فراز و فرود اقتصادی-تکنولوژیک ذوب آهن
در حقیقت از سودآوری خارج شد ولی چون پشتیبانی دولت داشت، اوضاع خوب بود. بعد از جنگ مدیریتهایی حاکم شد که مسوولانه عمل نکردند و ذوب آهن دچار یک عقبماندگی شدید شد. محصولات واحدهای رقیب هم چون از روش تولیدی میدرکس استفاده میکردند و از گاز با قیمت پایین سویسیددار استفاده میکردند، تفاوت قیمت زیادی با قیمت تمامشده ذوب آهن داشتند. بنا بر اطلاعات حدودا ۵سال پیش، ۴۰۰تومان تفاوت قیمت هر کیلو تولید در ذوب آهن با فولادسازهای دیگر بود. از طرفی بعضی از مدیران در دو مقطع با طرح توازنی که برای ذوب آهن اجرا کردند با توجه به طولانی شدن و ناتمام ماندن هزینه سنگینی روی دست ذوب آهن گذاشتند. تقریبا هزار میلیارد تومان و شاید چند صد میلیون دلار خرج اینها شد و هیچکدام در خط تولید نیامد. ذوب آهن، قسطهای اینها را میداد؛ ولی از آنها بهرهای نمیگرفت. این یک مشکل برای ذوب آهن بود. مشکل دیگر، مازاد نیروی انسانی بود.
شاید بخشی از این نیرو را برای آموزش گرفته بودند برای توسعههایی که پیش بینی کرده بودند ولی انجام نشده بود و نیرو هم چند سال آنجا بود و باعث شد ذوب آهن بدهیهای بسیار زیادی را متحمل شود. در حقیقت مثلا ارزش روز ذوب آهن آن موقع ۶هزار میلیارد تومان بود، ولی ۶هزار میلیارد تومان بدهی داشت. در بورس هم قیمت سهمش خیلی پایین بود و مطلوبیتی نداشت. از طرفی با توجه به نوسانات بازار بینالمللی، قیمت آهن فوقالعاده پایین آمده بود. یعنی تولید با قیمت بالا صورت میگرفت؛ ولی در بازار مجبور بود به زیر قیمت تمامشده بفروشد. هر روز هم به بدهیهایش اضافه میشد. یک اشتباه استراتژیکی هم از طرف مسوولان مالی آن موقع شده بود که مثلا ذوب آهن برای طرح توازن ۳هزار میلیارد تومان وام گرفته بود و نتوانسته بود اقساط اینها را پرداخت کند و لذا برای سرمایه در گردش جاریاش هم بانکها وام نمیدادند و در لیست سیاه قرار گرفته بود.
بانکها برای رفع مشکل میگویند این وامهایی را که با ۱۵درصد گرفتهاید، بهروز کنید. اینها هم برای که مساله روزمرهشان را حل کنند وامهایی را که ۱۵درصد و ۱۲درصد بودند، را تبدیل به ۲۸درصد میکردند و سودشان را روی بدهیها میآوردند و بدهیها متورم میشد و دوباره هزار میلیارد دیگر وام برای حل مشکلاتشان می گرفتند. در آن مقطع ذوب آهن تحت ماده ۱۴۱ بود و بانکها به آنجا وام نمی دادند و از آن طرف هم بانکها طلبکار بودند و ذوب آهن هم مواد اولیه را نمیتوانست تامین کند. از طرفی بخشی از مواد اولیهشان هم خارجی است. ما فهمیدیم که یکی از روشهایی که ذوب آهن میتواند از این حالت خارج شود، افزایش سرمایه از محل دارایی ذوب آهن است. سرمایه ذوب آهن ۷۶۰میلیارد تومان بود که با تغییر ۶۱۰۰میلیارد شد. آن موقع سهم ذوب آهن هم ۷۰ تا یک تومانی بود. یعنی شما یک سهم ۷۰تومانی داشتید با افزایش سرمایه ۸/ ۷ میشد؛ این یک تکان بود. وقتی سرمایه بالا رفت ذوب آهن از ماده ۱۴۱ خارج شد. بدهیها کم شد و بانکها ارتباط برقرار کردند و پول دادند. سهم در بازار شروع به حرکت کردن، کرد.سهم ۷۰تومانی به ۳۰۰ تومان هم رسید. این باعث شد که کسانی که سهم ۷۰تومانی داشتند، سهم آنان در سال ۱۳۹۲ و سال ۱۳۹۴ تقریبا حدود بیش از ۴۰ برابر شود.