چپاول و غارت در تبریز در دوران استبداد صغیر
خسارتهای وارده به کمپانی زیگلر
دوره قاجار را باید یکی از پررونقترین ادوار اقتصادی آذربایجان و تبریز محسوب کرد. در این دوره نه تنها دیگر خبری از ناامنیهای حاصل از جنگهای ایران و عثمانی دوران صفویه و جنگهای ایران و روس اوایل قاجار نیست، بلکه همجواری با دو دولت عثمانی و روس، آذربایجان و تبریز را به قطب تجارت خارجی ایران مبدل ساخته است.
در این برهه زمانی طبیعت نیز بسان دورههای قبل نامهربانی نمیکند و حوادث طبیعی سهمناک چون زلزلههای ویرانگر تبریز دورههای پیش تکرار نمیشود. چنین موقعیت ممتازی نظر دولت روسیه و کشورهای اروپایی را به جانب آذربایجان و تبریز متوجه ساخت. در فضای مساعد عهد ناصری دولتهای مذکور خود را به تبریز رساندند و تجارتخانههای خرد و کلان روسی و اروپایی در این شهر ایجاد شد. کمپانی انگلیسی-سوئیسی زیگلر یکی از همین تجارتخانههاست. عمده فعالیتهای این کمپانی در تبریز معطوف صنایع قالیبافی بود. نمایندگی کمپانی زیگلر در تبریز در آستانه دوران استبداد صغیر و جنگهای داخلی تبریز از رونق بسیار بالایی برخوردار بود. در این دوران ناامنیها و هرجومرجهای بهوجودآمده موجب غارت اموال کمپانی شد. بخش اعظمی از این خسران مادی در نتیجه تاراج نیروهای نظامی طرفدار محمدعلیشاه قاجار انجام گرفت.
این پژوهش در نظر دارد تا با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانهای و به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن بازنمایی بخشی از تاریخ اقتصادی شهر تبریز، در جهت پاسخگویی به این سوال برآید که که ناامنی حاکم بر شهر تبریز و ایالت آذربایجان در دوره استبداد صغیر چه تاثیری بر فعالیت کمپانی زیگلر داشت؟ در پاسخ به این سوال این چنین مفروض است که ناامنیهای حاکم بر شهر تبریز و ایالت آذربایجان در دوران استبداد صغیر موجب غارت اموال کمپانی زیگلر در شهر تبریز و راههای منتهی به آن شد و زمینه رکود فعالیتهای اقتصادی این کمپانی را فراهم ساخت.
پیشتر موضوع فعالیتهای نمایندگی کمپانی زیگلر در تبریز، زیانهای وارده بر آن در دوران جنگهای داخلی تبریز و در نهایت فرار سرمایه این شرکت از تبریز بهصورت اختصاصی مورد مطالعه قرار نگرفته است. با این حال در بخشهایی از کتابهای بهروز خاماچی، پژوهشگر تاریخ محلی تبریز، مانند اوراق پراکنده تاریخ تبریز و بازار تبریز در گذر تاریخ، اطلاعات پراکنده و اندکی در این خصوص ارائه شده است. همچنین آنت ایتیگ، در مقالهای با عنوان «شرکت فرش زیگلر سلطانآباد» ضمن بررسی عملکرد کمپانی زیگلر در سلطانآباد بهصورت مجمل به فعالیتهای این کمپانی در سایر نواحی و از آن جمله تبریز پرداخته است. هرچند اطلاعات این مقاله درخصوص نمایندگی تبریز کمپانی زیگلر اندک است، اما دادههای آن درخصوص پیشینه فعالیتهای زیگلر در پیش از آغاز به کار نمایندگی تبریز برای پژوهش حاضر سودمند خواهد بود. ژانت آفاری در کتاب تاریخ مشروطه ایران در مبحث مربوط به جنگهای داخلی تبریز، از صدمات وارده بر اقتصاد این شهر سخن به میان آورده است. او در گزارشهای خود از خسران مادی شرکتهای خارجی فعال در تبریز بهصورت کلی و بدون اشاره به کمپانی زیگلر بحث کرده است.
جنگهای داخلی تبریز
شهر تبریز و ایالت آذربایجان نقش ویژهای در گسترش اندیشه آزادیخواهی و مبارزه با استبداد در دوران انقلاب مشروطه ایفا کرد. نخستین دوره از مجلس شواری ملی شاهد نقشآفرینی برجسته نمایندگان این ایالت بود. این کارنامه درخشان در راه تحقق آرمان مشروطه، دشمنی محمدعلیشاه را با آزادیخواهان آذربایجان برانگیخت. شاه مستبد قاجار با برقراری پیوند نزدیک با خوانین محلی آذربایجان در پی کاهش قدرت مشروطهخواهان این ایالت برآمد. با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ ق./ ۲۳ ژوئن ۱۹۰۸م. بساط مشروطه در دیگر شهرهای ایران برچیده شد و کشاکش دو ساله مشروطه و استبداد با پیروزی موقت مستبدان به پایان رسید. اگر در دوره مجلس اول اکثریت مردم ایران در برابر استبداد میجنگیدند، در این دوره تنها شهر تبریز بود که مشعل آزادی را شعلهور نگه داشت. محمدعلیشاه ضمن محاصره تبریز، تمام نیروی مادی و معنوی طرفداران خود را برای سرکوب مجاهدان مشروطهخواه این شهر بهکار بست. هرچند مرکز اصلی درگیریها شهر تبریز بود، با این وجود دیگر شهرهای ایالت آذربایجان نیز تحت تاثیر هیجانات آن قرار داشتند. در شرایط عدم استقرار حکومت مرکزی در تبریز و سرایت جنگهای تبریز به دیگر شهرهای آذربایحان، ناامنی و هرجومرج بهوجودآمده نه تنها فعالیتهای اقتصادی و تجاری را دچار رکود کرد، بلکه باعث چپاول و غارت سرمایههای شرکتهای داخلی و خارجی فعال در این شهر شد.
جنگ های داخلی تبریز را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد: در مرحله نخست، شهر به محلات مشروطهخواه و دولتی مبدل شد. محلات مشروطهخواه در جنوب رود مهران رود (میدان چای) و محلات دولتی در شمال آن قرار داشتند. تنها مورد استثنا در این خصوص، محله امیر خیز (امیره قیز) بود که با وجود واقع شدن در شمال رود مذکور از آرمان مشروطیت حمایت میکرد. علاوه بر محله امیر خیز دیگر محلات مشروطهخواه تبریز چون خیابان و نوبر از حمایت انجمن ایالتی برخوردار بودند. محلات دولتی نیز با سرکردگی محله سرخاب و شتربان تحت حمایت کنسول روس و انجمن اسلامیه قرار داشتند. درگیریهای چند هفته نخست مشروطهخواهان و دولتیان تبریز با پیروزی مشروطهخواهان به پایان رسید. در مرحله دوم، قشون سلطنتی به سرکردگی عینالدوله، حاکم جدید آذربایجان وارد عمل شدند. فرمانده نظامی این نیروها، محمدولیخان تنکابنی بود که سلسله حملههای او از خارج شهر همواره با مقاومت مشروطهخواهان روبهرو شد و هیچگاه قرین توفیق نشد.
در مرحله سوم که از لحاظ زمانی سه ماه پایانی محاصره تبریز را شامل میشد، آذوقه و مواد غذایی در شهر به پایان رسید و بسیاری از گرسنگی و بیماری جان دادند؛ اما شهر را تسلیم نیروهای دولتی نکردند. جنگ های داخلی و محاصره تبریز با مداخله قشون روسیه به پایان رسید. هرچند محاصره تبریز توسط مجموعهای از برجستهترین رجال دولتی وقت تحقق یافت، با این احوال بخش اعظمی از عملیات نظامی با هدف محدود ساختن هرچه بیشتر مشروطه خواهان تبریز توسط دو تن از حکام و خوانین محلی - شکرالله خان شجاع نظام مرندی و رحیم خان چلبیانلو - صورت پذیرفت. قتل و غارت و ایجاد رعب و وحشت در دل هواداران مشروطه از مهمترین تاکتیک های مبارزاتی هواداران استبداد در تبریز و آذربایجان بود. بخش اعظمی از نیروهای حکام و خوانین محلی وابسته به محمدعلی شاه از عشایر و روستاییان منطقه بودند که با بیاطلاعی از مفهوم استبداد و مشروطه در راستای تامین منافع شخصی خود گام برداشتند و درصورت فراهم بودن زمینه از هرگونه غارت و چپاول اموال و سرمایههای موجود در شهر دریغ نکردند. بستن راههای ارتباطی تبریز، از دیگر راهکارهای مبارزاتی مستبدان برای به زانو در آوردن مجاهدان مشروطهخواه تبریز بود.
مبارزات شجاع نظام علیه مشروطیت در داخل شهر تبریز و در راههای منتهی به شهر خصوصا راه مهم و استراتژیک جلفا- تبریز مشهود بود. وی در تمام نامههایش به دربار تهران خود را «غلام خانهزاد محمدعلیشاه معرفی کرد و این گفته را در عمل با کشتار مشروطهخواهان و غارت اموال ایشان به اثبات رساند. نیروهای مشروطهخواه طی نقشهای با ارسال بمبی در داخل یک بسته پستی به خانه شجاع نظام در مرند و انفجار آن در یک شوال ۱۳۲۶ ق./ ۲۷ اکتبر ۱۹۰۸م.به عمر او پایان دادند. پس از مرگ شجاع نظام، محمدعلی شاه قاجار سریعا فرزند وی موسیالرضا را با لقب شجاع نظامی به حکومت مرند گماشت. راهزنی و قطاعالطریقی بارزترین شاخصه شخصیتی رحیمخان چلبیانلو محسوب میشد. رحیمخان در آغازین روزهای انقلاب مشروطیت در زندان محمدعلیشاه به سر میبرد. شاه قاجار با هدف سرکوب مجاهدان مشروطهخواه تبریز، رحیمخان را از زندان آزاد کرد و به تبریز گسیل داشت. محمد آقا ایروانی توصیف جالبی از ماموریت رحیمخان در تبریز دارد: «رحیمخان قراداغی را که مدتی در تهران محبوس و مقید بود و تازه معفو و خلاص شده بود، ایضا محرمانه به تبریز فرستاده، اذن و تعلیم داد که رفته، از قتل و غارت و اسر اهل تبریز ذرهای فروگذار نکرده، آنچه در قوه دارد و میتواند در اضرار و اذیت به اهل تبریز ساعی باشد.»
زیگلر در تبریز
بازرگانی خارجی ایران در دوره قاجار گرچه موجب تضعیف صنایع سنتی ایران شد، اما بر رونق صنایعی که خواهان خارجی داشت، افزود. از جمله این صنایع میتوان به صنعت قالیبافی اشاره کرد. پیش از این قالیبافی عمدتا یک صنعت ایلی یا روستایی برای مصرف داخلی یا صنعتی شهری برای مصرف نخبگان ایرانی بود؛ اما از اواسط قرن نوزدهم میلادی نفوذ رو به رشد فرش ایران در اروپا و آمریکا به تقاضای آن در بازار افزود و پیشرفت کشتیرانی بخاری هزینه بالای حمل آن را بسیار کاهش داد. سرمایهداران انگلیسی، روسی و آلمانی در این صنعت سرمایهگذاری کردند و کارخانهها و کارگاههای بزرگی که گاه صدها کارگر داشتند در ایران بهکار افتاد. میزان تولیدات فرش ایران بهخاطر بازار بینالمللی خوب و تقریبا انحصاری بسیار بالا رفت و در آستانه جنگ جهانی اول ارزش صادرات فرش تقریبا به یکهشتم کل صادرات ایران رسید.
شعبهای از کمپانی واردات و صادارات سوئیسی ف.زیگلر در سال۱۸۵۵م. در منچستر تاسیس شد. در سال ۱۸۵۷م. ژوهان فیلیپ زیگلر سوئیسی به سرپرستی این نمایندگی منصوب شد. شرکت زیگلر که سوئیسیالاصل بود، فعالیتهای تجاری خود را از تبریز با واردات قماش منچستر و صادرات ابریشم گیلان در دهه ۱۲۶۶ ق./ ۱۸۵۰م.آغاز کرد و پس از ثبت شرکت در لندن رسما تحت حمایت دولت بریتانیا قرار گرفت. این شرکت منسوجات پارچهای را بیشتر از راه قفقاز و طرابوزان وارد ایران میکرد و مقر اصلی آنها در تبریز کار توزیع را در سراسر ایران انجام میداد. کمپانی زیگلر بیشتر کالاهای وارداتی خود را به تجار داخلی ایران میفروخت و بازرگانان ایرانی محصولات مذکور را در کل کشور پخش میکردند. این کمپانی در ازای وارادات منسوجات پارچهای به ایران، تریاک و ابریشم ایرانی را دریافت و از ایران صادر میکرد. شیوع بیماری کرم ابریشم در دهه ۱۸۶۰م. باعث رویآوری کمپانی زیگلر به سرمایهگذاری در حوزه فرش شد. با افزایش تقاضا برای فرش ایرانی در بازارهای اروپایی، تمایل زیگلر برای تولید و صادرات فرش ایرانی بیشتر شد.
کمپانی زیگلر علاوه بر تبریز دارای شعبی در سلطانآباد (اراک)، اصفهان، تهران، مشهد، یزد، رشت، بوشهر و شاهرود بود. این کمپانی از طریق واسطههایی که در این شهرها داشت، فرشهای نفیسی سفارش داده، میخرید و بیشتر به آلمان و انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی صادر میکرد.
کمپانی زیگلر بهصورت تخصصی صنعت قالیبافی را در تبریز و سایر مناطق ایران دنبال میکرد. طبق روش زیگلر تهیه نقشه و طرح قالی بر عهده بهترین نقاشان و طراحان بود. طرحهای مذکور باید مبتنی بر ذائقه خریداران اروپایی باشد. پس در طرحهای اصیل ایرانی دخل و تصرفهایی صورت میپذیرفت. رنگآمیزی و ریسیدن خامه در محل کارگاه انجام مییافت و بافتن آن گاه در خانهها و گاه در کارگاههای متمرکز بهوسیله مردان و زنان قالیباف صورت میگرفت. رمز موفقیت زیگلر در تصاحب بازارهای اروپایی، طراحی نقشههای فرش مطلوب اروپاییان بود. اقدامات این کمپانی نقش مهمی در توسعه صنعت قالیبافی ایران ایفا کرد و از این زمان فرش ایران بهصورت تجاری درآمده و طرحهای نفیس و ابریشمی مطابق میل بازارهای اروپا طراحی و تولید شد و حتی در رنگ و اندازه فرشهای تولیدی تحولات زیادی رخ داد.
این کمپانی در زمینه خرید آثار هنری نفیس ایرانی نیز فعال بود. نمایندگی کمپانی زیگلر در تبریز بر اساس فرمان ملکه ویکتوریا در اواخر قرن ۱۹م. در راستای جمعآوری آثار و نفایس هنری ایران و انتقال آن به موزه ویکتوریا اند آلبرت لندن، وارد عمل شد و با آگاهی از وجود فرش نفیسی در بقعه شیخصفیالدین اردبیلی و قصد فروش آن توسط متولیان بقعه برای تامین هزینه بازسازی سقف فروریخته دارالحفاظ، اقدام به خرید این شاهکار هنری و انتقال آن به موزه مذکور کرد. این کمپانی مغازهها، کارگاهها و املاک متعددی در تبریز داشت که سه مورد از آن قابل شناسایی است: نمایندگی زیگلر در محل مغازه های مجیدالملک یا مجیدیه واقع در شمال مهران رود (میدان چایی) و غرب پل قاری، اقامتگاه کارکنان اروپایی زیگلر در محله موسوم به «زیغلار» واقع در انتهای کوی ارمنینشین بارون آواک (بارناوا)؛ کارگاه قالیبافی زیگلر واقع در خیابان صائب.
زیگلر و مشروطه
انسداد راهها و ناامنیهای حاکم بر آذربایجان و تبریز دوران استبداد صغیر و جنگهای داخلی تبریز، هرگونه فعالیت اقتصادی در این منطقه و شهر را مختل ساخت. در چنین فضایی بسیاری از شرکتها و کمپانیهای داخلی و خارجی از آذربایجان و تبریز رخت بربستند و آنان که ماندند یا نتوانستند خارج شوند، متحمل ضررهای مادی بسیاری شدند. نمایندگی کمپانی زیگلر در تبریز را باید یکی از این کمپانیهای خارجی متضرر دانست.
زیانهای اقتصادی وارد بر کمپانی زیگلر تبریز را میتوان به زبانهای اقتصادی وارده در داخل شهر و زیانهای اقتصادی وارده در راههای منتهی به شهر تقسیم کرد. بخش اعظمی از زیانهای اقتصادی وارده بر زیگلر در داخل شهر تبریز، زمانی رخ داد که درگیری نیروهای مشروطهخواه و دولتی به حوالی بازار تبریز کشیده شد. خصوصا اینکه بازار درست در میانه محلات مشروطهخواه و دولتی قرار داشت و بهخاطر این موقعیت، گهگاه به خط مقدم جنگهای داخلی تبریز مبدل میشد. کشیده شدن زبانههای آتش درگیری به بازار، امنیت را از آن سلب کرد. بسیاری نیز مترصد چنین هرج و مرجی بودند تا از قبل تاراج و یغماگری، منافع مادی خود را تامین کنند. کسروی در اینباره مینویسد: «تبریز یک شهر بازرگانی است و بازارهای بسیار و سراهای بزرگ پر از کالاهای بازرگانی میداشت و این بود سواران و سربازان همیشه در آرزوی دست یافتن به آنجا و تاراج کردن میبودند و هر زمان که فرصت مییافتند خود را به آنجا میرساندند.» اما گزارش منابع طرفدار مشروطه حاکی از وجود تعداد قابل توجهی از افراد مترصد تاراجگری در میان نیروهای مسلح تحت لوای شجاع نظام و رحیمخان است. این گفته با توجه به تعدد گزارشهای موجود در منابع تاریخنگاری مشروطه، مطابقت آن با اسناد و مدارک موجود در آرشیو وزارت امور خارجه و همچنین خاستگاه و سابقه قطاعالطریقی بسیاری از این دستههای نظامی وابسته به محمدعلیشاه در آذربایجان، خصوصا نیروهای تحت انقیاد رحیمخان قابل قبول است.
ویجویه ای تبدیل نزاع مشروطیت و استبداد به تاراج بازار تبریز را این چنین توصیف میکنند :« اکثر سوارهها که به تاراج داخل بازار میشوند، مجاهدان تیراندازی و سوارهها مقابله به مثل میکنند. از صدای تفنگ و واهمه گلوله به بازار داخل شدن امکان ندارد و بسیاری از سوارهها در بازار به قتل میرسند و سنگرهای مخصوص در بازار بسته شده است. اگر محکم سنگربندی شود بازار محفوظ خواهد شد. کسبه از بازار مالها را خارج میکنند.» نیروهای طرفدار محمدعلیشاه که اغلب به امید غارت تبریز در این جنگها شرکت کرده بودند، حال که میدیدند مقاومت مجاهدان چنین اجازهای را به آنها نمیدهد، بازار تبریز را طعمه خوبی برای غارت در نظر گرفتند و با کشاندن نبرد به این منطقه فرصت غارت را از دست نمیدادند.
بخشی از مقالهای به قلم سجاد حسینی، جعفر آقازاده و حمیده آرمون