راه پرخوف و خطر!
«همین راه آستارا [به اردبیل] که سالهاست با همان خوف و خطر مانده و عابران را خون به جگر میکند و به مقتضای ضروریتی که دارد برای ارباب تجارت دارالسلطنه [تبریز] واجب و لازم میباشد که به هر وسیله و تدبیر است آنجا را اصلاح و تعمیر نمایند و بهترین طرق اقدام بدین عمل شایسته هم این است که چند نفر از متمولین مملکت با همدیگر عهد اتحاد بسته و به تشکیل کمپانی دامن غیرت بر کمر زده و صرف همت فرمایند و تحصیل امتیاز آن را بهطور دلخواه از دولت ابد مدت بنمایند، مردوار در انجام این عمل کوشش کنند تا در اندک مدتی با مختصر همتی در نهایت آسانی و سهولت تعمیر شده و چه قدرها از همین یک فقره بر تسهیلات عمل تجارت میافزاید، چه معاینه (بعینه) میبینیم مالالتجاره را که از خارجه میآوریم یا به خارجه میبریم دو مقابل کرایه آن طرق معمور دور و دراز را باید با هزاران تملق بدین مختصر راه غیر معمور داده و متحمل انواع خطر و منتهای منتهای مکاریان شویم.»
روزنامه ناصری، چاپ تبریز، اسفندماه ۱۲۷۳