آرزوهای بزرگ امینالضرب
حتی پس از انحلال این مجلس، بازرگانان از همه نقاط ایران شکایات خود را به امینالضرب نوشته و او بسته به اهمیت موضوع، شکایت آنها را به اطلاع امینالسلطان یا شاه میرساند. بزرگترین آرزو و اشتیاق امینالضرب توسعه ایران در جهت جامعهای به دور از حکومت مستبد بود تا بتوانند منابع خود را سودآور کنند و به همان پیشرفتی برسند که اروپا رسیده بود. امینالضرب تا زمان مرگ یکی از برجستهترین اعضای نخبگان عصر قاجار بود و پسر او نه تنها خرقه پدر را به ارث برد، بلکه موقعیت اجتماعی خانواده را گسترش داد. امینالضرب بعد از پایهگذاری تجارت بسیار گسترده در ایران و اندوختن ثروت زیاد، خاندانی را بهوجود آورد که یکی از اعضای «هزار فامیل» ایران شد و اعضای آن بخشی از نخبگان حکومتکننده تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ش /۱۹۷۹م. بودند. اگرچه تغییر اجتماعی شگفتی که زندگی امینالضرب نمونه آن است همیشه اتفاق نمیافتاد با وجود این افراد زیادی همانند او وجود داشتند که افسانههای مشابه دربارهشان مطرح شده است. این افسانهها عموما توسط دو گروه شایع شده است؛ یکی توسط محققان غربی که به پژوهش درباره جامعه ایرانی میپردازند و دیگر تحلیلگران مارکسیست که میخواهند عنوان کنند جامعه قاجار جامعه بستهای بود که تغییر اجتماعی در آن جایی نداشت؛ ولی با بررسی زندگی امین الضرب متوجه میشویم که این اظهارات صحیح نیست.
حاج محمدحسن امینالضرب هم یک نابغه در امور مالی و فردی بصیر بود که شرایط اقتصادی ایران و اینکه در خارج از ایران جهان به سرعت در حال تغییر است، به درستی درک کرد و فرصت و نیاز ورود ایران به انقلاب صنعتی اروپا را دریافت. اقدامات تجاری مالی و صنعتی که او ایجاد کرد مدت زیادی پس از او ادامه نیافت و بر خلاف همتایش در هندوستان، جامستجی نوسروانجی تاتا (۱۹۰۴ -۱۸۳۹م)، در مدت حیاتش ثابت کرد که قادر نیست موفقیتهای تجاریاش را به کار صنعتی عمده و مداوم تبدیل کند. دلایل آن متعدد است.ایران شرایط کشوری نیمه مستعمره را داشت و حتی از به دست آوردن منافعی که لزوما یک کشور مستعمره بهدست میآورد نظیر کارهای زیر بنایی مانند جاده، راهآهن و تحصیل قانون و نظام بوروکراسی محروم بود رقابتهای روس و انگلیس و امتیازاتی که به بیگانگان داده شد مانع میشد که اقدامات تجاری داخلی به ثمر برسد. در میدان اقتصادی و سیاسی امکانات خوبی وجود داشت؛ ولی شاهان قاجار با وجود خوشبینی سردرگم و حیران بودند و با همتایان اروپایی خود برابر نبودند و با همتای اروپایی خود مساوی نبودند. مالکیت خصوصی امنیت نداشت و همچنان که حوادث بعدی ثابت کرد حتی بازرگانان قدرتمند و برجستهای چون امینالضرب نیز از طرف حکومت مستبد و دولت زورگو مصون نبودند. علاوه بر شرایط موجود، عوامل شخصی نیز وجود داشته که مانع میشد امینالضرب در جهت تبدیل از یک تاجر مهم به مرد صاحب صنایع حرکت کند.
امینالضرب زندگی خود را در شرایط نامطلوبی آغاز کرد چنانچه حیات او را با زندگی بازرگان هندی، جامستجی نوسروانجی، مقایسه کنیم میبینیم که پدر او یک بازرگان معتبر بود که قادر بود برای پسرش زمینه تحصیلی مناسب فراهم کند تا به کار تجارت خانوادگی بپردازد. بر عکس او، امین الضرب تحصیلات بسیار کمی داشت سالها وقتش را صرف تثبیت موقعیت خود و امور تجاریاش کرد. درگیری در کارهای ضرابخانه که نیاز به نگهداری روابط با دولت داشت مقدار زیادی از وقت با ارزش او را که میتوانست به کارهای خود اختصاص دهد، میگرفت. همچنین امینالضرب نشان داد که قادر به تفویض قدرت به کس دیگر که پیش نیاز تبدیل او به فرد صاحب صنعت بود، نیست. وارثان او که پسر، برادر و برادرزادگانش بودند نشان دادند که استعداد امینالضرب را که او را بازرگانی موفق کرد، نداشتند. پس از مرگ او قادر نشدند برنامهها و طرحهای او را به ثمر برسانند. بررسی زندگی امینالضرب از طرفی نشاندهنده امکانات و از طرف دیگر محدودیتهای کارهای تجاری در ایران قرن نوزدهم است. بیگمان امینالضرب با روشنبینی خاص خود جلوتر از زمان خودش بوده است و اگر شرایط آماده بود با وجود نقطه ضعفهای شخصیاش قادر به تبدیل ثروت خود به طرحهای ماندگار میشد. اگر شرایط مطلوب موجود بود سایر بازرگانان و تجار بومی نیز مسیر مشابهی را طی میکردند و شاید ایران زودتر به صنایع و مدرنیته دست مییافت؛ ولی شرایط کشور و روابط ایران با قدرتهای بزرگ چیز دیگری را تحمیل میکرد.
منبع: زندگینامه حاج محمدحسن کمپانی، امینالضرب، نوشته شیرین مهدوی، صص: ۳۰۱ و ۳۰۲
ترجمه: منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی حسینکلو