تعاملات و توسعه در اقتصاد ایران
بر مبنای این تحلیل، در کشورهای در حال توسعه آنچه اهمیت دارد تعاملات است نه قوانین و فضای تعامل تابعی از فضای رانت (ساختار فرصت های اقتصادی) و حل و فصل سیاسی (توزیع قدرت بین ائتلافها و سازمانها) است. فضای رانت یک ماتریس است که از چهار گروه کارگزاران قدرت مانند شرکتهای بزرگ که انحصاری بوده و به بازار داخلی خدمات میدهند (برق و آب)، شرکتهای رانتی (صادرکنندگان منابع طبیعی)، شرکتهای صادراتی مولد (گروههای مولد و صادرکننده مانند پوشاک) و تاجران خرد تشکیل شده است. آنها شرکتهای صادراتی مولد را «جادوگران» خطاب میکنند؛ زیرا معتقدند این گروهها از هیچ، بازار میسازند.
بسته به ماهیت فضای رانت و حلوفصل سیاسی، سیاستهایی که در فضای تعامل با دولت مورد چانهزنی قرار میگیرد نوع تکامل قابلیتها و توسعه نهادی جامعه را تعیین میکند. در مطالعه پریچت و ورکر (۲۰۱۸) فضای رانت یک کشور صادرکننده منابع طبیعی مانند ایران وزن بیشتری را به کارگزاران قدرت و شرکتهای منابع طبیعی اختصاص میدهد. درحالیکه گروههای صادرکننده مولد و تاجران خرد وزن و اهمیت کمتری دارند. بر مبنای مطالعه مذکور سیاستهایی که توسط دو گروه اول در ماتریس رانت مورد تقاضا قرار میگیرند ماهیت بسته و انحصارگرایانه دارد، در نتیجه سرریز اقتصادی و اجتماعی مثبت ناچیزی از طرف این گروهها عاید جامعه می شود. در مقابل نتیجه تعامل گروه شرکتهای صادرکننده و تاجران خرد سرریزهای مثبت قابل توجهی برای اقتصاد و جامعه است.
تعاملات با دولت به دو دسته تقسیم میشوند؛ نخست، تعاملاتی که پس از توافق با دولت مورد احترام قرار میگیرند (تعامل امن) و دوم تعاملات با دسترسی محدود یا آزاد. ساختار فرصتهای اقتصادی در ایران وزن و اهمیت بیشتر شرکتهای انحصاری و شرکتهای صادرکننده منابع طبیعی (دو گروه اول در ماتریس فضای رانت) را نشان میدهد. ماهیت فضای معاملات وابسته به تعاملاتی است که این شرکتها در فضای تعامل با دولت انجام میدهند. مطالعه پریچت و ورکر نشان میدهد که نتیجه تعامل این گروهها با دولت باعث تحول نهادی مثبت به سمت تعاملات امن و باز و حفظ رشد اقتصادی مثبت نمیشود. همانطور که رودریک خاطرنشان میکند باید عواملی را که باعث شتاب رشد اقتصاد میشوند از عواملی که باعث حفظ رشد میشوند، جدا کرد.
در اینجا افزایش قیمت منابع طبیعی شاید بتواند باعث شتاب رشد شود؛ اما زیربنای نهادی لازم برای حفظ رشد را فراهم نمیکند. شناخت فضای تعامل در ایران به شناخت فضای رانت بستگی دارد. اگر اجرای قراردادها و تعاملات میان سایر گروهها با دولت برای نمونه شرکتهای صادرکننده مولد امن نیست و اگر دسترسی به تعامل محدود به گروههای خاص است، نشان از این دارد که گروههای صادرکننده منابع طبیعی و شرکتهای بزرگ انحصاری بر فضای رانت تسلط دارند. چانهزنی این گروهها بر خلاف صادرکنندگان تولیدی مولد و تاجران خرد حول زیر ساختهای خصوصی (در تقابل با زیرساخت عمومی)، دریافت یارانه و تقویت انحصار قرار دارد. این نوع فضای رانت منجر به شکلگیری نهادهای فراگیر و رقابتی نمیشود. نقطه مقابل این تحلیل درباره دو گروه دیگر ماتریس فضای رانت صدق میکند.
یک تئوری رشد یکپارچه به دنبال مدلی فراگیر میگردد که بتواند پویایی نرخهای رشد را توضیح دهد. بیشتر گزارشهای رشد به دنبال پاسخ به این سوال هستند: چرا برخی از کشورها فقیر و برخی دیگر ثروتمند هستند؟ پریچت و ورکر شتاب رشد، حفظ رشد اقتصادی، رکود و بحران را بهعنوان ۴ حالتی در نظر میگیرند که از بازی در فضای تعامل که خود نیز متاثر از فضای رانت و ماهیت حل و فصل سیاسی است، نتیجه میشود. درک منافع متفاوت در فضای رانت و تلاشهای رانتجویانه متمایز گروهها بسته به وزنشان در این فضا برای درک اینکه چگونه نخبگان ممکن است علاقهای به رشد داشته باشند یا نه، مهم است. همه خواستههای سیاسی برابر نیستند؛ یارانهها یا مالیاتهای پایینی که رانتیها میخواهند صرفا منجر به سود بیشتر میشوند؛ درحالیکه آنهایی که توسط صادرکنندگان تولیدی مولد دنبال میشوند ممکن است منجر به رقابتپذیری بیشتر و سهم بازار بالاتر در خارج از کشور شوند؛ با این حال آنچه اهمیت دارد همانطور که پیشتر اشاره شد سهم، وزن و اهمیت این گروهها در ماتریس فضای رانت است.
خواستههای سیاستگذاری گروههای مختلف در این فضا مهم است؛ زیرا ساختار محیط کسبوکار در یک کشور با خواستههای بازیگران مختلف تجاری تعیین میشود. قفل شدگی نهادی در اقتصاد ایران میتواند در نتیجه ساختار فضای رانت ایجادشده باشد. این ساختار در کنار ماهیت استقرار یا حل و فصل سیاسی با تاثیرگذاری بر فضای تعاملات در اقتصاد ایران باعث ایجاد انحصارهای نامولد در کشور شده است.