درسهای مشروطه
بیداری تاریخی جامعه ایران
مشخص است ایرانیان در آن زمان به یک بیداری رسیده بودند. قرنها گذشت تا مردم متوجه شدند که مشکل در راس حکومت است. راس حکومتی که تاکنون سایه خدا (ظلالله) بر زمین بود، آسمانی بود، قدیس بود ولی خدا که ظالم و جاهل نیست پس چگونه سایهاش ظالم و جاهل باشد؟ این مردم دیگر نمیخواستند جاهل باشند، نمیخواستند زیر بار ظلم و ستم روند. این مساله نشان از تغییر باور و نگرش مردم داشت. حال، اینسوال مطرح میشود که چه دلایلی باعث شد که ایرانیان به این بیداری برسند؟ در سالهایی که به مشروطه ختم میشود، میزان مطالعه مردم افزایش یافته بود.
این مطالعه بر اثر رشد صنعت چاپ در جهان، افزایش کتاب، افزایش کتابخانهها، افزایش روزنامهها و نشریات بود. تعداد نشریه در ابتدای جنبش از شش فقره به یکصد فقره در عرض ۱۰ماه رسید. حتی در مرحله اول جنبش که تصمیم گرفتند نوز روسی (رئیس گمرکات کشور) را عزل کنند چاپ اعلامیهها و انتشار تصاویر نوز روسی که به روحانیون و اسلام اهانت کرده بود در خروش مردم موثر افتاد. همین موارد، مردم را که تاکنون در جهل و ناآگاهی بودند، مثال تشنگانی که به آب رسیدهاند و حریص هستند برای سیراب شدن، حریص کرد برای آگاه شدن. برای رسیدن به آگاهی، مدارس، حوزههای علمیه، کانونهای فرهنگی نظیر مجمع آدمیت، احزاب مانند حزب اجتماعیون عامیون نیز رشد و گسترش یافتند. نقش بانوان را همینجا از یاد نبریم که حتی کانونهای فرهنگی بانوان نیز در این برهه تشکیل و شروع به فعالیت کردند.
ایرانیها حتی به داخل بسنده نکردند و به فکر تحصیل علوم و فنون از خارج افتادند. سفرهای شاهان قاجار به روسیه و اروپا که با خود همراهانی را برده و به کشور بازگرداندند، چشم و گوش ایرانیان را باز کرد و آنها از این همه تفاوت علم و رفاه و تکنولوژی بین ایران و دیگران به حیرت افتادند. داوطلبانی برای کسب علوم و فنون که اغلب البته از بین شاهزادهها و قشر بالای جامعه بودند برای کسب علوم مختلف نظیر پزشکی، مهندسی، نظامی و... و حتی چاپ و پخت و پز و پرورش گل و گیاه به فرنگ رفته و ضمن کسب علم و تجربه، فرهنگ غربی را با خود به کشور آوردند.
مساله دیگر اخبار بود. رشد نشریات و تاسیس شبکه پستی و تلگراف، خبر هر اتفاقی را سریعا در کشور پخش میکرد. مثلا همین اتفاق اعتراض به اقدامات نوز روسی با سرعت در کشور منتشر شد و مردم ایالات مختلف با تلگراف به دربار حمایت خود را از انقلابیون و انزجار خود را از وضعیت موجود اعلام کردند. خبر جنگها و قراردادها در دنیا به گوش مردم میرسید و این بر ذهنیت مردم اثر گذاشت، مردمی که تاکنون گمان میکردند کشور باید پادشاه داشته باشد و با سیستم ارباب رعیتی زندگی کنند، اکنون پادشاه و سیستم حکومتی را سد رسیدن به آرزوهایی دیدند که اخیرا ایجاد شده بود، اخیرا با ترجمه آشنا شده بودند، وضعیت اروپا و روسیه را دریافته بودند، مشاغل جدید را احساس کرده بودند، نوع غذاها، پوشش جدید و....
مساله بعد نظم بود. ایرانیان از بینظمی و هرج و مرج خسته شده بودند. تمایل به قانون را از خود نشان دادند و با نگاهی به سامان جدید در کشورهای غربی به این نتیجه رسیدند که باید در کشور قانون باشد. توسعه نهضت ترجمه به زبان واحد فارسی باعث رشد و توسعه زبان فارسی شد؛ طوری که سایر قومیتها همه با زبان فارسی آشنایی پیدا کردند و به این سان این وحدت زبان به وحدت همهجانبه برای رسیدن به آرزوها تبدیل شد. فرهنگ تشیع و الهام گرفتن از نهضت عاشورا که مبارزه با هرگونه ظلم و زورگویی را ترویج میکند در جنبش مشروطه تاثیرات زیادی گذاشت. به طوری که عزاداریهای ماه محرم همراه با توسعه مساجد، تکایا، حمامهای عمومی، زورخانهها و قهوه خانه به سرعت جنبش کمک کرد. تنوع و تمایل به چند صدایی دلیل دیگر پیشرفت جنبش بود. مردم به این نتیجه رسیده بودند که تکصدایی و دیکتاتوری و زورگویی مانع مشورت و شورا میشود، حال آنکه مجالس شورا و پارلمان در اروپا به پیشرفت آنها کمک کرده است.
تکیه به تاریخ و استفاده از تجربیات گذشته نظیر جنبش تحریم تنباکو که در آن برهه ایرانیان توانسته بودند از تحمیل یک قرارداد ننگین بر کشورشان جلوگیری کنند، امیدها را برای پیروزی در یک جنبش دیگر افزایش میداد. یقینا توسعه صنعت چاپ، نشریات و ارتباطات در این مهم تاثیرگذار بود. فرهنگ کار جمعی هم از عوامل فرهنگی اثرگذار دیگر در جنبش مشروطه بود. هرگوشه جنبش مشروطه به تحصنی گره خورده است. یکبار مردم به همراه علما در اعتراض به تنبیه و مجازات تجار و بازاریان معترض، در حرم شاه عبدالعظیم تحصن کردند. تحصن در حرم حضرت معصومه (س) در قم، تحصن در سفارت انگلیس و... نیز نشان از گسترش ارتباطات و تمایل به تحرکات جمعی است.
روحانیون و روشنفکران دو نیروی عمده در شکلگیری جنبش مشروطه بودند. تعداد علمای تشیع بعد از صفویه افزایش یافتند و در آن مقطع شاهد افزایش روحانیون و حوزههای علمیه هستیم. روحانیون در دفاع از جنبش مشروطه و حتی رهبری آن نقش اصلی را داشتند. روشنفکران هم کسانی بودند که به فرنگ رفته بودند و از لحاظ فرهنگی دچار تغییر و تحول شده بودند و با نوشتن کتاب و چاپ نشریه، فرهنگ جامعه را تحتتاثیر قرار دادند.
وجه مشترک خواسته روحانیون و روشنفکران آزادی قلم و بیان بود که روحانیون از جنبه «وامرهم شوری بینهم» و امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلمی قلمداد میکردند و روشنفکران جنبههای لیبرالی و غربی آن را تبلیغ میکردند. این تاکید بر آزادی زمینه نقد حکومت و اعتراض به زورگویی، احتکار، شکنجهها و اعدامها را فراهم میکرد. مقوله دیگر فرهنگی دخیل در جنبش مشروطه، مشارکت مردم در امور بود. مردم به ایننتیجه رسیدند که باید در در مورد حاکم و اداره کشور نظر دهند. قبل از این طبقاتی بودن جامعه ایرانی اجازه نمیداد که طبقات پایین در مورد نحوه اداره کشور نظر بدهند، ولی اکنون برخوردهای طبقاتی، ارتباطات، تنوع خواستهها و آرزوها، رشد علم و... باعث شد که افراد جامعه به فکر تغییر جایگاه و منزلت طبقاتی خود بیفتند.
ظهور و بروز مفاهیم جدید نظیر ملت ایران، مساوات و برابری، عدالت، قانون، حقوق و... نیز در پیشرفت جنبش موثر بود. به طور مثال برای اولین بار بعد از پیروزی در مرحله اول جنبش که مظفرالدین شاه پذیرفت نوز روسی را عزل کند مردم در خیابانها فریاد زدند «زنده باد ملت ایران». ناظم الاسلام کرمانی در یادداشتهایش مینویسد که عبارت «ملت ایران» قبلا هرگز در خیابانهای تهران به گوش نخورده بود. مجموعه اینتغییرات فرهنگی در کنار دیگر ابعاد، به پیروزی جنبش مشروطیت ختم شد و سلطنت مطلقه در ایران بعد از حدود ۲۴۰۰ سال به سلطنت مشروطه تبدیل شد و قانون اساسی و مجلس شورا در کشور به وجود آمد و اختیارات شاه و دربار کاهش یافت.