در سال۱۳۶۰ به دستور شهید محمدعلی رجایی، طلا و جواهرات موجود در کاخ‌‌‌‌ها، وزارتخانه‌ها و جواهرات و اشیای ارزشمندی که در مبادی خروجی کشور کشف شده بودند، جمع‌‌‌‌آوری و به بانک مرکزی تحویل داده ‌‌‌‌شدند و قرار بود که این اشیا هم به خزانه جواهرات ملی اضافه شوند؛ ولی این کار تاکنون عملی نشده است، زیرا گنجایش خزانه جواهرات ملی محدود است؛ به‌طوری‌که بخشی از این جواهرات در قفسه‌ها گذاشته شده و بخش زیادی از آنها، در خزانه جواهرات قدیم و در وضعیت نه چندان مناسبی نگهداری می‌‌‌‌شود. به علت همین کمبود جا، وضعیت قرار گرفتن جواهرات قفسه هم چندان مطلوب نیست، یعنی قفسه‌ها پر از اشیای گرانبهاست، مثلا در قفسه‌‌ای که الماس دریای نور قرار دارد، لباس و چوبه دست شاه و غیره هم هست، یا اینکه برلیان‌‌‌‌های درشت به صورت فله‌‌‌‌ای در یک کاسه روی هم ریخته شده‌‌‌‌اند؛ درحالی‌که موزه‌های سایر کشورها مانند موزه توپکاپی، برای هریک از این نوع جواهرات، یک جعبه آینه اختصاص داده‌‌‌‌اند و حتی جواهرات ارزشمندی مانند دریای نور در یک جعبه آینه و یک اتاق مستقل قرار دارند.

در زمان حملات موشکی عراق به شهرها، ازجمله به تهران تصمیم گرفته شد که برای محافظت بهتر از جواهرات ملی، همه آنها در حضور هیات نظارت بر اندوخته اسکناس و سه کارشناس جواهرات، به گاوصندوق‌هایی که در محل خزانه مهیا شده بودند، منتقل شوند و این کار هم انجام شد. پس از پایان جنگ در سال۱۳۶۹، بانک مرکزی تصمیم به بازگشایی خزانه جواهرات ملی گرفت. از این رو مقرر شد که جواهرات ملی با همان تشریفات از گاوصندوق‌ها خارج و پس از بررسی و کارشناسی، دوباره به قفسه‌ها بازگردانده شوند. این کار روزها به‌‌‌‌طول انجامید؛ چون تعداد آنها زیاد بود و ضمنا باید با احتیاط زیادی حمل می‌‌شدند و ما از این بابت نگرانی زیادی داشتیم و به همین علت، یک شب در خواب دیدم که الماس دریای نور از دست آقای محسن خطیبی، رئیس دایره خزانه، بر زمین افتاد و سه تکه شد. در عالم خواب به‌شدت ناراحت و آشفته بودم و همسرم با دیدن ناراحتی شدیدم، مرا بیدار کرد و متوجه شدم که دور تا دور گردنم خیس از عرق شده است. با وجود آنکه خوشبختانه آن اتفاق نیفتاده بود، ولی فکر می‌‌‌‌کنم که به خاطر شدت اضطراب، چهارـ پنج سال از عمرم کم شد! علت این همه نگرانی هم آن بود که فکر می‌‌‌‌کردم الماس دریای نور سرمایه مملکت است و اگر سه تکه بشود، دیگر ارزش کنونی‌‌‌‌اش را ندارد.

هر روز چند نفر از کارکنان خزانه انتخاب می‌‌شدند و در میان اسکناس‌‌‌‌هایی که قرار بود آنها را در روز بعد تفکیک کنند، تعدادی اسکناس‌‌‌‌ دوبار شمارش‌‌شده که قبلا توسط مسوولان کنترل شده بود، تحت عنوان اسکناس‌‌‌‌های ستاره‌‌‌‌دار، گذاشته می‌‌‌‌شد. گاهی اوقات هم عمدا کمتر یا بیشتر از میزان معمول، اسکناس داخل بسته‌های کنترل‌‌‌‌شده به آنها داده می‌‌شد و در هر دو صورت، کارکنان مذکور باید کسری یا اضافه اسکناس‌‌‌‌ها را اعلام می‌‌‌‌کردند و اگر فردی اضافه اسکناس‌‌‌‌هایش را اعلام نمی‌‌‌‌کرد و اسکناس‌‌‌‌های ستاره‌‌‌‌دار جزو اسکناس‌‌‌‌های تفکیک‌‌‌‌شده او پیدا می‌‌شد، نشان‌دهنده سستی او در انجام کارش بود و اگر اسکناس‌‌‌‌های ستاره‌‌‌‌دار پیدا نمی‌‌شد، مشخص می‌‌شد که آن فرد به آنها دستبرد زده است. این کنترل‌‌‌‌ها هر روز به‌طور تصادفی در خزانه انجام می‌‌شدند و هیچ‌‌گاه مشخص نبود که عملکرد چه کسی در چه روزی کنترل می‌‌‌‌شود.

منبع: خاطرات سیدجلال جلیلیان، مدیر کل اسبق اداره نشر اسکناس و معاملات ریالی بانک مرکزی ایران