کمک اصلی به ادبیات مربوطه میکند؛ اول اینکه از ویژگیهای گذار دموکراتیک در اندونزی که باعث ایجاد تنوع برونزا در توانایی نخبگان برای تسخیر قدرت در مناطق مختلف شده است، استفاده میکند. گزارش، شواهد متعددی ارائه میکند که نشان میدهد آثار مخرب نفوذ نخبگان یک دهه پس از انتقال در مناطقی که نخبگان فرصت بیشتری برای سرمایهگذاری در قدرت عملی خود داشتند، بیشتر بود. بنابراین این گزارش مبنی بر اینکه انگیزهها و فرصتهای نخبگان برای سرمایهگذاری بر قدرت بالفعل، عاملی تعیینکننده برای تداوم نخبگان در رژیمهای سیاسی مختلف است شواهد تجربی ارائه میکند.
دوم، این گزارش نشان میدهد مسیری که درگذار دموکراتیک انتخاب میشود، تاثیر مهمی بر کیفیت حکمرانی محلی در بلندمدت دارد. درواقع حضور عوامل رژیم گذشته در دوران گذار دموکراتیک میتواند حضور نخبگان را در قدرت تسهیل کند و از این رو، میتواند تاثیر منفی بر کیفیت دموکراسی محلی داشته باشد. ادبیات مهمی در علوم سیاسی استدلال کردهاند که انتقال آهسته به سمت دموکراسی به احتمال زیاد از انقلاب در حکومتهای استبدادی موفقیتآمیزتر است. با این حال، این گزارش شواهدی را ارائه میکند که نشان میدهد انتقال دموکراتیک نیز میتواند هزینههای مهمی دربرداشته باشد. تسریع روند جابهجایی رهبران در سطح محلی یا اعمال کنترل و ایجاد تعادل در سطح محلی میتواند اقدامات مفیدی برای دموکراسیهای جدید باشد.
در شماره آتی به کیفیت دوران گذار، اهمیت شهرداران منطقه در اندونزی، نفوذ فرادستان و نخبگان محلی و بازی قدرت در این میان پرداخته خواهد شد.