قیطریه؛ گورستان باستانی

براساس نخستین آمارهای ثبتی، این اشیا در مارس۱۹۰۰ در تپه‌ای ماسه‌ای نزدیک باغ ییلاقی انگلیسی‌ها در قلهک، نزدیک تهران کشف شده بودند. این مجموعه شامل ۳شیء مفرغی، مربوط به اواخر هزاره ۲ق‌م و ۷ظرف سفالی خاکستری‌رنگ، مربوط به عصر آهن اول (۱۵۰۰-۱۲۰۰ق‌م) بود.  کرتیس معتقد است که این اشیا شباهتی بسیار به اشیای یافت‌شده در تپه قیطریه دارند و می‌توان چنین نتیجه گرفت که به احتمال فراوان، این اشیا نیز از تپه قیطریه به‌دست آمده‌اند. پس از آن در ۱۳۱۸ش، گوری باستانی توسط مقنیان و کارگران ساختمانی که مشغول کار بودند، در باغ مهدیقلی خان هدایت، از رجال دوره قاجار و پهلوی اول، در دروس کشف شد و تعدادی ظروف از این گور به‌دست آمد که با مداخله موزه ایران باستان، نیمی از آنها به صاحب باغ واگذار شد و نیمی دیگر به موزه انتقال یافت.  

در اواخر پاییز۱۳۳۷ش، در حین ساخت‌وساز ساختمان در تپه قیطریه، آثاری از گورستانی ۳۲۰۰ساله کشف شد. کامبخش‌فرد از طرف اداره کل باستان‌شناسی و فرهنگ عامه به‌عنوان سرپرست هیات باستان‌شناسی، ماموریت یافت تا در این تپه به کاوش بپردازد. این کاوش‌ها طی سال های ۱۳۵۰-۱۳۴۷ ش ادامه یافت؛ اما تنها گزارش حفاری‌های سال‌های ۱۳۴۸- ۱۳۴۷ ش ارائه شد.

محوطه کاوش‌شده در این تپه با مساحتی حدود ۵۰۰۰متر، در بخش جنوبی باغ خانم صارم‌الدوله قرار داشت. طی این حفاری‌ها، ۳۵۰ گور باستانی کشف شد که همه آنها در عمقی میان ۳۰ تا ۱۰۰سانتی‌متر از سطح تپه قرار داشتند. از این گورها ۲۵۰۰ظرف و تعدادی ابزار و زیورآلات مفرغی به‌دست آمد. گورستان کشف‌شده در این تپه بسیار وسیع بود و مساحتی بالغ بر ۱۵۰۰۰متر را دربرمی‌گرفت که این خود می‌تواند شاهدی بر اقامت طولانی‌مدت در این منطقه باشد.  خاک تپه قیطریه از بقایای آبرفتی و توأم با آهک است؛ به‌گونه‌ای‌که به نظر می‌رسد از گذشته‌های دور و دوره باستان نیز قابل کشت و زراعت نبوده است و شاید به همین سبب، گذشتگان این تپه را به گورستان اختصاص داده بودند. میزان آهک موجود در خاک این تپه به قدری است که بیشتر آثار سفالی کشف‌شده از گورهای آن، دارای قشری از آهک بوده که به‌سختی زدوده می‌شدند. عمده سفال‌های کشف‌شده در تپه قیطریه از نوع سفال سیاه - خاکستری لوله‌دار و پایه‌دار با نقش داغ‌دار است که این نوع سفال پیش از آن نیز از دروس، چیذر و همچنین تپه‌حصار دامغان، خوروین، سیلک کاشان، گیان نهاوند، حسنلوی آذربایجان و گوی‌تپه ارومیه به‌دست آمده بود و با آنها قابل مقایسه است.

به عقیده برخی از باستان‌شناسان، این نوع ظروف توسط اقوامی که به‌سبب فشارهای خارجی به سمت غرب و جنوب غربی رانده شده‌اند، از شمال و شمال‌شرقی به ایران وارد شده است که این نظر، ویرانی تپه‌حصار دامغان را نیز توجیه می‌کند. احتمال آن وجود دارد که این اقوام تیره‌ای از اقوام هندوایرانی بوده‌اند که در اواخر هزاره ۲ق‌م، از شرق و غرب دریای مازندران به ایران وارد شده و در این سرزمین سکنی گزیده باشند.  افزون بر ظروف سیاه-خاکستری، نمونه‌های پراکنده‌ای از سفال‌های قرمز با نقوش سیاه تمدن چشمه‌علی نیز در این تپه یافت شد که این امر می‌تواند دلیلی بر وجود تمدنی کهن‌‌تر با قدمتی در حدود ۶۰۰۰سال، در این ناحیه باشد.

دفن اموات در این گورستان به‌صورت جنینی با دست و پای جمع‌شده و چمباتمه‌ای انجام می‌شده است؛ درحالی‌که نحوه قرارگرفتن آنها تابع هیچ قاعده‌ای نبوده و گاهی به سوی شرق و گاهی به سوی غرب صورت می‌گرفته است. این امر فرضیه‌ای را به ذهن متبادر می‌کند که برپایه آن، در این تپه مردگان را در جهت تابش خورشید دفن می‌کردند؛ ضمن آنکه نقش خورشید به‌صورت چهار دایره موازی و تودرتو بر روی ظروف این تپه نیز خود می‌تواند نشان‌دهنده اهمیتی باشد که این مردمان برای خورشید قائل بوده‌اند. کشف دکمه‌های لباس، سنجاق و زیورآلات و حتى خنجرهایی که احتمالا همراه متوفی بوده، گواهی است بر این مدعا که ساکنان این تپه باستانی اموات خود را با لباس دفن می‌کردند. در این گورها کنار مردگان، ظروف سفالینِ پر از غذای خشک‌شده و استخوان حیوانات اهلی مانند گوسفند وجود داشته است. ازاین‌رو، به نظر می‌رسد که این مردم به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته‌اند.

افزون بر این، سرنیزه‌هایی برنزی را در کنار مردگان رو به آسمان قرار می‌دادند تا به این وسیله از متوفی دفاع کرده باشند. براساس اظهارات حفار این تپه، تعداد سفال‌های دفن‌شده در هر گور میان ۵ تا ۲۰قطعه بوده است. اما در بیشتر این گورها تعداد این ظروف به‌طور میانگین ۷ تا ۸قطعه شمارش‌شده و ازآنجاکه تعداد سفال‌های اهداشده توسط رنی به موزه بریتانیا نیز ۷قطعه بوده، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که این ظروف هم تماما از یک گور به‌دست آمده است.  در این تپه باستانی هیچ‌گونه آثار معماری به‌دست نیامده است، مگر در محوطه مقابل دیوار شرقی بوستان قیطریه که به نظر می‌رسد ساکنان باستانی آن، اختلاف سطح در صخره‌های طبیعی و سنگی این منطقه را برای استقرار خیمه‌های خود مسطح و هموار کرده‌اند. از این امر، چنین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که ساکنان این منطقـه تا دو، سه سـده پس از استقرار، به ساخت بنا نپرداخته و به زندگی شبـانی و دامداری خود ادامه داده‌اند.

مآخذ:

  ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، ۱۳۷۴

 طلایی، حسن، باستان‌شناسی و هنر ایران در هزاره اول قبل از میلاد، تهران، ۱۳۸۷

کامبخش‌فرد، سیف‌الله، آثار تاریخی ایران، تهران، ۱۳۸۰