دستاوردهای صنعتی مرتضی قلیخان هدایت (صنیعالدوله)
البته هرچند اعتمادالسلطنه هزینه گزاف نگهداری پرسپولیس را عاملی برای بهکار نگرفتن آن میداند. گزارش کرزن از استفاده حاکم بوشهر از این کشتی در مسافربری و برقراری امنیت، پرداخت هزینههای نگهداری کشتی و حتی تعمیر آن (۱۳۱۹ق) در یکی از بندرهای بمبئی نشانگر بیپایگی چنین ادعاهایی است. ضمن آنکه خرید این دو کشتی و استفاده از آنها درخلیج فارس و کارون، نه تنها احساس نیاز در کشتیرانی را تشدید کرد که منجر به تاسیس وزارت بحری و اعزام عدهای به لندن برای کسب علوم مرتبط شد. همچنین در زمان مظفرالدین شاه نیز مرتضی قلیخان برای خرید کشتی جنگی از انگلستان ماموریت یافت (۱۳۲۰ق) که حاصل این سفر خرید ناوی با چند توپ موسوم به کشتی مظفری بود.
به دنبال تحولات صنعتی اروپا و راهیابی تولیدات غرب به ایران عهد ناصری، کارآیی نداشتن صنایع داخلی بروز بیشتری یافت؛ چنانکه در روند تکاپوهایی برای بازسازی صنایع و بهرهگیری از دانش غرب میرزاتقیخان امیرکبیر جایگاهی خاص داشت. در تعاقب چنین رویکردی پسران مخبرالدوله، خاصه مرتضی قلیخان، درصدد انتقال آموختههای خود برآمدند که این مهم را در عرصه معدن و صنعت میتوان مشخص کرد. کشف معادنی در اطراف تهران (اواخر قرن سیزدهم هجری) همراه با تمایل ناصرالدینشاه در دهه آخر سلطنتش به فلزات گرانبها، سبب اقداماتی در شناسایی و استخراج معادن شد. چنین رویکردی که علاوه بر آزمندی شاهانه گویا معلول رکود اقتصادی و کسری عایدات دربار نیز بود، تلاش برای کشف طلا در مناطقی چون پس قلعه و دوشانتپه و شاه عبدالعظیم را در اولویت قرارداد. با انتشار اخباری در ۱۲۹۸ق، دال بر احتمال وجود نقره در معدن پس قلعه و کشف طلا در منطقه دوشانتپه مخبرالدوله، همراه با جمعی دیگر مامور آزمایش و تایید صحت خبر شدند.
ارتقای مخبرالدوله به ریاست اداره معادن و همزمانی آن با قصد بازگشت پسرش مرتضی قلیخان از آلمان باعث شد تا او بنا به درخواست پدر، همراه با مهندسی آلمانی به نام مسیو دیچ راهی ایران شود. از جمله اقدامات این دو، تحقیق درباره سیاه کوه و پس قلعه بود که انگیزهای برای احداث کارخانه «سرب آبکنی» شد. تخصص مرتضی قلیخان و موقعیت مخبرالدوله نزد شاه او را به لقب صنیع الدوله و ازدواجش با دختر ولیعهد ارتقا بخشید.
گرچه کارخانه مذکور که با ۲۰هزار تومان کمک مخبرالدوله راه اندازی شد، در عمل به سبب مخالفت کشورهای بزرگ صنعتی و دسایس درباریان سرانجامی نیافت. در واکاوی علل چنین ناکامیهایی میتوان به نوشتار مخبرالسلطنه استناد جست که مینویسد: «معادن آباد کردن خرج دارد. خیال میکردند به حضور مهندس، زمین سینه خودش را میشکافد و معادن بیرون میریزد. ناصرالدینشاه شمش طلا میخواهد و در طبیعت تدارک نشده است.»
احداث کارخانه نساجی
در تعاقب فراهم کردن بستری برای تحول صنعتی یکی از مهمترین اقدامات صنیعالدوله را میتوان در صنعت نساجی شاهد بود. صنایع بافندگی با وجود قدمت تاریخی در ایران، با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا، دچار افتی چشمگیر شد. چرخه تولیدات از الگویی سنتی پیروی میکرد و هرچند در اوایل عهد ناصری، به ریاست محمودخان ناصرالملک چرخ بخار و دیگر وسایل مورد نیاز از روسیه خریداری شد، پس از مدتی از کار بازماند. به دنبال چنین اقداماتی، صنیعالدوله با حمایت مالی یکی از تجار تهران به نام حاج محمدتقی شاهرودی درصدد احداث کارخانه ریسمانریسی (۱۲۷۳ ه.ش) برآمد. ادوات مورد نیاز را از کارخانه وینترتور (vintertor) سوئیس میخرید و در سال، سیصد خروار نخ به همراه تولیدات چلواری روانه بازار تهران میکرد. درواقع اهمیت این اقدام را با لحاظ وضعیت نابهنجار صنایع بافندگی میتوان محل توجه قرار داد. در شرایطی که عمده تجارت ایران در انحصار روس و انگلیس بود، رشد سریع بازرگانی خارجی توأم با ضعف سیاسی و نداشتن برنامهریزی اقتصادی استفاده از کالاهای فرنگی را رونقی خاص داده بود. گرچه تولیدات داخلی کفاف نیازها را میداد، با ورود پارچههای متنوع و ارزان انگلیسی، این تولیدات توان رقابت خود را از دست دادند تنوع طرح و ارزانی پارچههای منچستر (manchester) به حدی بود که ابریشم و اطلسی و ماهوت در میان اعیان و پارچههای نخی و پنبهای نزد دیگر طبقات اجتماعی اقبال عام یافت. به این ترتیب، فقدان تمایل عمومی و ناتوانی در جذب سرمایه داخلی کارخانه مذکور را نیز مانند دیگر تلاشها در بازسازی صنایع، نظیر کارخانه قندسازی کهریزک و کبریتسازی علیخان امینالدوله دو سال پس از افتتاح، به تعطیلی کشاند.
درباره عوامل دخیل در این موضوع با آنکه اکثر منابع به دخالتهای خارجی استناد کردهاند، اوضاع اقتصادی ایران را نیز نمیتوان نادیده گرفت. فقدان امنیت مالی و قانون مدون و هماهنگ نبودن احکام شرع و عرف و آشفتگی وضع قضایی در اساس با روح سرمایهداری ناسازگار بود؛ چنانکه در ضمن آن، گسترش روابط تجاری و نفوذ سرمایههای بیگانگان عملا اقتصاد بدون پشتوانه و ناتوان در رقابت با کالاهای وارداتی را در معرض بیشترین خطرها قرار می داد.
از مقالهای به قلم علیاکبر تشکری و علیاصغر چاهیان