قحطی بزرگ و تاریخی قحطی- ۱۲۹۸– ۱۲۹۶- ایران

مشکلات طاقت فرسا از هر طرف مملکت را احاطه کرده موانع و محذورات از هر جانب به ما روی آورده است. در این میان عسرت ارزاق، کمیابی گندم در مرکز و ولایات و بالاخره بهانه‌ای که خشکسالی دست محتکران و ملاکان بی انصاف داده دست به دست هم داده و این عسرت مصنوعی را ایجاد کرده‌اند که یک قضیه تهدیدآمیز است که بدون شک عواقب وخیمی بر اوضاع داخلی به جای خواهد گذاشت؛ زیرا چنین وضعی در صورت تداوم نه تنها افکار و اقدامات حکومت مرکزی را به خود مشغول خواهد داشت و از سایر اصلاحات باز خواهد داشت، موجب ظهور حوادثی خواهد شد که شاید به این زودی‌ها حل آنها ممکن نشود. در سر خرمن، در موقع محصول، زمانی که بیش از ۵۰ هزار خروار غله دولتی نزد مستاجران و مباشران خالصجات در اطراف تهران موجود است حالت نان شهر این‌گونه است: پس از برداشته شدن خرمن و تفریط آن و از میان رفتن غلات دولتی به وسایلی که می‌دانیم وضعیت زمستان آینده ما به چه حالت خطرناکی خواهد افتاد؟ خطر جدی است، مسامحه و لاقیدی جنایت غیر قابل عفو است آنچه ما اطلاع داریم محتکران بی‌وجدان که منافع خود را در گرسنگی و خانه خرابی مردم می‌بینند از هر طرف خویشتن را مهیای استفاده کرده، از کسانی که ۱۰۰ تا ۲۰۰تومان پول حاضر کرده‌اند تا گندم بخرند؛ اما آنانی که صدها و هزاران خروار گندم دارند به امید گران‌تر شدن حاضر به فروش آن نیستند. مشاهده مغازه‌های خبازی و جمعیت زیادی که جلو آن تجمع کرده‌اند و از صبح تا ظهر نمی‌توانند نان به‌دست بیاورند، فوق‌العاده رقت انگیز است. هیات اتحادیه اصناف طهران عریضه‌های تلگرافی جالب توجهی درخصوص عسرت غیر قابل تحمل و نتایج ناگوار آن به شاه ارسال کرده‌اند و خواستار مساعدت او شده‌اند و روز گذشته هم هیات وزرا در جلسه‌ای که برگزار کرد به مساله نان پرداخت که از نظر آنان معضلی مصنوعی است. وضع نامطلوب نان در پایتخت در حالی است که اطلاعات و تلگراف‌های زیادی از خراسان، آذربایجان، فارس، اصفهان و غیره می‌رسد که همگی دال بر عسرت و دشواری زندگی مردم است.

نکته جالب در این گزارش عدم اشاره روزنامه ایران به نقش اشغالگران در نایاب شدن غله و دیگر اقلام خوراکی است؛ حال آنکه معضل جدی کمبود آذوقه را صرفا به محتکران نسبت داده است.

به هر حال از این گزارش پیداست که مساله تامین آذوقه برای مردم در ولایات مختلف با دشواری روبه‌رو بوده است. به راحتی می توان دخالت‌های پیدا و پنهان آنها را در همه امور حتی با استفاده از اسناد خود آنها مشاهده کرد. در این میان مساله نفوذ آلمان و حمله ترک‌ها به ایران و اشغال صفحات غربی ایران مزید بر علت شده بود که روس‌ها و انگلیسی‌ها به هیچ مرزی و حدی پایبند نباشند. از این رو بازنده اصلی این داستان تنها ملت ایران بود. ملتی که در سال‌های جنگ به سبب خشکسالی، قحطی و چپاول ایران توسط اشغالگران عملا حتى نان خوردن برای ادامه زندگی نداشت. طبق گزارشی دیگر در همین رابطه از جان لارنس کالدول، کنسول آمریکا در ایران با عنوان «فقر و رنج در ایران» به تاریخ ۴ اکتبر ۱۹۱۷ برابر با ۱۲ مهر ۱۲۹۶ در تشریح قحطی فزاینده آمده است: کمبود مواد غذایی، خصوصا گندم و انواع نان، سراسر ایران خصوصا مناطق شمالی و حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در بر گرفته که پیش از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد... حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتا هشداردهنده است. قیمت شکر به ازای هر پوند یک دلار باقی مانده است؛ هرچند واردات اخیر از هند قیمت را ۲۵درصد کاهش داده است. بخش بزرگی از جمعیت که از طبقه زارعان هستند، تنها از نان ارتزاق می‌کنند که قیمت عادی آن سه‌برابر شده و همان نیز بسیار کمیاب و ذخیره آن اساسا ناکافی است. در نانوایی‌های عمومی افراد زیادی گرد می‌آیند و هرکدام منتظر نوبت یا اقبال خود برای خرید نان می‌شوند و اغلب ناامید و گرسنه رانده می‌شوند. ماموران نظمیه در این نانوایی‌ها مستقر می‌شوند تا نظم را برقرار کنند و افراد سمج و گرسنه را عقب نگه دارند نتیجه آن است که اغلب، بلوایی برپا می‌شود و در مواردی خونریزی هم شده است. دولت برای آرام کردن شرایط، در نظر دارد از محل مالیات بر اجناس، گندم مورد نیاز را تهیه کند و به بهای ارزان‌تر از بازار در اختیار نانوایان قرار دهد؛ اما این کار هم عملا تا این لحظه کمکی به بهبود وضع نکرده است. اقدامات گسترده‌ای برای جلوگیری از انحصار و احتکار به‌عمل‌آمده و تمام مسوولیت‌ها در این زمینه بر عهده ارباب کیخسرو شاهرخ گذاشته شده است؛ ارباب زرتشتی است و عموم مردم به صداقت و درستکاری او اعتقاد کامل دارند. با این حال اوضاع همچنان وخیم است. متکدیان چند برابر شده و صدها تن از آنها در خیابان‌ها به شکلی اسفبار می‌گریند و گدایی می‌کنند و گاهی اوقات فردی را محاصره می‌کنند و به او هجوم می‌برند. از دیگر نقاط، استان‌ها و شهرهای ایران نیز شرایط مشابهی گزارش می‌شود.»

سر کلارمونت پرسیوال اسکرین که در جریان جنگ جهانی اول به مدت دو سال و نیم به‌عنوان کنسول‌یار انگلستان در کرمان مشغول بوده و طی دوران جنگ جهانی دوم با سمت ژنرال کنسول در مشهد حضور داشته است، در کتاب خاطرات خود به نکات جالب توجهی درخصوص شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران و علل رقابت قدرت‌های جهانی در کوران حوادث تاریخی در این سرزمین اشاره دارد که نشان از عمق شناخت، ریزبینی و برنامه‌ریزی کشوری مانند انگلستان درباره سایر دول دارد. وی وسعت خاک، فواصل زیاد میان شهرهای پرجمعیت، تهاجم پذیر بودن و نبود یا پراکندگی باران در ایران را از جمله عواملی می‌داند که باعث شده است تا ایرانیان فرصت کمی برای یادگیری روش‌های حکومت دموکراتیک بیابند. با این همه هوش و ذکاوت طبقه اجتماعی روشنفکران را دلیل حفظ موقعیت ملی و پایداری هویت ملی ایرانی می‌پندارد. وی معتقد است که همکاری دسته‌جمعی در ایران دشوار می نماید؛ زیرا ملتی مرکب از افرادی به وجود آمده که هر دسته تنها به منافع خویش می‌اندیشد و آن وحدتی که به ملت قدرت و نیرو می بخشد، آن کار دسته‌جمعی که آزادی از قید و بند و استعمار خودخواهانه را میسر می‌سازد، همیشه از ایرانی‌ها گریزان بوده است.

برای ایرانی‌ها معنای آزادی این نیست که از چنگ مداخلات بیگانگان آزاد باشند؛ زیرا مخالفت با این‌گونه مداخلات هرگز پایدار نبوده است، بلکه این است که در بهره‌برداری از منافع انسانی و مادی خود آزاد باشند و این‌گونه آزادی نیز در میدان عمل چنین از آب در آمده است که زورمندان دارایی خود را نگه دارند و بر آن بیفزایند و برای به اصطلاح هوشمندان معنای آزادی آن است که ثروت جمع کنند و هر دو دسته نیز این دو کار را به زیان مردم عادی و اقشار ضعیف‌تر ترتیب می‌دهند.»

 تاثیر جنگ‌جهانی اول بر تجارت مشهد

یکی از اثرات اقتصادی جنگ جهانی اول محدودیت برای فعالیت برخی از تجار بود. تجاری که در ارتباط با آلمان‌ها بودند اگرچه به‌طور مستقیم در جنگ دخالت نداشتند، ولی فعالیتشان تحت تاثیر سیاست‌های طرفین درگیر در جنگ قرار گرفت. یک نمونه از این تاثیرگذاری لیست سیاه ایران بود. لیستی که انگلیسی‌ها در دوره جنگ تهیه کردند و شامل نام عده‌ای از تجار ایرانی و شرکت‌های داخلی و خارجی بود که با دشمنان انگلیس به‌ویژه آلمانی‌ها معامله داشتند. انگلیسی‌ها در سال‌های ۱۹۱۶م/  ۱۲۹۵ش به مدت سه سال چنین لیستی را تنظیم و آشکارا اطلاعات آن را منتشر می‌کردند. کسانی که نامشان در لیست قرار می‌گرفت اموالشان در انگلیس و سایر قلمرو انگلیس توقیف و معامله با آن قطع می‌شد. یکی از اثرات حضور سالدات‌های روس در مشهد ایجاد ناامنی برای آلمانی تبارها و هوادارانشان بود که در زمینه تجاری فعالیت داشتند. هوفمان آلمانی که تجارت‌خانه‌ای در مشهد داشت، توسط سالدات‌های روسی کشته شد و قزاق‌های روس شب ۷ محرم ۱۳۳۴ ق /  ۱۹۱۶م حاجی محمدباقر صراف هراتی را دستگیر کردند و به قنسولخانه بردند. او مظنون به همکاری با مقامات آلمانی و ارتباط با افغانستان و هرات شناخته می‌شد.

اثرات حضور نظامی روس‌ها و انگلیسی‌ها در مشهد از لحاظ اقتصادی متفاوت بود. روس‌ها ابتدا مشهد را تصرف کردند و در زمینه تامین مایحتاج مشکلاتی ایجاد کردند. به‌عنوان نمونه، مساله تامین زغال برای نیروی نظامی روس‌ها به یک مشکل برای بلدیه تبدیل شده بود. همچنین تامین مایحتاج قشون روسی به یک معضل مبدل شده بود. به ویژه اینکه در این زمان قحطی و کمبود غله در خراسان مشهود بود. خرید ۱۰۰ خروار جو توسط پودراتچی قشون روسی در مشهد و مشکلات تحویل آن در ۱۹ جمادی‌الثانی ۱۳۳۵ ق/  ۱۹۱۷م نمونه‌ای از پیامدهای منفی حضور نظامی روس‌ها بود. سرکنسولگری روسیه همچنین در ۲۲ذی‌قعده ۱۳۳۵ق تقاضای دریافت جواز استفاده غله از انبارهای دولتی برای سربازان خود کرد. موافقت با این درخواست در شرایط قحطی مشهد موجب اختلال آذوقه اهالی می‌شد. روابط تجاری نیز تحت تاثیر شرایط جنگی قرار گرفت. تا پیش از جنگ روابط تجاری ایران با روسیه بسیار فعال بود. هرسال مبالغ زیادی کالای ایرانی به بازارهای روسیه حمل می‌شد و در مقابل مقدار قابل توجهی محصولات کارخانه‌های روسیه به ایران می‌آمد؛ به‌نحوی‌که امتعه روسیه در ایالات شمالی تجارت را در انحصار داشت. کالاهای تولید مشهد با قیمت مناسب در بازارهای روسیه به فروش می‌رسید. درنتیجه عموم طبقات ایرانی از تجار و ملاکان گرفته تا زارع و روستایی به فراخور حال خود از آن منتفع می‌شدند. ایران به مصنوعات روسیه که از حیث مرغوبیت، ارزانی و قیمت ممتاز بود و روسیه به محصولات طبیعی (خام) و خشکبار و بعضی از مصنوعات ایران احتیاج داشت. جنگ اول جهانی، ارتباط تجاری ایران و روسیه را تضعیف کرد. عموم طبقات و اصناف ایران به تدریج فقیر و بی‌بضاعت شدند. فشار اقتصادی سرتاسر ایران را فراگرفت و تجار پی در پی ورشکست شدند. عده‌ای هم که مقاومت می‌کردند، سرمایه خود را از دست دادند.

جنگ به بازرگانی ایران بسیار صدمه زد و درآمد تجار را با کاهش مواجه کرد. سطح دادوستد به‌شدت کاهش یافت. هرکس کالا به خارج حمل می‌کرد به خاطر کمبود پول نمی‌توانست وجه نقد از بانک‌های خارجه دریافت کند. مسدود شدن مسیر تجارت ایران با روسیه وضع اقتصادی خراسان و ایران را به وخامت کشاند. روسیه تا ۱۹۱۴م/  ۱۲۹۳ش جایگاه اول را در تجارت با ایران داشت. در دو سال اول جنگ ۳۸درصد تا ۶۰درصد واردات ایران و ۶۶درصد تا ۶۹درصد صادرات ایران با روسیه بود. ترانزیت کالاهای ایرانی به اروپا نیز از راه روسیه انجام می‌شد؛ اما در سال ۱۹۱۹م/  ۱۲۹۸ش.۱۹۱۸م/  ۱۲۹۷ش رکورد بی‌سابقه‌ای در تمام شئون اقتصادی به‌وجود آمد. کشاورزان، پیشه‌وران، کسبه و بازرگانان دچار تنگدستی و عسرت شدند و قیمت اجناس وارداتی روز به روز بالا رفت. قند ۱۱۰۰درصد، کبریت ۸۰۰درصد، مال زرعی ۴۵۰درصد و نفت ۴۰۰درصد گران شد.

حضور انگلیسی‌ها در مشهد نیز تاثیرات منفی خاص خود را داشت. انگلیسی‌ها برای تامین مواد غذایی افسری به نام مارک سینژ را مامور خرید محلی کردند که به‌طور دائم با سرکنسول مشورت و با بازرگانان عمده محلی و مقاطعه‌کاران ملاقات می‌کرد. انگلیسی‌ها در بازار مالی مشهد نیز نقش مهمی بازی کردند. نقشی که درنهایت سود زیادی نصیب آنها کرد. همچنین ورود اتومبیل به مشهد تاثیر عمیقی بر حمل‌ونقل گذاشت. سروان گوردون، نایب کنسولگری بریتانیا نیز نقش مهمی در تشویق تجار هندی برای حضور در بازار مشهد داشت. سرگرد تمپل تمام استعداد و انرژی‌اش را به‌کار گرفت تا تجارت هندی‌ها را به کانال و مجرایی که در طی جنگ و انقلاب روسیه باز شده بود به جریان اندازد. او در سفرهای متعددش در شرق ایران با تجار و بازرگانان ایرانی مصاحبه می‌کرد و پس از جمع‌آوری آمار مربوطه و امکانات تجاری آن را در اختیار اتاق تجارت هند و سایر افراد در هندوستان می‌گذاشت. دیکسون مسافرت برادران گوان صاحب شرکت ترابری موتوری در هند را نتیجه تلاش‌های تمپل می‌داند که آنها یک سفر تجربی با انواع کامیون‌های تجاری در مسیر هند تا مشهد انجام داد. حضور انگلیسی‌ها در مشهد نقش مهمی در بازار نان داشت؛ زیرا نهر جدیدی از آب خیابان جدا کرده و به محل اقامت سربازان خود در شهر نو برده بودند. این مساله تاثیر منفی بر گردش آسیاب‌های مشهد گذاشت. وقتی در شهریور ۱۲۹۷ش مقداری از آب خیابان به مجرای اصلی‌اش برگردانده شد باعث امیدواری عمومی شد و وضع نان قدری بهتر و نسبتا فراوان شد و آسیاب‌ها به‌کار افتادند. افزایش قیمت‌های محصولات داخلی یکی دیگر از اثرات منفی حضور انگلیسی‌ها بود. تهیه سیورسات قشونی انگلیس با قیمت‌های گزافی خریداری و تاثیر عمیقی بر افزایش قیمت‌ها داشت. گندم از قرار خرواری ۲۰ الی ۲۴ تومان خرید و فروش می‌شد؛ درحالی‌که تا آن زمان در شهر مشهد و اطراف آن، موقع برداشت محصول عموما کمتر به این قیمت معامله می‌شد. پودراتچی‌های (پیمانکاران) انگلیسی قیمت اجناسی از قبیل گندم، جو، کاه، یونجه، هیزم وغیره را که بین رعایا خرید و فروش می‌شد، با یک‌سوم یا دوپنجم اضافه‌تر خریداری می‌کردند. با ورود نیروهای انگلیسی به شرق ایران فعالیت تجاری در مسیر هندوستان متوقف شد و این مساله یکی از اثرات منفی جنگ بود. برخی از تجار مثلا در بیرجند با اینکه مقداری از جنس در نوشکی، بمبئی، کراچی، کلکته وغیره داشتند؛ ولی از طرف دولت انگلیس از حمل آنها ممانعت می‌شد. حضور نظامی نیروهای انگلیسی مانع اصلی تجارت هندوستان با شرق ایران بود. نیروی نظامی از کاروان‌های شتر و وسایل ترابری مورد نیاز تجار استفاده می‌کردند و کاهش وسیله نقلیه باعث افزایش قیمت اجناس و بهای حمل کالا و محدودیت بازار شد. البته حضور نیروهای نظامی برخی از موانع تجاری سابق را برطرف کرد. به‌طور مثال موتوری کردن مسیر سیستان به مشهد و تعمیر راه‌ها تنها با هدف نظامی و تجاری انجام نگرفت همچنین گسترش راه آهن نوشکی به سوی ایران امتیاز بزرگی برای تجارت هندوستان محسوب می‌شد. نتیجه نهایی این تحولات گسترش فقر عمومی برای ایران و به‌ویژه مشهد بود که خسارات مالی و جانی زیادی داشت. تعداد زیادی از فقر تلف شدند. اشخاص آبرومند کارشان به گدایی کشید. خانمان‌های زیاد  و ثروت‌های هنگفتی از بین رفت. علت عمده این خسارت زیان‌بار به تولید و تجارت خارجی ایران بازمی‌گشت. اولا عده اشخاصی که برای زراعت و به حاصل آوردن مال‌التجاره ایران از قبیل پشم، پنبه، کتیرا، تریاک، قالی، پوست، روده، خشکبار، صمغ، برنج و سایر حبوبات، حیوانات اهلی وغیره فعالیت می‌کردند، به‌طور تخمینی شاید نصف جمعیت مملکت می‌شدند. آنها حاصل دسترنج خود را به قیمت‌های عالی به تجار می فروختند و امور زندگانیشان تا حدی تامین می‌شد؛ ولی جنگ شرایط فعالیت آنها را تغییر داد. ثانیا کسانی که به‌خاطر تجارت و حمل‌ونقل اجناس فوق را به بازارهای خارجه و مخصوصا روسیه می‌بردند و از این راه مبالغ هنگفتی استفاده می‌کردند و با سرمایه خود به ثروت عمومی می‌افزودند، یک‌چهارم جمعیت را شامل می‌شدند که شرایط زندگی آنها نیز تغییر کرد.

ثالثا قیمت اجناس فوق در موقع باز بودن راه تجارت روسیه با قیمت موقع جنگ و بعد از آن قابل مقایسه نبود. قیمت پشم، پنبه و کشمش نشان می‌دهد کلیه مال‌التجاره ایران۹۰درصد تنزل کرده بود؛ زیرا قبل از جنگ ۲۰درصد و بعد از جنگ از ۱۰ تا ۱۲ تومان تنزل کرد. رابعا قیمت اجناس وارده از ممالک خارجه و پیش از جنگ که بیشتر اجناس عالی و ارزان روسیه بودند، شامل چیت و متقال زرعی یک قران، فاستونی نخی زرعی ۵ قران و قند و شکر یک من ۵ قران، با اجناس پست و متوسط انگلیس بعد از جنگ شامل چیث زرعی ۴ قران، متقال و چلوار زرعی ۳ قران، فاستونی زرعی ۸ الی ۱۰ تومان و قند و شکر یک من ۲ تومان مقایسه می‌شد، ترقی ۴ برابری را نشان می‌داد که به ضرر مصرف‌کننده بود. خامسا واردات و صادرات در موقع آزادی تجارت با روسیه و بعد از توقف آن با یکدیگر قابل مقایسه نبود. صادرات همیشه نسبت به واردات کمتر بود، لکن این تفاوت در سال‌های پیش از جنگ خیلی کم و نامحسوس بود و مخصوصا تجارت روسیه سبب ترقی و ازدیاد روزافزون صادرات می‌شد؛ اما در سال‌های بعد از جنگ نسبت صادرات ایران به واردات ۱۰ به ۱۰۰ و کمتر از آن شد. لطمات و صدمات سهمناکی که از بدو جنگ تنها به‌خاطر انسداد باب تجارت به ایران و ایرانی وارد شد، بسیار زیاد بود.

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم مجید خالق‌‌نیا، منیژه صدری، یوسف متولی حقیقی- واحد تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی شبستر