روزنامه مجلس؛ اولین روزنامه ملی دوران مشروطیت
دغدغه دیرینه قانونگذاری
اهمیت مجلس
در جایجای این روزنامه که به نام مجلس است به اهمیت مجلس قانونگذاری، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم اشعار دارد، در دو مقاله از سردبیر و مدیر مسوول ادیب الممالک و محمدصادق طباطبایی تحت عناوین فواید «مجلس و افاده مخصوص» مطالب مبسوطی ارائه شده است. گزیدههایی از مقالات مزبور چنین است: در مقاله اول آمده است فایده مجلس دو چیز است؛ یکی حفظ قواعد سیاسیه و نوامیس طبیعیه ملک و ملت؛ دوم اختراع و تغییر قوانین سیاسیه آن اقتضای زمان و مصلحت وقت قانون اساسی بر دو قسم است: اول الهی که نتیجه ارسال رسل و انزال کتب باشد و دوم ملکی و کشوری که عقلا و دانشمندان مملکتی در پایتخت آن سامان انجمن کرده.
در مقاله دوم تحت عنوان افاده مخصوص چنین آمده است اثر فایده حقیقی هیات شورویه و مجلس شورا و علت اصلی و ماده فعاله و قوه موثره این اساس حریت افکار و آزادی و مدخلیت آرای عامه افراد در حفظ حقوق و حدود نوعیه است. فروع و آثار عظیمه که این اصل بزرگ که بر علتالعلل انتظامات و موجد حقیقی و جهت مبقیه سعادات و خوشبختیها است - مترتب میشود بسیار بلکه لایحصى است... منشأ و باعث حقیقی و سرچشمه اصلی آن اصل قویم و مبدأ مستقیم بوده، اصل و مشورت و مدخلیت آرای ملت در امور مملکت اساسی است.
دیکتاتوری موقوف
روزنامهها در آغاز مشروطیت هرگز نمیتوانستند در حریم سلطنت وارد شوند و اظهارنظر کنند. این بود که آهسته آهسته با استفاده از تمثیل و کنایه و استعاره، متصور خود را بیان میکردند مدیر مسوول روزنامه مجلس در سرمقاله، مملکت را با بدن سالم مقایسه کرده و گفته است:« ... چنانچه در بدن انسان یک یا چند عضو را نمیتوان به جای همه اعضا به کار انداخت یک یا چند فرد از افراد هیات حاکمه هم نمیتواند به منزله تمام آحاد جامعه و موجد تمام ارادات و آمر مستقل و فاعل مطلق همه افعال باشد. همچنین یک نفر نمیتواند منشأ تمام اعمال و فاعل کلیه افعال شود و مدرک حقایق خیر و شر و کیفیات نفع و ضرر و حافظ حدود و جامع و حامی و مدافع حقوق یک ملت و مملکت و آمر آنها به مسلک قویم و ناهی از طریق غیرمستقیم باشد.» از مسائل مهمی که در سالهای اول مجلس مطرح و در روزنامه هم منعکس است، نظم و نظامنامه، داخلی امنیت کشور مسائل جاری و مبتلابه عمومی مثل گوشت و نان مسائل مالی و اقتصادی بهویژه تاسیس بانک و اعزام نکردن نماینده از بعضی نواحی و ولایات مثل خراسان است. نمونهای از این موارد به قرار زیر است:
امنیت
«فجر الملک: در این مجلس ده، پانزده ماه است که صحبت از امنیت میشود و از کارهای دیگر. بالاخره نتیجه این میشود که پول نداریم؛ ولی میخواهم عرض کنم که این امنیت که ما میخواهیم، غالب آن در شهرهاست که اگر پلیس بود، این اغتشاش واقع نمی شد و این ترتیب، پلیس لازم به قرض کردن پول یا مالیات زیاد گرفتن نیست. باید یک روزی بنشینیم و ترتیب پلیس هر شهری را بدهیم....»
جلسه غیرعلنی روز سهشنبه ۲۳ ربیع الاول ۱۳۲۵ درباره امنیت
در روز سه شنبه بیستوسیم، برحسب معمول، مجلس مقدس شورای ملی انعقاد یافت هیات وکلای عظام هم، حضور به هم رسانده، ولی به واسطه وصول پارهای از تلگرافات و وجود مطالب مهمی که اظهار آن در مجلس رسمی و حضور تماشاچیان خوف تاخیر و عدم اختتام مقصود میرفت هیات و کلا از طرف جناب رئیس به اتاق مخصوص دعوت شده در آنجا مشاورات و مذاکرات لازمه انجام یافت. در این موقع که مجلس علنی به مجلس سری تبدیل یافت و تماشاچیان از استفاضه مذاکرات ناامید شده از عمارت فوقانی مجلس رسمی در صحن عمارت اجتماع نموده اعضای انجمن اتحادیه فارس که از تعدیات قوام الملک شیرازی، چند روز در صحن عمارت مجلس تحصن اختیار نموده و با متکلمین عراق، قم و طایفه شاهسون همآواز شده تعدیات وارده و تظلمات محقانه خود را در محضر عالم، ابراز و اظهار کرده،رقت و دقت غریبی به حضار دست داده...»
نظامنامه داخلی
نظامنامه که امروزه به آن آییننامه میگویند؛ ظاهرا در آن روز باید به قلم شاه توشیح میشد. از مذاکرات بر میآید که مجلس، در این زمینه استقلال رای نداشته است.
مذاکرات یکشنبه ۲۲شهر شوال المکرم سال۱۳۲۴
«آمیرزا ابوالحسن خان: آخر مساله نظامنامه به کجا رسید. همه روزه مطالبه آن را میکنیم و به ما نمیدهند. دیگر اینکه تکلیف ما با معاندین چیست؟
سعدالدوله: آمدن ما در اینجا، برای انجام کارهاست نه نشستن بی حاصل! تکلیف نظامنامه را معین نمایید.
آسید محمد تقی: جدا باید مطالبه کرد.
آمیرزا محسن: عذر تعویق را، کسالت وجود مبارک شاه میدانند و حال اینکه هر روزه احکام و فرامین، به صحه همایونی میرسد و تسامح این خائنین از جهت این است که بعد از ورود موکب اقدس ولیعهد، شاید بتوانند با وساوس و دسایس، امر را منقلب نمایند...»
سعدالدوله: این قدر میدانم که خودمان را فریب میدهیم.
صدیق حضرت: تکلیف این است که چند نفر از وکلا بروند از صدارت نظامنامه را مطالبه کنند...»
مساله بانک
از مسائل مهم در دستور کار و منظم دوره اول بوده است که تا مدتها لاینحل مانده بود. همکاری طلاب علوم دینیه با بانک هم جالب توجه است:
«حاج سید ابراهیم: امروزه جمعی از طلاب، برای شرکت در بانک ملی پولی داده و از حاج محمد اسماعیل قبض گرفتهاند.
حاج محمد اسماعیل: بلی، امروز جمع کثیری از طلاب پول آورده و قبض گرفتهاند و حال اینکه امروز بی بضاعتتر از این سلسله کسی نیست و از تمام مردم زودتر اقدام نموده و کتابها فروخته و سهام خریدهاند.
سعدالدوله: اشخاص باید در این مورد اقدام کنند مثل شاهزادگان و اعیان کسانی که صاحب ثروت و دارایی فوقالعاده هستند ابدا در این مقام به این خیال نیستند چرا وکلا بیپرده صحبت نمیدارند. گفتنیها را باید گفت.»
مجلس، مرجع تظلمات هم بوده است.
در جلد اول شماره، ۱۸۴ رئیس مجلس چنین گفته است:
«مرقومهای از طرف مستطاب حجتالاسلام آقای آخوند محمد کاظم خراسانی، به مجلس مقدس رسیده، قرائت شود. قرائت شد.
قریب به این مضمون بود: مجلس محترم -شیدالله ارکانه - اظهار میدارد از قراری که آقای مصطفى نجل مرحوم حاجی آقا محسن عراقی اظهار کردهاند به واسطه اتهام ایشان به مخالفت مجلس مقدس، پاره[ای] صدمات نسبت به ایشان وارد آمده مقرر دارید حفظ مقامات ایشان را نموده، از جمله خواهندگان مجلس محسوب دارند.»
بحث استقراض
ظاهرا به خاطر مشکلات اقتصادی، یکی از راههای مصوب تشکیل بانک بوده است که پس از تلاشهای فراوان، ظاهرا تا آن موقع به نتیجه نرسیده بود.
بحث زیر گویای این مطلب است:
وکیل الرعایا: گفته شد دو کرور قرض از برای سفرا و ماموران خارجه و سایر ارباب حقوق کافی است؛ منتها این است که این دو کرور جمع نشده است.
تقیزاده: حرف دو کرور یا بیشتر نیست. بلی، هرچه ممکن باشد، باید قرض کنید. ولی باید دانست که این پول میرسد یا نه!
آقا میرزا ابوالحسنخان: این سوالی است که آقای تقیزاده از خودشان میکنند. زیرا باید کمیسیون مالیه بداند که قروض چه قدر است.
حاج امام جمعه: این قدر حاجتی که به مالیه و پول داشتیم بعد از زحمتهای زیاد فکری که کردهاند گفتند که بانکی تشکیل شود که اسباب راحت باشد... حالا آیا بعد از دادن این پول در فکر بانک هستید یا نیستید؟»
اصطلاحات رایج در آن روز
با مطالعه روزنامه مجلس، اصطلاحات رایج آن زمان روشن میشود و اینکه گاه تعریف درست نکردن، مشکلاتی را ایجاد میکرده است.
دو نمونه زیر گویای این مطلب است:
ظاهرا استیضاح را برخلاف امروز، یک نماینده میتوانسته انجام دهد و نه تنها یک وزیر، بلکه کل کابینه را باید احضار میکردند و شاید استیضاح، جنبه سوال داشته است! استیضاح آقای حاج عزالممالک، به مضمون زیر قرائت شد:
«چون هیات کابینه در وظایف قانونی خود راجع به امور مالیه و قشون و نظمیه و امنیه نسبت به صفحات جنوب هیچ اقدامی - که باعث امیدواری باشد - ننموده و اصلاحات آن نقاط را اکثرا از مد نظر انداختهاند و این بنده از آقای رئیسالوزرا و هیات کابینه، راجع به مطالب فوق استیضاح مینمایم.»
همچنین به خاطر فقدان وضوح ایالت و ولایت بحث زیر مطرح شد:
«حاج امام جمعه: یک دفعه یک چیزی را مردم از برای خودشان صلاح میدانند؛ یک دفعه هم یک چیزی را از برای آنها صالح میدانیم. حال از اطراف میپرسند فلان جا ایالت باشد؛ این صلاح خودشان است، ولی صلاحدید ما مقدم است. آنها ما را منتخب کردهاند به جهت همین مطالب. شما میدانید یک ماه من فریاد کردم که نظامنامه انجمنهای ایالتی را که مینویسید معین کنید کجا ایالت است و کجا ولایت تا این مفاسد بروز نکند.»
بحث درگیری در مرز عثمانی
بحث درگیری در مرز عثمانی و اشغال تعدادی از روستاهای ارومیه برای نمایندگان بسیار حساس بود و بحثهای داغی در مجلس برانگیخت. مباحث آن از شمارههای ۱۷۰ به بعد سال اول مطرح است. مجلس، دولت را سخت تحت فشار میگذارد و از همان برحذر میدارد. از نکات جالت توجه در روزنامه مجلس، علاوه بر سر مقالات سیاسی - اجتماعی، نامههایی است که از داخل و خارج میرسیده است. بخشی از دو نامه زیر که حاوی نکات جالبی است، خواندنی است.
مکتوب از پاریس (اعتراض به بی برنامگی)
«....هر روزی که مجلس منعقد است که ده مطلب گفتوگو شده یکی از آنها به اتمام نمیرسد، آنچه مطلب که غالب آنها وظیفه این مجلس مقدس نیست ای وکلای محترم! وقت عزیز از دست رفت و شما در خواب و اجانب بیدار و هشیار! شما یک روز وقت با قیمت پارلمان را صرف این میفرمایید که درخصوص برداشتن یا گذاشتن به زنجیر پسر رحیمخان گفتوگو کنید و در همان روز، همان وقت دشمنان ما درخصوص آتیه بیچاره ما مذاکره دارند. هیهات هیهات... ای وجودان عزیز و ای مایههای افتخار مملکت! تا چند به عوض گفتوگوی کشوری و لشکری به مذاکرات نان و گوشت قناعت میکنید؟ آخر پارلمان برای اینگونه مقالات وضع نشده است....! دکتر علیخان نایب معلم مدرسه طبی پاریس.
مقاله دیگر از ابرقوی اصفهان است که وضعیت اسفبار آنجا و بیتوجهی مسوولان را به آن، به مثابه مریضی به تصویر کشیده است که ابدا کسی به فکر معالجه او نیست.
مکتوب ابرقوی اصفهان
«بلدهای هستم نامعمور و قصبهای از شائبه انتظام به دور. معمار قدر، بر تکه جفا تشکیلم داد و بنای قضا، خشتم به ظلم نهاد خاکم به آب چشم ستمزدگان عجین و هوایم به آتش آه مظلومان، قرین است. مزاجم از امراض مزمنه رنجور و اخلاطم، هر یک از قوت دیگر متهور!
...بلی، گاهی که دولت علیه بنای معالجهام نهاده، اطبایی بیبصیرت از اصفهان و تهران به سویم فرستاده که جز ثقلی بر ثقلی افزودن و ظلم بالای ظلم نمودن کاری از دستشان برنیاید!
آنگاه وصایای قصبه ابرقو را به هنگام احتضار، چنین برشمرده است:
۱- هر کجا است و آزادی را دیدید، از جانب من دعایش برسانید .
۲- علاوه بر مالیات اصلی، ثلث آنچه در من است هر سال به عمال دیوان و مباشران من بدهید که اگر ندهید به زور از شما خواهند گرفت.
۳- از محصولات من، چه زکوة آنچه عملآید، یک عمر آن را قبل الاحصا به الواط پل کاردانی و نبارانی و محله بازاری و دیگران بدهید وگرنه شبها به سرقت و روزها به غارت خواهند برد.
۴- شبهای زمستان چیزی در خانهها مگذارید که هرچه بگذارید، صبح ندارید و چنانچه دزد را دیدید، غوغا مکنید که فورا هدف گلوله خواهید شد و اگر او را شناختید به کسی بروز ندهید که خسارت کلی خواهید دید.
۵- در طرق و شوارع خاک من عبور مکنید و تنخواه در جنس داخل و خارج ننمایید؛ زیرا که اولا: باید دو سه جا پول راهداری موقوف شده و ثانیا باید به هزار ترس از هر جانی و گذری عبور نمایید. ثالثا چنانچه تنخواه و جنس شما را با حیوان شما بردند و عین آنها را هم در مراغه و مهرآباد دست به آنها نخواهید یافت.
مطالب ارزشمند خواندنی در این مجموعه بسیار نفیس - که حاوی تاریخ معاصر کشور است فراوان و بیش از حد چندین جلد کتاب است. از ویژگیهای کتابخانه مجلس شورای اسلامی داشتن مجموعههای غنی از روزنامههای قدیمی از جمله روزنامه مجلس است. با پیگیری نگارنده در پنجمین دوره از عمر کتابخانه مجلس که از نیمه دوم سال ۱۳۷۴ شروع شد، کتابخانه صاحب اساسنامه قانونی، ردیف بودجه مستقل، هیات امنا و جایگاه تشکیلاتی همتراز وزیر شد. با وجود مخالفت جدی بعضی از مسوولان مجلس به پیشرفتهای شگرفی نائل آمد و بیش از بیست عنوان کتاب چاپ و منتشر شد و کتابخانه بهعنوان مرکز پژوهشی، فرهنگی و خدماتی معرفی شد. این توفیق نصیب شد تا روزنامه مجلس تجدید چاپ شود. این مجموعه در پنج جلد در بیش از ۳هزار صفحه و در قطع سلطانی بزرگ و با ظاهری نسبتا زیبا منتشر شده که گاه دارای سه ستون در بعضی از شمارهها چهار ستون و در اواخر پنج ستون بوده است. هرگز مطالب هجو و زاید در آن یافت نمیشود و هیچ فضای خالی و بدون استفاده در آن نیست. چاپ چند اول - که قرار بود به مناسبت همایش هفتادمین سال افتتاح رسمی کتابخانه مجلس - با ۸ ماه تاخیر منتشر شد؛ ولی مجلدات بعدی هر یک به فاصله دو تا سه ماه منتشر شد. جلد پنجم و آخرین جلد آن نیز چاپ شده است؛ ولی نظر به اینکه اختلاف نظر بود که همراه با نمایه یا مستقلا منتشر شود، همچنان در چاپخانه قرار دارد. در مقدمه جلد دوم برخی تفاوتهای آن با جلد اول به این شرح ذکر شده است:
عنوان بندی در شماره های سال دوم منظمتر شده است.
قلم حروفچینی، مناسبتر شده است.
صفحهآرایی، حرفه ایتر شده است.
ستونبندی روزنامه که در چند شماره سال اول دو ستونی بود، از همان سال اول سه ستونی شده و در سال دوم نیز همین روال ادامه یافته است.
روزنامه از شماره ۷۲ سال اول، دارای لوگوی خاص شده که قبل از آن کلمه مجلس با حروف درشت در بالای صفحه چاپ میشد.
تاریخ گذاری در سال اول به دو صورت انجام گرفته است تا شماره ۸۰ تاریخ شامل هجریقمری، هجری شمسی، میلادی، روسی، یزدگردی، رومی و جلالی بوده و از این شماره به بعد فقط به ذکر تاریخ هجری قمری و میلادی بسنده شده است.
تا پایان سال اول، وجه اشتراک پس از ارسال ۵ نسخه دریافت میشد؛ اما در سال دوم کل مبلغ پیشاپیش دریافت میشده است.
در مقدمه جلد سوم که به فاصله تقریبی دو ماه پس از انتشار جلد دوم منتشر شده، نکات زیر درج شده است:
روال روزنامه همان روال سابق است از شماره ۱۳۰ به، بعد محمد صادق طباطبایی به واسطه کسالت پدر از سمت خود استعفا کرده و به جای وی شیخ یحیی کاشانی مسوول شده است. تعداد تصاویر - که در روزنامه بسیار محدود است - نسبت به گذشته بیشتر شده است. ستونبندی از شماره ۱ تا ۱۹، سهستونی است از شماره ۱۹ تا ۳۷چهارستونی و از شماره ۳۷ به بعد ۵ستونی شده و پس از ۵ستونی شدن دیگر تصاویری در آن مشاهده نمیشود.
تصاویر این سال عبارتند از: احمد شاهعلی، رضاخان عضدالملک نایبالسلطنه، محمدولیخان تنکابنی، ستارخان، سردار اسعد بختیاری، ملامحمدکاظم خراسانی، علامه سید محمد طباطبایی، سیدعلی امامی، مجتهد یزدی، هیات سفارت دولت عثمانی، میرزا فتحالله خان سردار و سیدعبدالله بهبهانی. جلد چهارم نیز ۵ستونی است و تغییرات چندانی ندارد. طیف آگهیها وسیعتر شده است: فروش خانه، تبلیغ دارو، گم شدن طفل، گم شدن یا پیدا شدن پول و طلا، اطلاعیه وزارت جنگ و حتی عریضههای مظلومانه شماره مقالات و گزارشهای هنری و انتقادی، ظاهرا افزایش یافته است.
بخشهای متنوع آن منظمتر شده است: این بخش شامل اخبار شهری، اخبار داخلی، عدلیه، نقل از جراید خارجه، تلگرافهای خارجه و اخبار دارالشورای ملی است. از سال چهارم بخش جدیدی به نام ادبیات به روزنامه افزوده شده که در آن تنها مبادرت به چاپ شعر شده است.
در مجموع روزنامه مجلس در سالهای پایانی عمر خویش (چهارم) و (پنجم) مخاطبان و مشی سیاسی - اجتماعی خود را یافته و بهعنوان اطلاعرسان و با توجه به امکانات زمانش به خوبی نقش خویش را ایفا کرده است.
بخشی از مقالهای به قلم غلامرضا فدائی