جایگاه و کارکرد بازرگانان بوشهر در جنبش جنوب ایران
امواج اقتصادی مشروطهخواهی
از ابتدای قرن نوزدهم موقعیت بوشهر بهعنوان دروازه ورود کالا به ایران تثبیت شد و در نتیجه آن برخی از بازرگانان بوشهر، با استفاده از این موقعیت بر توان اقتصادی خود افزودند. شهرهایی که در مسیر جاده بوشهر به داخل ایران قرار داشتند نیز به کمک همین عامل جان گرفتند. یکی از این شهرها کازرون بود که بهعنوان مهمترین شهر بین بوشهر و شیراز، هم واسطه انتقال کالاهای این دو شهر محسوب میشد و هم از یک گروه متنفذ از بازرگانان معتبر برخوردار بود. بازرگانان کازرونی، مانند بازرگانان بوشهر و سایر نقاط ایران، در طول حکومت قاجار بهتدریج به یک گروه اجتماعی موثر و قابل اعتنا تبدیل شدند و اندکاندک، با توجه به وزن اجتماعی خود، به تاثیرگذاری بر رخدادهای سیاسی علاقهمند شدند. بسیاری از بازرگانان کازرونی با درک موقعیت برتر بوشهر در این شهر سکونت یافتند و موفق شدند در حرفه خود موفقیت شایانی کسب کنند. آنها عملا در بافت اجتماعی شهر بوشهر حل شدند؛ ولی پسوند کازرونی و نیز ارتباط خود با زادگاهشان را حفظ کردند. این بازرگانان در کنار سایر بازرگانان بوشهر به تدریج تبدیل به گروهی متنفذ شدند که علاوه بر فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه که وجهه اجتماعی مناسبی به ایشان میبخشید، در کنار دیگر گروه اجتماعی متنفذ، یعنی روحانیت قرار گرفتند.
بازرگانان بوشهر در انقلاب مشروطه در کنار روحانیان مشروطهخواه از اهداف مترقیانه انقلاب حمایت کردند و امیدوار بودند با تغییر مناسبات سیاسی، ایران به کشوری مستقل و پیشرفته تبدیل شود و امنیت حاصل از آن به رونق تجاری و منافع اقتصادی بینجامد؛ ولی رویدادهای پس از مشروطه در جنوب ایران بهگونهای پیش رفت که بازرگانان بوشهر باید از علائق مختلف خود یکی را انتخاب میکردند. به این معنا که حمایت از روحانیت مشروطهخواه و مخالفت با نفوذ انگلستان در جنوب، گاهی نتایج ناخواستهای مانند ناامنی و توقف جریان تجارت را موجب میشد. بررسی نحوه فعالیتها و روند موضعگیری بازرگانان بوشهر نشان میدهد که آنها در ابتدای جنبش جنوب فعالانه در رخدادها مشارکت داشتند و فداکاری زیادی از خود نشان دادند. آنها با خوانینی که با انگیزههای مختلف علیه قوای انگلیسی وارد مبارزه شده بودند، ارتباط تنگاتنگی برقرار کردند که شامل حمایت مالی، تلاش برای متحد ساختن خوانین و عناصر ضدانگلیسی، بستن بازار در اعتراض به سیاستهای انگلستان و نظایر آن بود؛ ولی بهتدریج از میزان مشارکت آنها کاسته شد. با طولانی شدن درگیریهای نظامی و توقف تجارت، بازرگانان از نفوذ خود استفاده میکردند تا به نحوی بین طرفین مصالحهای برقرار کنند که تداوم جریان تجاری را ممکن سازد؛ ولی در اواخر جنبش با درک ناممکن بودن چنین خواستهای عملا از آن کناره گرفتند. لکن با توجه به اینکه روحانیان و برخی از خوانین متحد بازرگانان کماکان به مبارزه با انگلستان ادامه میدادند، آنها ترجیح دادند در این درگیری سکوت کنند و به انتظار پایان آن بنشینند. در این مقاله کوشش خواهد شد انگیزههای بازرگانان بوشهر که بسیاری از آنها ریشه کازرونی داشتند، برای پیوستن به جنبش جنوب ایران و علل کنارهگیری ایشان از این جنبش بررسی شود. شایان ذکر است که منظور از جنبش جنوب مبارزاتی است که در فاصله انقلاب مشروطه تا خاتمه جنگ جهانی اول، به صورتهای مختلف علیه سیاستها و اقدامات انگلستان در جنوب ایران انجام پذیرفت. اوج این جنبش را در مبارزه تنگستانیها، ناصر دیوان کازرونی و قشقاییها با نیروهای انگلیسی، هندی و پلیس جنوب میتوان دید.
جنبش جنوب ایران از زوایای مختلفی بررسی شده و کتب و مقالات متعددی درباره آن نوشته شده است. کتاب سرکنسولگری بریتانیا در بوشهر، نوشته صفورا برومند از جمله این آثار است که در فصول مختلف اشاراتی به مشروطیت و جنبش جنوب داشته ولی نقش مهم تجار را به اندازه کافی بررسی نکرده است. سیدقاسم یاحسینی نیز در کتاب رئیسعلی دلواری به بررسی ریشههای اختلاف اهالی جنوب ایران با انگلستان پرداخته و تداوم آن را تا جنگ جهانی اول دنبال کرده است. برخی مقالات کنگره بزرگداشت رئیسعلی دلواری درباره رویدادهای جنگ جهانی اول نگاشته شده که اشتراکاتی با محور پژوهش حاضر دارند؛ هرچند هیچیک درخصوص تجار کازرونی نیست. تنها کتابی که زندگی و نقش یکی از تجار مهم کازرونی را بررسی کرده سیدمحمدرضا تاجر کازرونی، نوشته سید احمد حسینی کازرونی است که در مقاله حاضر نیز از آن استفاده شده است. کتاب ناصر دیوان کازرونی، نوشته موسی مطهریزاده نیز به لحاظ استفاده از اسناد حائز اهمیت است. در تحقیقات جدیدی که اخیرا صورت گرفته است تجار بوشهر توجه بیشتری را به خود جلب کردهاند. مثلا دکتر حبیبالله سعیدینیا در دو کتاب خود بر این موضوع متمرکز شده است: در کتاب گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیجفارس بهسازوکار اداری گمرک بوشهر و تحولات آن پرداخته و با ارائه آمار و ارقام دقیق تاثیرات متقابل تحولات سیاسی و اقتصادی را بررسی کرده است. در کتاب معینالتجار بوشهری و احیای تجارت دریایی خلیجفارس نیز با بررسی زندگی و اقدامات یکی از تجار موفق بوشهر نمونهای از گسترش نقش اجتماعی و سیاسی این گروه اجتماعی را معرفی کرده است. علاوه بر این، در تحقیق جدید ویلم فلور با عنوان بوشهر دروازه تجاری ایران در خلیجفارس، به جایگاه بوشهر بهعنوان بندر وارداتی اصلی ایران در قرن نوزدهم پرداخته شده و دلایل افول این نقش در قرن بیستم تحلیل شده است. گزارشهای مستر چیک نیز کتاب ارزشمند دیگری است که با وجود حجم اندک، حاوی اطلاعات ذیقیمتی درباره تحولات سیاسی بوشهر است و درهمتنیدگی تحولات سیاسی و اقتصادی این بندر را نشان میدهد.
با وجود انتشار این تحقیقات، جای خالی پژوهشهایی که برای عبور از سطح رویدادها و پرداختن به جنبههای معقول این جنبش، جسارت کافی داشته باشند، همچنان احساس میشود. بسیار گفته شده است که گروههای متعددی در جنبش جنوب ایران و مقاومت در برابر نیروهای بیگانه نقش داشتهاند؛ ولی عملکرد این گروهها به ندرت جداگانه نقد و بررسی شده است. به نظر میرسد پرداختن به یکایک اقشار و افراد موثر در این جنبش، ضمن کمک به روشن ساختن یکی از برهههای تاریخ این منطقه از کشورمان، امکان نگریستن به آن از زوایای جدید را فراهم میکند و افقهای جدید و متفاوتی را خواهد گشود. مقاله حاضر با رهیافت تحلیل کیفی و با تلاش در جهت تبیین و تفسیر وجوه مختلف موضوع، پاسخگویی به این سوال اصلی را در دستور کار دارد که رویکرد اقتصادی بازرگانان بوشهر و تلاش آنها در ایجاد امنیت و ثبات در منطقه، چه تاثیری در همراهی و همنوایی آنها با جنبش جنوب در حین جنگ جهانی اول و کنارهگیری از آن داشت؟
بندر بوشهر؛ دروازه ورود کالا
با تثبیت حکومت قاجار و برقراری امنیت نسبی در کشور، زمینه رونق فعالیتهای اقتصادی نیز فراهم شد. یکی از مناطقی که تحت تاثیر این ثبات نسبی قرار گرفت، بندر بوشهر بود که به تدریج به دروازه ورود کالا به ایران تبدیل شد. استفاده از کشتیهای بخار که تجارت فصلی بوشهر را به تجارت دائمی تبدیل کرد، نقش مهمی در این تحول داشت؛ رونق اقتصادی بوشهر تحت تاثیر روابط سیاسی ایران و انگلستان بود و گهگاه دچار افت میشد؛ مانند حمله نیروی دریایی انگلستان به بنادر جنوب، در پی محاصره هرات توسط ایران که در گزارش محمدابراهیم کازرونی مشهود است. حکومت مرکزی با درک اهمیت روزافزون بوشهر، در دوره ناصرالدین شاه اقداماتی برای تکمیل برج و باروی شهر انجام داد که با ایجاد تنش و درگیری مجدد بین ایران و انگلستان ناتمام ماند. با این حال ثبات سیاسی دوره طولانی پادشاهی ناصرالدینشاه و تحولات بین المللی مانند گشایش کانال سوئز، رشد مداوم بوشهر را - با وجود مشکلات زیرساختی چون فقدان جاده مناسب و ضعف الزامات یک بندر از قبیل اسکله، انبار و گمرک خانه - تضمین کرد، افزایش حجم تجارت بندر بوشهر، آن را از یک بندر واقع در مسیر کشتی به مهمترین بندر ترانزیتی ایران بدل ساخت که مرکزی برای ورود کالاها خصوصا کالاهای وارده از هند و منچستر و ارسال آن به مناطق پسکرانهای و داخلی ایران و همچنین صادرات محصولاتی از قبیل گندم و تریاک به کشورهای خارجی به شمار میرفت. عوامل متعددی موجب برتری بوشهر بر سایر بنادر ایران در دوره قاجار شد که از مهمترین آنها مناطق پسکرانهای بوشهر بود. این مناطق نسبتا پرجمعیت بودند و بازار مناسبی به شمار میرفتند. علاوه بر این کشاورزی پررونقی داشتند که محصولات صادراتی را تولید میکردند. ارتباط نزدیک بازرگانان بوشهر با تجار شیراز و مناطق داخلی کشور مانند اصفهان نیز عامل دیگری بود که بوشهر را از سایر بنادر ممتاز میکرد. این محصولات طیف گستردهای از میوهها و صیفیجات را دربرمیگرفت. البته شیوه کشت این محصولات سنتی بود؛ ولی زمینه مناسب برای صادرات آن، موجب تمایل ساکنان این مناطق به این فعالیت میشد. مجموعه عوامل فوق بوشهر را به بندری پر جنب و جوش بدل ساخته بود که ارتباطات گستردهای با کشورهای دیگر داشت. بیشترین مراودات تجاری با هند و انگلستان بود و از بمبئی سالی پنج تا شش بار سفر به بوشهر صورت میگرفت، این مراوده با شرکت انگلیس و الجزایر به ماهی یک مسافرت میرسید. علاوه بر هند و انگلستان، کشورهای فرانسه، آلمان، عثمانی و چین نیز تجارت قابل توجهی در بوشهر داشتند. روابط تجاری با کشورهای متنوع بر ترکیب جمعیتی بوشهر نیز تاثیر نهاده بود؛ بهگونهایکه افرادی از ملیتها و ادیان مختلف در بوشهر سکونت داشتند، در هم تنیدن تجارت و رابطه با کشورهای خارجی بهویژه هند و انگلستان نوعی فرهنگ تجارتپیشگی در بوشهر ایجاد کرده بود که نگرانی خود از ناامنی را با کاهش حجم تجارت نشان میداد.
زمینههای انسجام اجتماعی
از اوایل دوره قاجار برخی تحولات سیاسی و اقتصادی موجب رشد و ارتقای جایگاه اجتماعی تجار شد. برخی صفات شخصی مانند امانتداری و سواد کافی و برخورداری از مهارت در نظام خاص معاملات و حساب تجاری جایگاه خاصی به تجار میداد. تجار ساکن بوشهر نیز با استفاده از توان اقتصادی فزاینده خود در فعالیتهای عامالمنفعهای همچون احداث مدارس، مساجد و کاروانسرا و راهاندازی روزنامه و برقکشی حضور فعالی داشتند که تا حدودی روحیه تجددخواه ایشان را نشان میداد، تقریبا مقارن با همین تحولات و با تثبیت موقعیت بوشهر به عنوان دروازه ورود کالا به ایران، برخی از شهرهای پسکرانهای مانند کازرون به محل مناسبی برای فعالیتهای تجاری تبدیل و تجار معتبر آنها برای گسترش دامنه فعالیتهای خود روانه بوشهر شدند. این شرایط بوشهر را به کانونی از بازرگانان شهرهای مختلف از قبیل کازرون، بهبهان، برازجان و سایر شهرها تبدیل ساخت. بازرگانان ساکن بوشهر با فهم اهمیت سازماندهی فعالیتهای خود، در ایجاد شبکه تجاری و تشکیل کمپانیهای جدید پیشگام بودند. نمایندگیهای این بازرگانان، علاوه بر شهرهای داخلی، شامل شهرهای متعددی در کشورهای خارجی میشد و کمپانیهای این بازرگانان فعالانه به خرید و فروش کالا در بازارهای داخلی و خارجی میپرداخت. بازرگانان بوشهری با تاسیس «کمپانی تجارتی ایران» و «کمپانی تجاری بوشهر» با سرمایه یک میلیون روپیه معادل ۳۵۰هزار تومان، علاوه بر توان اقتصادی، کارآمدی فعالیتهای خود را بهعنوان یک طبقه منسجم نشان دادند. نشانه دیگر جایگاه تجار، القاب و مناصبی است که در دوره قاجاریه برای نشان دادن موقعیت آنها بهکار میرفت و علاوه بر سلسلهمراتب، نوعی انسجام و پیوستگی صنفی را نشان میداد که به آنها اجازه میداد در مواقع لزوم یکپارچه عمل کنند. معتبرترین لقب، ملکالتجار بود که در بوشهر برای نخستینبار در سال۱۲۶۰ق به حاجی عبدالمحمد کازرونی اعطا شد که در حدود سال۱۲۱۰ق ساکن بوشهر شده بود و پدر و پدربزرگش تاجران معروفی بودند و اخلاف وی نیز این لقب را دریافت کردند. وظیفه ملکالتجار آن بود که ضمن حفظ منافع عمومی صنف خویش، اختلافات تجار را رفع و رجوع کند، به تادیه قرض مقروضین کمک کند و علل ورشکستگی آنها را تعیین کند. البته گاهی امکان داشت چنین القابی از دارنده آن ستانده شود؛ ولی در مجموع القاب مختلفی چون رکنالتجار، معاونالتجار، رئیسالتجار، صدرالتجار، موتمنالتجار، نظامالتجار و معتمدالتجار حکایت از مراتب اجتماعی و اقتصادی بازرگانان و همچنین رابطه تنگاتنگ آنها با فرمانروایان سیاسی دارد. پس از حاج علیاکبر تاجر کازرونی که در مدت کوتاهی به ملکالتجار این بندر تبدیل شد و منصب یادشده کمابیش به خاندان این بازرگان کازرونی اختصاص داشت، آقا محمدعلى (ملک التجار دوم) از بزرگترین بازرگانان ایران محسوب میشد؛ تا جایی که فسایی وی را چنین وصف کرده است: از وفور مالالتجاره اگر شخص اول نبود در میانه تجار ایران؛ لامحاله در شماره شخص دوم محسوب میشده است. قدرت اقتصادی فراوان و روزافزون این بازرگانان مقارن با ضعف فزاینده دولت قاجار بود و بهتدریج به آنها اجازه حضور فعالتر در رخدادهای اجتماعی را داد. حاج محمدمهدی بوشهری (کازرونی) ملکالتجار سوم به واسطه توان اقتصادی بالای خویش بارها ضمانت مالیاتی بوشهر و بنادر را برعهده گرفت. بازرگانان ساکن بوشهر در کنار فعالیتهای تجاری به سرمایهگذاری در زمینه خرید زمینهای کشاورزی و تولید محصولات متناسب با تقاضای بازارهای خارجی نیز تمایل آشکاری داشتند. علت این رویکرد توان محدود بازرگانان بوشهر و کازرون در مقابل شرکتهای خارجی بود که آنها میکوشیدند با خرید زمینهای کشاورزی و تولید محصولات کشاورزی صادراتی، سهم خود را در تجارت بینالمللی حفظ کنند.
پیشینه فعالیتهای اجتماعی
بازرگانان مقیم بوشهر از بدو قدرت گرفتن، منسجم و هدفمند عمل میکردند و در نحوه اقدامات ایشان نوعی خردجمعی و تلاش سازمانیافته مشهود است. برای مثال این بازرگانان در دوره ناصری تشکلی اقتصادی به نام «مجلس و کلای تجارت، تشکیل دادند که از جزئیات فعالیت آن اطلاعی در دست نیست، بازرگانان بوشهر، علاوه بر فعالیتهای اقتصادی، توجه ویژهای به اقدامات اجتماعی نشان میدادند که نمونه آن کمکهای ایشان در ساخت و تداوم فعالیت مدرسه سعادت بوشهر، نخستین مدرسه جنوب ایران است. از اقدامات دیگری که بازرگانان کازرونی بهویژه حاج سیدمحمدرضا کازرونی درصدد انجام آن برآمدند، تاسیس کارخانه آبشیرینکنی است که قرار بود در موقع ضرورت، گندم نیز آرد کند. سیدمحمدرضا کازرونی کمی پس از صدور فرمان مشروطیت، برای تاسیس بانک ملی پیشقدم شد و آمادگی خود را برای تقدیم ۵هزار تومان به این منظور اعلام کرد. وی همین پیشگامی و حس میهندوستی را هنگام پذیرفتن نمایندگی شرکت اسلامیه اصفهان و خرید منسوجات آن کارخانه به میزان ۳۰هزارریال نشان داد که گشایش قابل توجهی در رونق کارخانههای نساجی ایجاد کرد. فعالیتهای اجتماعی بازرگانان کازرونی مقیم بوشهر مخصوصا سیدمحمدرضا کازرونی که با امور خیریه توام بود، وجهه ملی و مثبتی به این گروه میداد که بر اعتبار و نفوذ کلامشان میافزود.
به این ترتیب عوامل متعددی مانند منافع اقتصادی مشترک، لزوم یکپارچگی برای امکان رقابت با رقبای خارجی و دیدگاه کمابیش مشابه درباره رویکردی که از نظر آنها برای حفظ سنت و توسعه کشور مورد نیاز بود، موجب انسجام بازرگانان و اتخاذ مواضع مشابه در رویدادهای اجتماعی و سیاسی شد. علاوه بر این، اقدامات عامالمنفعه بازرگانان ساکن بوشهر، وجههای مثبت و مقبولیت عامی به این صنف بخشیده بود که به آنها امکان نقشآفرینی در عرصه اجتماعی و سیاسی را میداد. این مواضع در مراحل نخست بیشتر صبغه صنفی داشت و معطوف به حفظ منافع صنف بازرگانان بود. برای مثال میتوان به مخالفت تجار با دریافت تعرفه حقالارض از کالاهایی که بیش از پانزده روز در گمرک خانه میماندند، اشاره کرد. پس از اعلام این تعرفه جدید توسط حکمران بنادر، تجار تحصن کردند و با ارسال تلگراف به دربار خواهان تجدیدنظر در این تصمیم شدند. این حرکت منسجم به مخابره دستور امینالسلطان به حکمران بنادر برای لغو تعرفه جدید منجر شد. نمونه دیگر از اقدامات بازرگانان بوشهر در جهت منافع صنفی، مخالفت ایشان با افزایش میزان عوارض گمرکی از ۲درصد به ۵درصد است که در سال ۱۳۱۷ق و هماهنگ با بازرگانان سایر شهرهای ایران روی داد؛ هرچند به نتیجه مطلوب ایشان منتهی نشد.
تجار ساکن بوشهر به تدریج با افزایش توان اقتصادی و جایگاه اجتماعی، امکان مداخلات سیاسی در رویدادهای مختلف را پیدا کردند و در چنین موضوعاتی نیز وارد میشدند. یکی از نخستین نمونههای کار کرد جدید تجار ساکن بوشهر را میتوان در اقدام حاج کاظم ملکالتجار بوشهری مشاهده کرد که با استفاده از نفوذ قابل توجه خود در میان اهالی، با برانگیختن مردم شهر و بردن آنها به تلگرافخانه، زمینه عزل محمدرضاخان قوامالملک را از حکمرانی بوشهر و بنادر فراهم ساخت. از این نشانهها می توان به درک تجار از موقعیت خویش به عنوان یک قشر متنفذ اجتماعی پی برد که تلاش میکرد در کشاکش تحولات سیاسی، با اتخاذ مواضع صحیح، موقعیت خود را حفظ کند.
نتیجه
بازرگانان بوشهر با توجه به موقعیت جغرافیایی این شهر در طول قرن نوزدهم توان اقتصادی زیادی کسب کردند و به یک گروه اجتماعی موثر تبدیل شدند. آنها از ابتدای انقلاب مشروطه با انگیزههای مختلف مذهبی، سیاسی و اقتصادی و با پشتوانه توان مالی خود به تاثیرگذاری بر رویدادهای سیاسی جنوب ایران و از جمله مقابله با نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلستان علاقهمند شدند. نفوذ روزافزون انگلستان در جنوب ایران که از مدتها پیش آغاز شده بود، در اوایل قرن بیستم پای رقبای بینالمللی آن کشور را به این منطقه باز کرد. این وقایع موجب قطببندی گروههای اجتماعی، خوانین، شخصیتهای متنفذ جنوب ایران و حتی مردم عادی به موافقان و مخالفان انگلستان شد که بازرگانان بوشهر با انگیزههای متعدد، از جمله دفاع از منافع ملی، حفظ منافع گروهی و داشتن رابطه نزدیک با روحانیان - که مخالف نفوذ اجنبی بودند - به جمع مخالفان انگلستان پیوستند و در دوره اول جنبش جنوب تا جایی که امکان داشت به آن کمک کردند. ولی در پی طولانی شدن درگیریها در جنوب ایران که مسدود شدن مسیرهای تجاری و گسترش ناامنی را در پی داشت، بازرگانان بوشهر که ادامه این وضع را نامطلوب ارزیابی میکردند و از دستیابی به اهداف اولیه جنبش ناامید شده بودند، به تدریج از فعالیت در جنبش جنوب کناره گرفتند و چون مخالفت آشکار با آن را خلاف رویه سیاسی و اجتماعی خویش میدیدند، ترجیح دادند در قبال حوادث دوره دوم آن سکوت پیشه کنند.
بخشی از مقالهای به قلم
حسین هژبریان و سیدصاحب برزین