ابن خلدون؛ جلوتر از زمانه خود
یک رویکرد به این سوال به رابطه تاریخی بین اقلیم و عملکرد اقتصادی میپردازد. درباره این موضوع یک ادبیات و یک بحث قدیمی وجود دارد. یک واقعیت روشن است. کشورهای گرم معمولا فقیرتر هستند. مشاهدات این پدیده حداقل به قرن چهاردهم و به نوشتههای ابنخلدون مربوط میشود، در قرن هجدهم منتسکیو، روح القوانین را نوشت و در آن استدلال کرد که گرمای بیش از حد، انسانها را «تنبل و بی روح» میسازد. نکته مهم این است که نظریات ابنخلدون و منتسکیو توسط دادههای امروزی تایید شده است.
با نگاهی به مطالعه مقطع کنونی جهان، درآمد سرانه ملی بهطور متوسط به ازای هر درجه سانتیگراد افزایش دما ۸.۵درصد کاهش مییابد که روش سادهای را برای محاسبه چگونگی تاثیر گرم شدن هوا بر استانداردهای زندگی آینده نشان میدهد. با این حال، در حالی که بزرگی این همبستگی چشمگیر است، تفسیر آن نامشخص است. بحث اساسی درباره اینکه آیا رابطه دما و درآمد صرفا یک ارتباط تصادفی است، ادامه دارد؛ درحالیکه متغیرهای دیگر، مانند نهادها یا سیاست تجاری یک کشور، ممکن است متغیرهای اصلی در دوران معاصر باشند. این عدم قطعیتها نه تنها بحثهای تاریخی درباره نقش آب و هوا در توسعه اقتصادی، بلکه بهطور گسترده، بحثهای جاری درباره تاثیر بالقوه تغییرات آب و هوایی آینده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
رویکرد دوم برای درک اثرات اقتصادی آب و هوا، شواهد خرد را خنثی میکند، اثرات مختلف آب و هوایی را کمّی و سپس آنها را تجمیع میکند تا یک اثر خالص بر درآمد ملی ایجاد کند. این رویکرد در ادبیات تغییرات آب و هوایی مورد علاقه اقتصاددانان است و اساس بسیاری از توصیههای سیاست فعلی درباره انتشار گازهای گلخانهای را تشکیل میدهد. با این حال، این رویکرد در عین مفید بودن، با چالشهای دشواری نیز مواجه است. مجموعه مکانیسمهایی که از طریق آنها اقلیم ممکن است بر نتایج اقتصادی تاثیر بگذارد، بهطور بالقوه بسیار زیاد است و حتی اگر بتوان هر کدام را برشمرد و عملکرد آن را درک کرد، مشخص کردن تاثیرات سطح خرد برای شکل دادن به نتایج اقتصاد کلان، مشکلات بیشتری ایجاد میکند.
در واقع، این ادبیات در سطح خرد، طیف گستردهای از اثرات بالقوه اقلیمی، از جمله تاثیرات بر بهرهوری کشاورزی، مرگومیر، عملکرد شناختی، جرم و جنایت و ناآرامیهای اجتماعی را ارائه میکند که بیشتر آنها در مدلهای فعلی مشخص نمیشوند. در یک مقاله جدید با عنوان شوکهای اقلیمی و رشد اقتصادی از ملیسا دل و بنجامین اولکن، رویکرد سومی مطرح شده است. با نگاهی به دادههای سراسر جهان در طول ۵۰سال گذشته، آنها از نوسانات تاریخی دما در داخل کشورها برای شناسایی اثرات دما بر درآمد ملی استفاده میکنند. با بررسی مستقیم نتایج کل، آنها از تکیه بر مفروضات متعدد درباره مکانیسمهایی که باید در آن گنجانده شوند، اجتناب میکنند. سپس آنها با استفاده از نوسانات دما و بارندگی، اثرات آنها را از سایر ویژگی کشورها جدا میکنند.
ما سه نتیجه اصلی را بر مبنای مطالعه آنها پیدا میکنیم. اول اینکه دمای بالاتر اثرات منفی بزرگی بر رشد اقتصادی دارد، اما فقط در کشورهای فقیر. در کشورهای فقیر، افزایش یکدرجه سانتیگراد دما در یک سال معین، رشد اقتصادی آن سال را حدود ۱.۱درصد کاهش میدهد. در کشورهای ثروتمند، تغییرات دما هیچ اثر قابل تشخیصی بر رشد ندارد. وقتی تاثیر تغییرات دمای متوسط یک دهه یا بیشتر را به جای تغییرات سالانه بررسی میکنیم، نتایج بسیار مشابهی مییابیم. پس نمیتوان گفت اثرات منفی تغییرات اقلیمی در بلندمدت خنثی خواهند شد.
دوم، آیا افزایش دائمی یک درجه سانتیگراد در دما باعث کاهش ۱.۱درصدی تولید ناخالص داخلی سرانه میشود یا اینکه نرخ رشد را سال به سال ۱.۱درصد کاهش میدهد؟ آنها نشان میدهند که دمای بالاتر نرخ رشد را در کشورهای فقیر کاهش میدهد، نه صرفا سطح تولید را. با این حال، ازآنجاکه حتی اثرات رشد کوچک نیز پیامدهای بزرگی در طول زمان دارد، این اثرات رشد در صورت تداوم در میانمدت حاکی از تاثیرات و آسیبهای بسیار زیاد افزایش دائمی دما است.
سوم، دما بر ابعاد متعددی از اقتصاد کشورهای فقیر تاثیر میگذارد؛ بهگونهایکه با تاثیر بر نرخ رشد نیز سازگار است. درحالیکه به نظر میرسد انقباضات تولید کشاورزی بخشی از داستان باشد، اثرات نامطلوب سالهای گرم بر تولید صنعتی و سرمایهگذاری کل نیز یافته مهم دیگر این مقاله است.
علاوه بر این، کشورهای فقیر در سالهای گرم مقالات علمی کمتری تولید میکنند که نشان میدهد دمای بالاتر ممکن است مانع فعالیتهای نوآورانه شود. از طرفی دمای بالاتر منجر به بیثباتی سیاسی در کشورهای فقیر نیز میشود.
بهطور خلاصه نتایج مطالعات جدید از بحثی قدیمیتر درباره اثر آب و هوا و تغییرات اقلیمی بر توسعه اقتصادی خبر میدهد. همانطور که در بالا ذکر شد، نظریههای اقلیمی توسعه، تاریخچه طولانی دارند و همچنان موضوع بحث معاصر باقی ماندهاند. برآوردهای جدید تاثیر قابل توجه دما را بر روند توسعه، نه فقط از طریق کانالهای فرعی مهم، بلکه بر کل اقتصاد نشان میدهد. به نظر میرسد که ابنخلدون واقعا از زمان خود جلوتر بوده است.
منابع:
Dell, Melissa, Benjamin F.Jones, and Benjamin A.Olken. "Climate Shocks and Economic Growth: Evidence from the Last Half Century, " NBER Working Paper ۱۴۱۳۲, ۲۰۰۸.
Dell, Melissa, Benjamin Jones and Benjamin Olken. "Temperature and Income: Reconciling New Cross-Sectional and Panel Estimates, " American Economic Review Papers and Proceedings, ۲۰۱۲.