کارخانه‌‌های دوران‌ساز

7

ورود استعمار انگلیس و روسیه در قرن سیزدهم شمسی نیز در جلوگیری از رشد صنعتی ایران موثر بوده است. نفوذ سرمایه‌داری انگلیس و روسیه تعیین‌کننده نوع کشت و کار در قسمت وسیعی از زمین‌های کشاورزی شد. از طرف دیگر ورود کالاهای کارخانه‌ای از غرب که ارزان‌تر و مرغوب‌تر بود، صنایع دستی ایران را (به جز صنعت قالی‌بافی که صادر می‌شد) به تدریج از بین برد. دولت‌ها نیز بر اثر نفوذ روس و انگلیس نتوانستند جلوی ورود کالاهای خارجی را بگیرند و از سرمایه‌داران محلی حمایت کنند. به این ترتیب سرمایه‌داران ایرانی به خرید و فروش کالا، زمین و فعالیت بانکی و صرافی رو آوردند و صنعتی شدن ایران متوقف شد.

  صنایع‌دستی و اثر کالاهای خارجی بر آنها

از لحاظ دقایق هنری وفنی، صنایع دستی دوره صفوی قابل مقایسه با محصولات مشابه کشورهای اروپایی بود. نساجی، فلزکاری، اسلحه‌سازی، شیشه‌سازی، تجاری، قالی‌بافی، نمدمالی وسفال‌سازی وغیره در شهرها رواج داشته است. اما جنگ‌های محلی و خارجی اواخر دوره صفویه تاثیر زیان‌باری بر رشد بازرگانی و نیز ارتباط اقتصادی بین شهرها و نواحی مختلف داشت. با روی کار آمدن سلسله قاجاریه و پیدایش امنیت نسبی، صنایع ‌دستی دوباره رونقی هرچند کوتاه‌مدت پیدا کردند. در حقیقت در اوایل دوره قاجاریه به مناسبت جنگ‌های ناپلئون اجناس خارجی زیادی در بازارهای ایران عرضه نمی‌شد و این امر به رشد صنایع دستی محلی کمک می‌کرد. اما با برقراری صلح در اروپا خطر محصولات ماشینی خارجی پدیدار شد. محصولات دستی ایران مانند منسوجات ابریشمی، پنبه‌ای، شال، مخمل، زری، اشیای زرگری، ظروف سفالین و لعاب‌دار وچوب‌پنبه، ‌آلات منبت وقلم‌زده و خاتمکاری و اسلحه خوب ساخته و پرداخته می‌‌شد و از حیث ظرافت و دوام در سطح قابل تحسینی قرار داشت؛ ولی ارزانی و آب و تاب کالاهای خارجی صنایع دستی ایران را فلج کرد.

اکثر سیاحان و نویسندگان آن زمان از نابودی محصولات محلی که نمی‌توانستند با محصولات مشابه خارجی رقابت کنند، گفت‌وگو می‌کنند.

گزارشهای کنسول معروف و مطلع انگلیس، آبوت نمایانگر پویش نابودی تدریجی صنایع دستی در آن زمان است. به گفته وی در سال۱۸44 عده‌ای از بازرگانان و کارگاه‌داران کاشان از شاه وقت خواستار آن شدند که از صنایع دستی آنها در مقابل کالاهای خارجی حمایت شود تا از این طریق از ورشکستگی نجات یابند؛ اما به این خواسته توجهی نشد. ابوت درسال۱۸4۹ اظهار می‌‌کند که کالاهای نساجی انگلستان ضرر زیادی به صنایع داخلی زده بود. به گفته او صنایع کاشان به سرعت رو به زوال می‌‌رفت و کالاهای خارجی همه‌جا دیده می‌‌شد.

معروف است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی بازرگانان تبریز نیز به ولیعهد وقت روی آوردند تا ورود کالاهای خارجی را محدود و از نابودی تولیدکنندگان ایرانی جلوگیری کند. البته نفوذ سیاسی انگلیس و روسیه مانع از حمایت دولت از صنایع داخلی می‌‌شد و به این جهت وضع قوانین برای محدود کردن کالاهای خارجی عملی نشد. تنها کوشش کوتاه‌مدت برای حمایت از صنایع داخلی در زمان صدارت امیرکبیر صورت گرفت. امیرکبیر به ایجاد دو کارخانه تصفیه شکر، یک زری‌بافی و یک ابریشم‌بافی دست یازید. نام‌برده از صنعتکاران پشتیبانی می‌‌کرد، آنها را تشویق می‌‌کرد و برای کادر آموزشی فنی به کشورهای خارجی می‌‌فرستاد. اما با کنار رفتن امیرکبیر حمایت از صنایع داخلی نیز از میان رفت.

امیرکبیر برای تشویق سرمایه‌داران ایرانی درباره بهره‌برداری از معادن، برای پنج سال آنها را از مالیات معاف کرد. طبق فرمان امیر، بیگانگان حق بهره‌برداری از معادن را نداشتند.

با رشد بازرگانی و بهبود راه‌های ارتباطی فشار محصولات خارجی بر صنایع دستی افزایش یافت و از بین رفتن تدریجی صنایع دستی پایه ضعف اصناف پیشه‌ور شد. البته باید توجه داشت که سرمایه‌داری خارجی (روس و انگلیس) اگرچه صنایع دستی رقیب محلی را از بین برد، اما محرک افزایش مشمول بعضی از کالاهای مورد نیاز خود (مانند تریاک، چرم، حنا، ابریشم و مخصوصا قالی) نیز بود. اگر چه بهره‌برداری از معادن به سبب تقاضای خارجی، در دیگر کشورهای خاورمیانه افزایش پیدا کرد، با این همه در ایران به مناسبت وسعت کشور و کمبود راه و وسایل نقلیه بهره‌برداری از معادن در سطح کوچک ادامه یافت و فن مورد استفاده ابتدایی بود. به استثنای نفت، تنها محصول مدنی صادراتی در مقیاس وسیع خاک سرخ (اکسید آهن) از جزایر خلیج‌فارس بود. از نظر توسعه صنایع کارخانه‌ای، حتی در مقایسه با دیگر کشورهای خاورمیانه، ایران عقب مانده بود. دسایس و رقابت خارجی و روابط موجود ارضی که باروری کار را در سطح پایین نگه می‌داشت، به گسترش بازار داخلی کمک نمی‌‌کرد. پویش ایجاد بازار داخلی از دو راه به وقوع می‌‌پیوندد: از یک طرف، وسایل تولیدی که تولیدکننده خرد از آن جدا شده است، در دست مالک جدید به‌صورت سرمایه متمرکز شده، کالا تولید می‌شود. به این ترتیب، اکنون به وجود آوردن دوباره این وسایل تولید مستلزم خرید آنهاست (درحالی‌که سابق بر این در اکثر موارد این وسایل تولید یا به شکل طبیعی آن وجود داشت یا دوباره در خانه ساخته می‌‌شد که خود برای وسایل تولید بازار به‌وجود می‌‌آورد و از آن پس محصولاتی که به کمک این وسایل تولید شده‌اند به کالا تبدیل می‌شوند. از طرف دیگر، تولیدکننده خرد برای گذران زندگی خود نیروی کار خود را در بازار در معرض فروش می‌گذارد و با قیمتی که دریافت می‌کند به خرید مواد مصرفی می‌پردازد. به این ترتیب بازار داخلی برای مواد مصرفی به‌وجود می‌آید؛ بازار داخلی آن‌گاه به وجود می‌آید که تولید کالایی پدیدار شود: بازار داخلی به‌وسیله توسعه تولید کالایی به‌وجود می‌آید و درجه تقسیم اجتماعی (فنی) کار تعیین‌کننده میزان توسعه آن خواهد بود.

بازار داخلی با تبدیل نیروی کار به کالا، گسترش می‌یابد. بازار داخلی همزمان با توسعه و تکامل سرمایه‌داری که خود موجد افزایش اجتماعی شدن کار است و کسانی را که درگیر تولید هستند، به سرمایه‌دار و کارگر تقسیم می‌کند، به‌وجود می‌آید.

توسعه و تکامل اقتصاد مبتنی بر بازار در یک کشور با توسعه بازار داخلی همراه است و بحث درباره محدودیت آن جدا از درجه توسعه و تکامل چنین اقتصادی بی‌معناست. چرا در ایران در قرن نوزدهم میلادی پویش ایجاد بازار داخلی به آهستگی پیش می‌‌رفت؟ دلیل آن جلوگیری از توسعه و تکامل سرمایه‌داری توسط سرمایه‌داری خارجی و حفظ مناسبات ارضی قدیمی است. روسیه تزاری و انگلیس برای تسلط بر منابع و بازار ایران، یعنی برای فروش کالاهای خود و خرید مواد مورد نیاز خود، وارد سرزمین ما شدند. این دو کشور برای اجرای سیاستشان احتیاج به یک پایگاه قدرت داخلی داشتند. این پایگاه قدرت را نمی‌‌توانستند در سرمایه‌داران داخلی بیابند؛ چراکه منافع آنها طبیعتا با منافع این سرمایه‌داران مغایرت داشت و از این گذشته، آنها قدرت سیاسی را هم در دست نداشتند. پس روسیه و انگلیس با گروه حاکم آن زمان که رو به تلاش می‌‌رفت، یعنی مالکان بزرگ، خان‌ها، تیولداران بزرگ پیوند برقرار کردند و از حکومت آنها برای بسط تسلط خود استفاده کردند. بنابراین حفظ طبقه مالک و روابط ارضی پوسیده از رشد طبقه سرمایه‌دار ممانعت کرد. البته با ورود محصولات خارجی تولیدکنندگان کوچک شهری ورشکست شدند. ولی از اکثر نیروی کار که بر اثر این امر بیکار شد در صنایع داخلی استفاده نشد. در روستا‌ها نیز تغییری در روابط زارعان و مالکان در تولید پیدا نشد و در نتیجه تقسیم کار که پویشی اساسی در تشکیل بازار داخلی و ایجاد اقتصاد مبتنی بر بازار است، به کندی صورت می‌‌گرفت. این خود به تراکم سرمایه در صنعت لطمه می‌‌زد. روس و انگلیس نیز با در دست گرفتن سرمایه پولی، سدی برای ترقی سرمایه‌داران داخلی شدند. در نتیجه توسعه و تکامل سرمایه‌داری در ایران محدود شد.

 بازرگانی و صنایع دستی ایران در قرن سیزدهم

 انواع و اقسام پارچه‌های ابریشمی، پنبه‌ای ضخیم (کرباس، زربفت، قالی، نمد، شال) شمشیر و اسلحه‌های دیگر، زین اسب، چرم، اجناس شیشه‌ای، زیور‌آلات، آهن‌آلات و غیره در شهرهای ایران و بعضی از نواحی روستایی ساخته و پرداخته می‌شد.

شهرهایی که تولیدکننده اصلی اجناس مختلف در اوایل قرن نوزدهم بودند، شامل اصفهان، یزد، کاشان، شیراز، همدان و رشت می‌شدند. جمعیت قزوین و کرمانشاه مهم بود؛ اما اهمیت آنها به خاطر موقعیت جغرافیایی آنها بوده است. قزوین سر راه تهران به سواحل بحر خزر، کرمانشاه سر راه تجارت نواحی سرکزی ایران با ترکیه بوده است. تهران در آن زمان اهمیت تولیدی نداشت و محصول آن تنها شامل پوست گوسفند و بره می‌‌شد. در آن زمان اصفهان بزرگ‌ترین شهر ایران بود. تولید این شهر شامل زیور‌آلات، وسایل پوشاکی، پارچه‌های پنبه‌ای ضخیم، زین، شمشیر، انواع لوازم کوچک آهنی، فولادی و ورشویی بوده است. اکثر محصولات ذکرشده به نقاط مختلف ایران صادر می‌شد.

محصولات اصلی یزد ابریشم، فرش، نمد، شال (مواد آن از پشم واردشده از کرمان تامین می‌شده و پارچه‌های پنبه‌ای ضخیم بوده است. شیراز در ساختن تفنگ، هفت تیر، شمشیر و دیگر وسایل نظامی تخصصی داشته است. شیشه و بلورآلات، کلاه (از پوست گوسفند و بز) و لباس‌های ضخیم نیز از این شهر به نقاط دیگر صادر می‌شده است. اهمیت صنعتی شیراز در زمان پایتختی بیشتر بوده است. محصولات ابریشمی و فرش کاشان بسیار مرغوب بوده و ابریشم آن با ابریشم رشت رقابت می‌کرده است. مخمل هم که از محصولات خارجی تقلید می‌شد، تولید نسبتا مهم این شهر بود.

محصول اصلی همدان چرم بود که در ایران نظیر نداشته است. چرم همدان به شهرهای دیگر ایران صادر می‌شده است. نمد، پارچه‌های ضخیم و زین اسب محصولات مهم همدان را شامل می‌شده است. ابریشم رشت در ایران نظیر نداشته، قیمت آن از ابریشم کاشان و یزد بیشتر بود. پارچه‌های دیگر نیز در رشت بافته می‌‌شد. در مازندران چند معادن آهن وجود داشته است که محصول آن قادر به رقابت با محصول خارجی نبود. در خراسان هم چندین معدن مس وجود داشت که از محصول آن در زمان نادرشاه نیز استفاده می‌شده است.

در سال 1849 - ۱۸45، آبوت، به مرکز، غرب و جنوب ایران سفر می‌کند و مشاهدات او درباره وضع اقتصادی شهرهای ایران واثر کالاهای خارجی به تولید داخلی جالب است.  کاشان: ۲۷ کاروانسرا، ۷۷۰ مغازه، ۱۳۰ نفر تاجر، ۸۰ مسگر، ۸۰۰ دستگاه ابریشم‌بافی. به گفته آبوت، در سال ۱۸4۸ 15۰۰ بار قاطر، پارچه نخی به استر خان حمل شده است و در ۲۸ مغازه کاشان پارچه‌های پنبه‌ای و پشمی به ارزش 4000 لیره استرلینگ فروخته می‌شده است. آبوت متذکر می‌شود که رقابت محصولات خارجی ضرر هنگفتی به محصولات کاشان وارد کرده است و به همین دلیل تعداد دستگاه‌های بافندگی از8000 به 800 دستگاه تنزل پیدا کرده است.

اصفهان: ۲۸کاروانسرا، ۳4۰نفر بازرگان، ۲۰۰کارگاه ابریشم‌بافی.

به گفته آبوت، تولید پارچه‌های پنبه‌ای بسیار زیاد بوده که از این روی برای عده زیادی را به در شهر و روستاهای اطراف اصفهان ایجاد کار می‌کرده است. در اصفهان نیز ورشکستگی صنایع دستی به کسب رقابت محصولات خارجی نظر آبوت را به خود جلب می‌کند.

یزد: ۳۰۰ تا ۳۰۰ کارگاه ابریشم‌بافی، ۱۳۰۰ کارگاه بافندگی پارچه‌های پنبه‌ای یزد تجارت پررونقی با هندوستان داشته است وتا... مغازه محصولات خارجی می‌فروخته‌اند، پنبه مورد مصرف بافندگان یزدی نیز از هندوستان، شمال ایران و ترکیه تامین می‌‌شده است. به قول آبوت صنعت پارچه‌بافی یزد نیز سیر نزولی را طی می‌‌کرده است.

کرمان: ۲5۰ تاجر، ۱۷ مغازه مخصوص فروش کالاهای خارجی که در سال 98.000 لیره استرلینگ از اروپا جنس وارد می‌کرده‌اند، 2.200کارگاه شال‌بافی، ۲۲۰کارگاه پشم‌بافی که تولیدی معادل40.000-45.000 لیره استرلینگ داشته‌‌اند و ۳۲5 کارگاه بافندگی در ده اطراف کرمان، تولیدی معادل 7.000 لیره استرلینگ (15.000 تومان).

بوشهر: عمده شهری تجاری برای ورود و صدور کالا بوده است. واردات از هندوستان و جاوه در حدود 500.000-600.000 لیره، صادرات در حدود 480.000-400.000 لیره استرلینگ که شامل سکه نیز بوده است.

شیراز: 1.200مغازه که 100 مغازه آن مخصوص فروش منسوجات انگلیسی بوده است، از بوشهر معادل 65.000 لیره استرلینگ پارچه انگلیسی و از تبریز و یزد نیز معادل40.000 لیره استرلینگ پارچه‌های پنبه‌ای انگلیسی وارد می‌شده است.

بندرعباس: به مقاصد کرمان، یزد و اصفهان 300.000 لیره کالا وارد می کرده است و از یزد و کرمان400.000-350.000 لیره صادر می‌کرده است.

کرمانشاه: ۱6 کاروانسرا، 500 بار اسب محصولات انگلیسی به ارزش 25.000 لیره وارد آن می‌‌شد.40 مغازه به فروش این اجناس اختصاص یافته بودند.

همدان: ۱۳ کاروانسرا، ۶۸ مغازه مخصوص فروش کالاهای انگلیسی، 10 سال بعد، ۱۸6۰، کنسول انگلیس تعداد پیشه‌وران و صنعتکاران تبریز را 3.114 تخمین می زند 2.676 نفر آنها در شهر و بقیه در اطراف شهر ساکن بوده‌اند. به قول لرد کرزن در سال۱۸۷۰ در کرمان ۸۰ کارگاه پارچه‌بافی (پنبه‌ای) و کارگاه فرش‌بافی معتبر وجود داشته‌اند. کرزن در سال ۱۸۸۹، به وجود 650 دستگاه ابریشم‌بافی و ۳۲۰ دستگاه شال بافی در مشهد اشاره می‌کند. جدول شماره 1 تعداد دستگاه‌های بافندگی اواسط قرن نوزدهم و اواخر این قرن و اوایل قرن بیستم را مقایسه کرده، اثر رقابت خارجی را در از بین بردن تولید محصولات داخلی نشان می‌دهد. یک پزشک آلمانی به‌نام پولاک در اواسط قرن نوزدهم از ورشکست شدن تولیدکنندگان خرد ایرانی سخن بسیار گفته است.

این شخص که چندین سال در ایران بوده، در کتاب خود به نام ,1865, Persian das Land und seine Benzohnler  ضمن تشریح صنایع دستی ایران، عدم حمایت دولت را از سرمایه‌داران و پیشه‌وران را یکی از عوامل مهم ورشکستگی آنها می‌داند.

 صنایع کارخانه‌ای

تا اوایل قرن بیستم، فعالیت صنعتی محدود به کارگاه‌های کوچک می‌شد. گرچه کالاهای مختلفی در این کارگاه‌ها تولید می‌شد؛ ولی فقط تولید فرش، شال، منسوجات پشمی، پنبه‌ای، ابریشمی و محصولات چرمی از نظر ارزش و حجم اهمیت داشتند.

در اواخر قرن نوزدهم کوشش‌های متمادی برای ایجاد کارخانه‌های نو چه به دست ایرانیان و چه به دست خارجیان صورت گرفت. اما به سبب دسایس تجاری، بی‌ثباتی و خصوصا رقابت و اشکال‌تراشی دولت‌های روس و انگلیس نتیجه مطلوبی به‌دست نیاید. کارخانه‌های ایجاد شده در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به این قرارند:

1- کارخانه ریسمان‌ریسی که در سال۱۲۷۵ هجری قمری تاسیس شد. ماشین بخار و دیگر وسایل آن به ارزش ۹5هزار تومان از مسکو خریده شده بود؛ اما بعد از مدتی کار کردن تعطیل شد. اسباب بخار و وسایل آن نیز به مبلغ ۱۰هزار تومان به فروش رفت.

۲ - کارخانه تفنگ‌سازی که در سال ۱2۷6 هجری قمری در تهران تاسیس شد.

3- کارخانه کاغذ‌سازی در تهران.

4- کارخانه شکرریزی در مازندران.

5- کارخانه چلواربافی در نزدیکی تهران.

6- کارخانه بلور‌سازی که در حدود سال ۱۲۸5 هجری در تهران تاسیس شد؛ ولی بعدها به‌سبب کمبود مواد لازم از بین رفت. در حوالی ۱۳۰5 حاج محمدحسن امین‌الضرب کارخانه دیگری احداث کرد و در سال۱۳۰۹ کمپانی بلژیکی بلورسازی در ایران این کارخانه را راه انداخت؛ ولی باز بسته شد.

7- کارخانه چینی‌سازی حاج محمدحسن امین‌الضرب در تهران و کارخانه حاجی‌عباسعلی و حاجی‌رضا در تبریز که به‌واسطه دسایس اتباع روس به هم خورد و قریب ۱۳۰هزار تومان به سرمایه‌داران ایرانی ضرر وارد آورد.

۸- کارخانه شمع‌ریزی در تهران.

9- کارخانه کاغذسازی در اصفهان و تهران.

10- کارخانه‌های جبه‌خانه در تهران و اصفهان.

11- کارخانه نساجی در اصفهان که پارچه لباس قشون ظل‌السلطان را تامین می‌کرد.

۱۲-کارخانه ابریشم‌بافی حاج محمدحسن امین‌الضرب درگیلان. این کارخانه از فرانسه وارد شده بود.

۱۳- کارخانه ابریشم‌بافی نزدیک رشت با سرمایه روسی و به دستیاری آقا محمدمحسن رشتی. این کارخانه پس از چندی بنا به خطای سیاسی وسوء اداره تعطیل شد.

14- کارخانه باروت‌کوبی با چرخ‌های بخار اروپایی که دولتی بود.

15- کارخانه چاشنی‌سازی که در سال ۱2۷۸ تاسیس شد.

16- کارخانه گاز که در سال ۱۲۹۷ تاسیس شد؛ ولی به سبب نبودن زغال تعطیل شد. پس از چندی این کارخانه توسط یک ایرانی به یک کمپانی بلژیکی فروخته شد. این کمپانی هم پس از مدتی ضرر کرد و کارخانه تعطیل شد.

۱۷- کمپانی بلژیکی موسوم به کمپانی بلژیکی قندسازی در ایران با سرمایه بزرگی به ایران وارد شد و در زمستان ۱۳۱۳ شروع به چغندرکاری کرد؛ ولی به سبب مواد خام گران و خرج‌های دیگر در سال۱۳۱۷ بسته شد.

18- کارخانه کبریت‌سازی که در سال ۱۳۰۸ در نزدیکی تهران توسط یک کمپانی روسی احداث شد؛ ولی نتوانست با کبریت اتریش و سوئد رقابت کند و در نتیجه بسته شد.

19- کارخانه ریسمان‌ریسی که در سال۱۳۱۲ توسط صنیع‌الدوله با ماشین‌های گران‌قیمت ساخته شد؛ ولی نتوانست با محصولات خارجی از حیث قیمت رقابت کند و برقرار بماند.

۲۰ - کارخانه ریسمان‌ریسی در تبریز در سال۱۳۲۶ هجری تاسیس شد.

۲۱- دو کارخانه پنبه‌کاری در خراسان تاسیس شد.

۲۲-کارخانه چراغ برق در تهران که متعلق به حاج‌حسین امین‌الضرب بود، در سال۱۳۲۳ تاسیس شد.

۲۳ - کارخانه برق کوچک دیگر در تهران که برق برای روشنایی عمارات دولتی را تامین می‌کرد.

۲4- کارخانه چراغ برق در مشهد که در سال۱۳۲۰ هجری قمری از روسیه خریداری شد.

25- کارخانه چراغ برق در رشت و تبریز.

۲۶- کارخانه آجرپزی در نزدیکی تهران که متعلق به حاج حسین امین الضرب بود رد ولی پس از مدتی بسته شد.

۲۷ - کارخانه چلواربافی در نزدیکی تهران که در زمان ناصرالدین‌شاه ساخته شد.

 ۲۸ - کارخانه آجرپزی در ارومیه که توسط آلمان‌ها در سال۱۸۳۲ برپا شد.

29- کارخانه صابون‌پزی نظافت که در سال۱۳۲۸ تاسیس شد.

30- کارخانه آبجوسازی در تهران که در حدود همین سال برپا شد.

از مقاله‌‌ای به قلم فرهاد نعمانی