واکنش به  آلودگی صنعتی

اگر گفتمان توسعه‌‌گرایی به‌عنوان نخستین و اصلی‌‌ترین گفتمان موثر در بحران زیست‌‌محیطی همواره موردنقد بوده است، به تبع گفتمان محیط‌‌زیست‌‌گرایی نیز باید پس از این گفتمان شکل جدی به خود گرفته باشد و در واکنش به سیاست‌‌های این گفتمان مفصل‌‌بندی شده باشد. بنابراین هرچند که می‌‌توان مانند گفتمان توسعه ردپای گفتمان محیط‌‌زیست‌‌گرایی را در دوره‌های بسیار قبل‌‌تر و حتی به دوران باستان و آموزه‌های زرتشتی برگرداند، اما گفتمان محیط‌‌زیست‌‌گرایی موردنظر این تحقیق، گفتمانی است که توسط افرادی مطرح شده که دغدغه اصلی آنها پیش از هر چیز محیط‌‌زیست بوده و بیشتر تلاش خود را وقف محیط‌‌زیست کرده‌‌اند و به عنوان خصم گفتمان توسعه مرسوم که نابودکننده محیط زیست است، این گفتمان را وارد کارزار سیاست و سیاستگذاری کرده‌‌اند.

با این اوصاف می‌‌توان ردپای این گفتمان را در دهه‌های چهل و پنجاه جست‌وجو کرد؛ زمانی که صنعتی شدن، شهرنشینی و توسعه تکنولوژیکی رشدی شتابان گرفت و تبعات آن برای محیط‌‌زیست شهر و روستا آشکار شد. اگر نگاهی به تاریخ قوانین زیست‌‌محیطی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که گفتمان محیط‌‌زیست‌‌گرایی به شکل کنونی گفتمانی متاخر است و برخی قوانین نیز که در گذشته شکل گرفته بسیار بخشی و موردی بوده و چندان در میان قوانین کشور به چشم نمی‌‌آیند و جنبه حمایتی نیز نداشته‌‌اند. مثلا مواد ۱۷۹ و ۱۸۲قانون مدنی مصوب ۱۸اردیبهشت۱۳۰۷ اولین حکم قانونی در باب شکار محسوب می‌‌شوند. در تاریخ ۲۰شهریور۱۳۲۷ هیات وزیران طی تصویب‌نامه‌‌ای، صید ماهی با دینامیت و بطری محتوی آهک و مواد منفجره و همچنین صید ماهی با هر نوع مواد سمی و مخدر را در آب‌‌های کشور ممنوع اعلام کرد؛ اما به واقع اولین مقررات مستقل و نسبتا جامع در زمینه حفاظت از حیات‌‌وحش مشتمل بر هفت ماده و ده تبصره به تصویب مجلس وقت رسید.

تخریب محیط‌‌زیست و بهره‌‌برداری بیش از حد منابع در کشور ما نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان در طی قرن گذشته، چشمگیر بوده و تسریع در این روند در سال۱۳۳۵ منجر به تشکیل دستگاهی مستقل به نام کانون شکار ایران، با هدف حفظ نسل شکار و نظارت بر اجرای مقررات مربوط به آن شد. کانون شکار ایران بر اساس ماده یک قانون مذکور به عنوان یک سازمان مستقل در جهت حفظ نسل وحوش و اجرای مقررات شکار تشکیل شد. همان‌طور که پیداست در اوایل، بیش از همه این حیوانات بودند که در کانون توجه و تهدید بودند که بیشتر ناشی از ورود و رشد تکنولوژی اسلحه‌های شکار بود.

در ۱۶خرداد۱۳۴۶ قانون شکار و صید مشتمل بر ۳۱ماده تصویب شد. با تصویب قانون مذکور سازمان «شکاربانی و نظارت بر صید» تشکیل و جایگزین کانون شکار ایران شد. قانون شکار و صید بعدها در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۷۵ اصلاح شد. بر اساس قانون اخیر، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، مرکب از وزیران کشاورزی، دارایی، جنگ و شش نفر از اشخاص باصلاحیت بود. از جمله شخصیت‌‌های بسیار مهم از همان ابتدا در این امر اسکندر فیروز بود. وی رئیس سازمان شکاربانی و نظارت بر صید شد.  برخی محیط‌‌زیست‌‌گرایان از جمله محمد درویش بارها از وی به‌عنوان مهم‌ترین چهره این گفتمان و برخی حتی وی را پدر حفاظت از محیط زیست ایران می‌‌دانند. وی همچنین پس از تشکیل سازمان حفاظت محیط زیست در سال۱۳۵۰ اولین رئیس این سازمان بود. بر اساس ماده۶ قانون فوق، وظایف سازمان شکاربانی و نظارت بر صید از محدوده نظارت و اجرای مقررات ناظر برشکار فراتر رفته و امور تحقیقاتی و مطالعاتی مربوط به حیات‌‌وحش کشور، تکثیر و پرورش حیوانات وحشی و حفاظت از زیستگاه آنها و تعیین مناطقی به‌عنوان پارک‌‌وحش و موزه‌های جانورشناسی را نیز دربرگرفت.

در سال۱۳۵۰ نام سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به «سازمان حفاظت محیط زیست» و نام شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید به «شورای عالی حفاظت محیط زیست» تبدیل شد و امور زیست‌‌محیطی از جمله پیشگیری از اقدام‌های زیان‌بار برای تعادل و تناسب محیط زیست نیز به اختیارات قبلی آن افزوده شد. در سال۱۳۵۳ پس از برپایی کنفرانس جهانی محیط‌‌زیست در استکهلم و با تصویب قانون حفاظت و بهسازی محیط‌‌زیست در ۲۱ماده، این سازمان از اختیارات قانونی تازه‌‌ای برخوردار شد و از نظر تشکیلاتی نیز تا اندازه‌‌ای از ابعاد و کیفیت سازگار با ضرورت‌های برنامه‌های رشد و توسعه برخوردار شد. با کوشش اسکندر فیروز مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با نام‌‌های پارک ملی، اثر طبیعی‌‌ ملی، پناهگاه حیات‌‌وحش و منطقه حفاظت‌شده، تعیین شد.

در یکی از مراسمی که هر سال به مناسبت گرامیداشت روز انعقاد کنوانسیون حفاظت از تالاب‌‌های مهم بین‌المللی و زیستگاه پرندگان آبزی برگزار می‌‌شد، دبیرخانه این کنوانسیون از اسکندر فیروز به عنوان پدر تالاب‌‌ها یاد کرد؛ چراکه تلاش‌‌های او سبب شد تا در سال۱۳۴۹ این کنوانسیون در رامسر منعقد و از آن پس به نام کنوانسیون رامسر شناخته شود. در سال۱۳۵۰ فیروز رئیس اجلاس سازمان ملل برای آماده‌‌سازی کنوانسیون‌‌های مربوط به کنفرانس جهانی استکهلم شد. در سال۱۳۵۱ وقتی نخستین کنفرانس جهانی محیط زیست در استهکلم برگزار شد، او نایب رئیس این اجلاس بود. در خلال سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ به عضویت هیات‌مدیره اتحادیه جهانی حفاظت محیط زیست در آمد و از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ نایب رئیس این اتحادیه و عضو هیات امنای صندوق جهانی حیات‌‌وحش و طبیعت شد.

در تیرماه۱۳۵۶ علاوه بر آنکه از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کرد، ریاست اتحادیه جهانی حفاظت را نیز نپذیرفت. او همچنین از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ دبیر کل موسسه گیاه‌شناسی ایران بود و تاسیس موسسه گیاه‌‌شناسی و باغ گیاه‌‌شناسی و همچنین طرح زیست‌‌محیطی پردیسان را در کارنامه فعالیت‌‌های خود دارد. از دیگر شخصیت‌‌های مهم در این زمینه مه‌‌لقا ملاح ملقب به مادر محیط زیست ایران است که در رشته جامعه‌‌شناسی تحصیل کرده است. مه‌‌لقا ملاح در سال۱۳۷۳ با مشارکت همسرش و چند استاد دانشگاه علاقه‌‌مند به محیط‌‌زیست سازمان غیردولتی زیست‌‌محیطی «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» را بنیان گذاشت. این سازمان در ۱۰اردیبهشت۱۳۷۴ رسما اعلام موجودیت کرد. از مه‌لقا ملاح مقالات متعددی درباره آلودگی محیط زیست و شیوه‌های مبارزه با آن در نشریات گوناگون منتشر شده است.  وی مدیر مسوول و سردبیر فصل‌نامه فریاد زمین بود.

او یکی از فعالان حقوق زنان و جامعه‌‌شناسان برجسته‌‌ای بود که در سن ۷۸سالگی با همکاری همسرش زنده‌یاد حسین ابوالحسنی و چند نفر از زنان استاد دانشگاه و شاغل در سازمان محیط زیست، یکی از نخستین و موثرترین تشکل‌‌های زیست محیطی کشور را تاسیس کرد تا نسلی از فعالان محیط‌‌زیست ایران را در مکتب خود تربیت و به حمایت از محیط‌‌زیست ترغیب کند. مادربزرگ محیط‌‌زیست ایران چهره‌‌ای شناخته‌شده در میان فعالان محیط‌‌زیست در جهان شده است. چهره‌های بسیار دیگری چون تقی ابتکار یا محمد‌‌تقی فرور در این دوره نیز در این زمینه تلاش‌‌هایی داشته‌‌اند. به‌عنوان مثال محمدتقی فرور، فارغ‌‌التحصیل علوم اجتماعی و اکولوژی در سال۱۳۵۰ کتاب «تکنولوژی آسیب زا» را نوشت.

اما در مجموع از آنجا که هنوز تبعات توسعه چندان آشکار نشده بود، این گفتمان نیز طرفداران و صدای چندانی نداشت و معدودی نخبگان بوده‌‌اند که واکنش و تلاش‌‌هایی را از خود نشان دادند. اما در دهه۱۳۷۰ و با آشکار شدن تبعات چندین دهه سیاست‌‌های توسعه‌‌ای به‌ویژه گفتمان سازندگی کم‌کم بر تعداد کسانی که محیط‌‌زیست را در اولویت دغدغه‌های خود قرار می‌‌دادند، افزوده شد. به‌عنوان مثال «سازمان جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» در این دهه بنیان نهاده شد.

اولین پیمان زیست‌‌محیطی در تاریخ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) در رامسر از شهرهای ساحلی و سرسبز شمال ایران، نهایی شد و به امضا رسید. پیمان رامسر یا کنوانسیون تالاب‌‌ها اکنون به‌عنوان یک موافقت‌‌نامه مهم درخصوص مراقبت و محافظت از تالاب‌‌های جهان مطرح است. بنابراین از نظر تاریخی، ایران طلایه‌‌دار حفاظت از محیط‌‌زیست در جهان بوده است. پس از آن در سال۱۹۷۲ در استکهلم کنفرانس محیط‌‌زیست انسانی برگزار شد. همان‌طور که پیداست در این دوره در هیچ‌یک از قوانین و مواد کنوانسیون رامسر بحثی از بحران نیست و بیشتر بر همان واژه حفاظت به‌عنوان دال مرکزی تاکید می‌‌شود. به‌عنوان مثال در ماده ۴ از قانون کنوانسیون رامسر آمده است: هریک از طرف‌‌های متعهد تسهیلات لازم برای حفاظت تالاب‌ها و پرندگان آبزی را با ایجاد قرق‌‌های طبیعی در منطقه تالاب‌‌ها اعم از اینکه در فهرست درج شده و یا نشده باشند، فراهم و به نحو مطلوب از آنها نگهداری خواهد کرد.

در این دوران همان‌طور که از نام سازمان حفاظت محیط‌‌زیست و مواد کنوانسیون رامسر پیداست، حفاظت از محیط زیست دال مرکزی این گفتمان است و دال‌‌هایی مانند حفاظت از حیوانات، ارزش اقتصادی و فرهنگی محیط‌‌زیست (در اهداف کنوانسیون)، منافع ملی و حیات انسان هستند. جنبش محیط‌‌زیست در ایران در واقع از اواسط دهه هفتاد شمسی شکل گرفته؛ اما هنوز آرمان‌‌های کلی خود را باز نیافته است. لیکن با توجه به بافت تشکیل‌‌دهنده آن که طبقه متوسط شهری و بیشتر متعلق به طبقه متوسط رو به بالا هستند، به نظر می‌‌رسد درنهایت مسائلی مربوط به آلودگی و حفاظت از طبیعت به اجزای غالب این جنبش تبدیل شود.

اولین سازمان‌های غیردولتی زیست محیطی در ایران از سال۱۳۴۹ فعالیت خود را آغاز کردند، همان‌طور که گفته شد، جنبش محیط‌‌زیست در ایران از اواسط دهه هفتاد شمسی شکل گرفت؛ اما سازمان‌های غیردولتی زیست محیطی به‌عنوان بخش مهمی از این جنبش، حرکت خود را زودتر آغاز کرده‌‌اند. از اولین سازمان‌های غیردولتی زیست‌‌محیطی ایران یک تشکل غیررسمی بود که حرکت خود را از سال۱۳۴۹ آغاز کرد. این تشکل در واقع شامل گروهی از مردم روستای اشکذر یزد بود که برای مقابله با هجوم شن‌‌های روان تشکیل شد. «انجمن حمایت از حیوانات» نیز یک سازمان غیردولتی دیگر بود که چند سال قبل از انقلاب تاسیس و پس از انقلاب منحل شد.

 

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم قاسم زائری‌انور محمدی