نبود بازار منسجم داخلی

پژوهش حاضر، با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، درصدد تبیین جایگاه تجارت برنج مناطق شمالی ایران در مناسبات تجاری ایران و روسیه در دوره قاجار با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای و اسناد آرشیوی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد نزدیکی روسیه به ایران و وجود راه‌آبی دریای خزر و نیاز هر دو کشور به محصولات و مواد یکدیگر باعث توسعه تجارت مابین هر دو شده است. از اقلام تجاری ایران که در مناسبات بازرگانی ایران و روسیه جایگاه خوبی داشت، برنج بود که در ابتدا کفاف مصرف داخلی را می‌داد؛ اما بعد از بیماری که در کرم‌های ابریشم پیدا شد، تولید این محصول چند برابر و جایگزین ابریشم شد؛ اگرچه تجارت این محصول در زمان‌هایی مثل قحطی و انقلاب اکتبر روسیه و نیز جنگ جهانی اول دچار نوساناتی شد، اما فروش این محصول همچنان ادامه داشت.

از عهد صفویه، به‌ویژه از اواخر آن، در تجارت دریای خزر به‌ویژه میان ایران و روسیه تحول عمیقی ایجاد شد. البته پیش از این دوره، فعالیت بازرگانی مابین دو کشور هر چند محدود وجود داشت. در دوره نادرشاه نیز در ناوگان دریایی ایران، به‌ویژه دریای خزر، تحول بزرگ هرچند مقطعی مشاهده می‌شود. با روی کار آمدن قاجاریان روابط ایران و روسیه از طریق دریای خزر وارد مرحله نوینی شد. دوره قاجار از جمله ادوار مهم و تعیین‌کننده، از نظر اقتصاد و تجارت بود. در این دوره روابط ایران با کشورهای اروپایی، به‌ویژه فرانسه، انگلیس و روسیه افزایش یافت.

ایران از دوره قاجار به‌دلیل موقعیت استراتژیکی همواره مورد توجه کشورهای مختلف از جمله روسیه قرار داشت. رقابت این کشورها در تهیه مواد خام و همچنین یافتن بازار برای فروش کالا های خود از دلایل توجه به ایران و همچنین باعث گرفتن امتیازات بزرگ اقتصادی از ایران بود. در ابتدا روسیه از نظر اقتصادی و صنعتی نسبت به انگلیس و فرانسه در موقعیت پایین‌تری بود؛ اما با روی کار آمدن پترکبیر بود که این کشور نیز در مسیر توسعه صنعت و اقتصاد پای گذاشت. همسایگی ایران با روسیه و غنی بودن ایران از لحاظ ذخایر کشاورزی و دامپروری در دوره قاجار باعث توجه روسیه به ایران و در نتیجه نفوذ هر چه بیشتر در ایران شد.

روس‌ها تا زمان آقامحمدخان نتوانستند بر دریای خزر و مناطق شمالی ایران سلطه یابند؛ اما بعد از آقامحمدخان و روی کار آمدن شاهان دیگر قاجار و مخصوصا بعد از عهدنامه ترکمنچای تسلط روزافزونی بر تجارت و اقتصاد پیدا کردند و این تسط روس‌ها باعث رشد تجارت در ایران و به‌ویژه توسعه تجارت مابین دو کشور شد. از طرف دیگر روسیه که در همسایگی ایران بود، نفوذ و تسلط بر ایران را برای رشد اقتصادی و همچنین نفوذ سیاسی ضروری می‌دانست. بنابراین ضعف پادشاهان ایران به‌ویژه از دوره صفویه این امکان را هرچه بیشتر برای روسیه و کشورهای دیگر فراهم آورده بود تا به راحتی در تجارت ایران نفوذ کنند. از جمله حوزه‌های مهم تجارت دو طرف در زمینه محصولات کشاورزی بود. موقعیت مناسب کشاورزی ایران از لحاظ تولید محصولات کشاورزی چون ابریشم، پشم، پنبه، تریاک، برنج و... سبب شد ایران از طریق دریای خزر و راه‌های زمینی دیگر تجارت قابل توجهی با روسیه داشته باشد. برنج یکی از محصولات مهم مناطق شمالی ایران بود که قبل از قاجار هم مبادله آن بین روسیه و ایران انجام می‌شد؛ اما از این دوره به بعد به یک محصول مهم تجاری تبدیل شد که در زمان‌های مختلف دچار نوسانات زیادی شد. این پژوهش به دنبال واکاوی چگونگی نفوذ روسیه در بازار تجارت برنج ایران و روشن کردن این بعد از رابطه تجاری ایران و روسیه در دوره قاجار است.

در بررسی پیشینه پژوهش باید گفته شود که مقاله‌هایی درباره تجارت چوب، پنبه و همچنین ابریشم که محصول مهم ایران در دوره مورد پژوهش است، نوشته شده است؛ اما تاکنون پژوهش علمی که درباره تجارت برنج مابین ایران و روسیه باشد، انجام نشده است. مقاله‌های چاپ‌شده در این زمینه «پژوهشی در جایگاه شیلات شمال در مناسبات ایران و روسیه با تکیه بر اسناد آرشیوی»، «جایگاه برادران کوسیس و تئوفیلاکتوس در تجارت چوب میان ایران و روسیه در عصر قاجار با تکیه بر اسناد آرشیوی»، «نگاهی به تجارت پوست میان ایران و روس در عصر قاجار»، «پنبه و تجارت آن در عصر قاجار از راه دریای خزر با تکیه بر اسناد بایگانی»، «ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از راه دریای خزر با تکیه بر اسناد آر شیوی» است که همه این پژوهش‌ها از سیدرحمان حسنی است.

همچنین کتاب هایی مانند «گنج شایگان» اثر جمال زاده، «تاریخ اقتصادی ایران در عصر قاجار» از چارلز عیسوی یا «اقتصاد ایران در قرن ۱۹» اثر احمد سیف که از مهم‌ترین کتاب‌های مرتبط با اقتصاد ایران در دوره قاجار هستند، اشاره‌ای کوتاه به برنج و تجارت آن داشته‌اند. حتی کتاب مروین انتنر با نام روابط بازرگانی روس و ایران (۱۸۲۸ - ۱۹۱۴) که به‌طور مفصل تجارت ایران را با روسیه مورد بحث قرار داده، اهمیت برنج در روابط تجاری ایران و روسیه را مورد توجه قرار نداده است. از این رو پژوهش مورد نظر درصدد روشن کردن اهمیت تجارت برنج در مناسبات ایران و روسیه با تکیه بر منابع آرشیوی و پر کردن خلأ موجود در این زمینه است.

 آغاز مناسبات تجاری ایران و روسیه

می‌توان گفت روس‌ها از گذشته‌های دور، به‌ویژه از زمان پترکبیر که درصدد دستیابی به آب‌های آزاد بود - (۱۱۰۰ق/ ۱۶۸۹م) به دریای خزر توجه زیادی نشان داده‌اند و عاقبت در عصر قاجار، با انعقاد قرارداد ترکمنچای به این مهم دست یافتند. روابط تجاری ایران و روسیه در دوره صفویه به صورت پایاپای بین تجار دو کشور انجام می‌شد؛ مثل صادرات پارچه‌های چیت، قالی و دارو که از ایران به روسیه صادر می‌شد. البته مهم‌ترین محصول صادراتی این زمان ابریشم بود که در کنار سنگ‌های قیمتی و طلا و جواهر‌آلات به روسیه می‌رفت. بازرگانان روسی هم در آن زمان از راه ولگا و دریای خزر انواع خز، چرم، ماهوت، پارچه‌های کتان، مس، آهن، عاج، خاویار، گندم و... به ایران صادر می‌کردند. در دوره‌های بعد روس‌ها نفوذ و تسلطشان را ادامه دادند. در عصر قاجار هرچند تا پیش از جنگ‌های ایران و روس در دوره اول و دوم، کم و بیش تجارت دریایی برقرار بوده، اما در دوران جنگ این تجارت با رکود قابل توجهی مواجه شد. پس از شکست ایران در دوره دوم جنگ‌های ایران و روس و عقد قرارداد تجاری ترکمنچای، روابط ایران به‌ویژه تجارت ایران از طریق دریای خزر وارد مرحله جدیدی شد. آنچه از مفاد ضمیمه تجاری مستفاد می‌شود این است که روس‌ها با توجه به مفاد آن خود را از لحاظ تجاری بیمه کردند و با این کار ابتکار عمل تجارت ایران را در اختیار خود قرار دادند. بنابراین روشن است که تجار روسی از مزایای این عهدنامه بیشترین بهره را بردند و به دنبال امتیازاتی که روس‌ها در طی عهدنامه ترکمنچای به‌دست آوردند، بسیاری از بازرگانان ایرانی خود را به تابعیت روسیه در آوردند تا بتوانند از امتیاز عهد نامه مذکور استفاده کنند.

بعد از انعقاد عهدنامه ترکمنچای روس‌ها رفته‌رفته با ایجاد موسسه‌های تجاری سعی داشتند محصولات خام ایران را که برای گرداندن کارخانه‌های این کشور لازم بود به روسیه جذب کنند و در کنار آن اجناس و کالاهای تجاری خود را در ایران به فروش برسانند.  بنابراین در نیمه اول قرن نوزدهم میلادی مناسبات تجاری ایران و روسیه گسترش زیادی پیدا کرد؛ به‌طوری‌که روس‌ها بیشترین نقش را در صادرات و واردات محصولات و مال‌التجاره به ایران داشتند، بنابر آمار داده‌شده، تجارت ایران با روسیه از سال ۱۸۳۰م/  ۱۲۴۵ق، یعنی دو سال بعد از انعقاد عهد نامه ترکمنچای، ۹/ ۱۰روبل طلا به بیش از۲/ ۹۴ روبل طلا در سال های ۱۹۱۴م/ ۱۳۳۲ق رسید که این رقم بالای تجارت ایران با روسیه را بعد از عهدنامه نشان می‌دهد که هر سال روابط تجاری مابین دو کشور رشد قابل توجهی داشته است.

به نظر می رسد تا اوایل قرن ۱۴ق بیش از ۵۰درصد صادرات و واردات ایران با روسیه بوده که طبیعتا از راه دریای خزر و بنادر آن صورت می‌گرفته است؛ از دلایل آن به‌ویژه از دهه ۱۸۷۰م/ ۱۲۸۶ق می‌توان تحول در کشتیرانی و کشتی‌های تجاری دریای خزر و تاسیس راه آهن در ماورای قفقاز، به‌ویژه باطوم، تفلیس - باکو، در سال ۱۸۷۰م/ ۱۲۸۶ ق به بعد و همچنین تاسیس راه آهن در ماورای خزر در سال ۱۸۸۰م/  ۱۲۹۸ ق را که کرزن صادرات و واردات بین ایران و روسیه از سال ۱۸۸۶م تا ۱۸۶۹م را تقریبا سه برابر اعلام می‌کند، نام برد. البته می‌توان گفت این توسعه تجارت مابین دو کشور به نفع شرکت‌های حمل‌ونقل دریایی هم بود؛ چنان‌که عبدالحسین‌خان سپهر از وارد شدن ۴۷۲ فروند کشتی در سال ۱۹۱۰م/  ۱۳۲۹ق خبر می‌دهد که اقلام تجاری بین دو کشور همسایه را از طریق دریای خزر جابه‌جا می‌کردند. بنابراین در نتیجه اقدامات روس‌ها در زمینه ساخت‌و‌ساز راه‌ها و تلاش آنها در جهت ترمیم و بهینه کردن بندر انزلی و ساخت اسکله در این بندر، تجارت دریایی از طریق دریای خزر گسترش پیدا کرد، مشخص کردن حجم واردات از طریق دریای خزر مشکل و آمار و ارقام مربوط به آن جزئی و مقطعی است. علاوه بر این، بعضی از این اقلام به‌صورت ترانزیت از اروپا و از طریق روسیه و دریای خزر وارد ایران می‌شد. به هر حال آمارها درباره واردات به‌صورت کلی بوده و شامل مرزهای خشکی و دریایی می‌شود. در این میان دولت روسیه و بازرگانان این کشور در روابط تجاری ایران در رتبه اول قرار داشتند؛ به‌طوری‌که حدود ۶۳درصد تجارت ایران در نیمه اول قرن ۱۹م به روسیه تعلق داشته است؛ نسبت واردات و صادرات روسیه و ایران هم تقریبا مساوی بود؛ اگرچه واردات در بعضی موارد بیشتر از صادرات بود.

سلطه روس‌ها بر تجارت ایران از آنجا مشخص می‌شود که آنها با افزایش نرخ گمرگ بنادر روسیه مانع از ورود اقلام تجاری کشورهای دیگر به ایران شدند و به این ترتیب برای ورود کالا های آنها اشکالاتی فراهم کردند تا آنها مجبور شوند از تجارت با ایران صرف‌نظر کنند. از سوی دیگر دولت روسیه به آسانی اقلام تجاری خود را هم از طریق دریای خزر و هم از خشکی به مرز ایران می‌رساند؛ درصورتی‌که این تسهیلات برای کشورهای دیگر فراهم نبود، ‌‌تاسیس شرکت حمل‌ونقل توسط روس‌‌ها که ایران حمل‌ونقل کالاهای تجارتی خود را به روسیه واگذار کرده بود، بدون شک در رشد تجارت دو طرف تاثیر گذار بود؛ زیرا ایجاد این شرکت باعث تسریع در ارسال و دریافت کالاهای هر دو کشور و سود قابل توجه برای آنها و مخصوصا روسیه بود.

در مجموع می‌توان گفت تجارت از طریق دریای خزر، از زمان ناصرالدین‌شاه به بعد همواره رو به رشد و تا شروع جنگ جهانی اول رو به ترقی بود. در پاره‌ای موارد که آن هم مقطعی بوده، بر تجارت دریای خزر صدمه وارد شد. به‌عنوان نمونه می‌توان حذف عدم پرداخت گمرکی در سال ۱۸۸۳م/  ۱۳۰۱ ق درباره کالاهای ترانزیتی و بحران‌های ناشی از انقلاب مشروطه در ایران را نام برد که موجب بسته شدن راه ترانزیت قفقاز در این سال شد و برای مدت کوتاهی بر تجارت لطمه زد؛ به‌طوری‌که از میزان رفت‌و‌آمدها کاست. سهم روسیه در واردات ایران، بعد از تعرفه گمرکی ۱۹۳۰م/  ۱۳۲۱ق، ۴۵ تا ۵۰درصد بوده که به ۶۰درصد تا پیش از جنگ جهانی اول رسید. واردات ایران از روسیه بین سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰م (۱۳۰۸-۱۳۱۸ق) طبق آمار روسی دو برابر شده بود. از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۳م (۱۳۱۸- ۱۳۳۲ق) باز هم بر اساس آمار مربوطه واردات روسیه به ایران دو برابر شده است.

مجموع اینها نشان می‌دهد واردات ایران از روسیه بیشتر از صادرات ایران به روسیه بوده است. اما مدت زمانی هم صادرات ایران به روسیه افزایش یافته بود. البته ازآنجاکه بخشی از تجارت ایران با روسیه به شکل قاچاق صورت می‌گرفته است، این مساله به ضرر روسیه تمام می‌شد. با نگاه به آمار و ارقام صادرات و واردات ایران می‌توان نشان داد که ایران وابستگی زیادی به بازار روسیه داشته است. از یکسو روسیه هم در توسعه تجارت با ایران حتی به قیمت لطمه خوردن روابطش با سایر کشورها تلاش می‌کرد و از سوی دیگر، بنا به گفته انتنر، تلاش روسیه برای رشد تجارت در ایران برای مقاصد سیاسی بوده و در کل می‌توان گفت تجارت وسیله و مقیاسی سیاسی بوده است. هر بازرگان یا کالای روسی نشانه وجود یک کنسولگری برای دفاع و پشتیبانی از آن بود؛ البته با بررسی اسناد و مدارک موجود نمی‌توان گفت روسیه در روابط تجاری خود با ایران تنها به دنبال اهداف سیاسی بوده است، بلکه صادرات و واردات بین دو کشور، مخصوصا صادرات ایران به این کشور، گویای نیازمندی روسیه به اقلام تجاری ایران به‌ویژه مواد کشاورزی مانند پنبه، برنج، میوه و خشکبار است.

 برنج و تجارت آن در دوره قاجار

با نگاهی به واردات مهم ایران در دوره قاجار، درمی‌یابیم که ایران از نظر محصولات کشاورزی تقریبا خودکفا بوده و به غیر از چای و مقدار کمی آرد گندم هیچ‌گونه محصول کشاورزی به ایران وارد نمی‌شده است. بالطبع برنج نیز به‌دلیل وجود اراضی حاصلخیز، نه تنها کفاف مصرف داخلی را می‌داد، بلکه مقدار قابل توجهی نیز به خارج کشور صادر می‌شد. مشتری اصلی برنج هم، مانند اکثر تولیدات ایران، روسیه بود. رابینو که در اواخر دوره قاجار کنسول انگلیس در رشت بود، در کتابش به صادرات شهرهایی چون لنگرود، بندر حسن کیاده و دیگر شهرهای گیلان به روسیه اشاره می‌کند که مهم‌ترین آن برنج بوده که در مقابل دیگر صادرات گیلان سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.

باید به این توجه داشت برنج از گذشته‌های دور، از جمله محصولات کشاورزی مهم مناطق شمالی ایران بود که ارزش صادراتی داشت. این محصول، در کنار چای و توتون و ابریشم از مهم‌ترین فرآورده‌های این مناطق بوده است. شرایط آب و هوایی مناسب عامل رشد این محصول بود و مهم‌ترین ایالتی که نقش مهمی در تجارت برنج داشت گیلان بود چنان‌که بوهلر در این مورد، گیلان را مملکت پر منفعتی می‌‌داند که دارای محصولاتی چون ماهی، ابریشم و برنج است و به‌دلیل نزدیکی به تهران آن را مهم‌تر از  سایر ایالات شمالی معرفی می‌‌کند. بنابر گفته پولاک، در اوایل حکومت ناصرالدین‌شاه کشاورزان این مناطق برنج مازاد بر مصرف خود را می‌فروختند و تجار به‌دلیل نزدیکی به روسیه حجم زیادی از آن را به این کشور صادر می‌کردند.

علاوه بر گیلان که از ایالت‌های ثروتمند در زمینه کاشت برنج است، در مناطق جنوبی مانند کرمان، فارس و اصفهان، لرستان، خوزستان، آذربایجان، استرآباد، زهاب در غرب کرمانشاه هم کشت برنج انجام می‌شد. البته جکسون هم در سفرنامه‌اش برنج را از جمله محصولاتی معرفی می‌کند که در ارومیه می‌روید؛ اما نه تفاوت روش‌ها و ابزار تولید در این مناطق بلکه شرایط اقلیمی مناسب‌تر مناطق شمالی ایران و نزدیکی به بازارهای روسیه باعث بازدهی بیشتر این محصول در شمال ایران بود. مجموع این عوامل نشان می‌دهد بیشتر صادرات برنج ایران به روسیه از مناطق شمالی ایران بوده و مناطق جنوبی بیشتر در حد مصارف خود تولید برنج داشتند.

صادرات و درآمد ایران از فروش برنج به‌شدت به بازار روسیه وابسته بود؛ چنان‌که احمد سیف به نقل از چرچیل بیان می‌کند که در سال ۱۸۹۳م ترس عجیبی بازار رشت را فرا گرفته بود؛ زیرا قیمت برنج ۳۰درصد کاهش پیدا کرده بود و دلیل آن را کم کردن عوارض برنج واردشده از هندوستان اعلام می‌کند که همین باعث شده بود واردات از هندوستان افزایش پیدا کند و به بازار ایران کمتر توجه شود. از سوی دیگر به‌دلیل نبود راه و امکانات ارتباطی، برنج گیلان غیر از بازار باکو به بازارهای دیگر دسترسی نداشت و همین ترس برنج‌کاران و تجار را به همراه داشت.

یکی دیگر از دلایل وابستگی ایران به بازار روسیه، نبود یک بازار منسجم در داخل ایران بود که بتواند تولید و قیمت‌ها و صادرات برنج را زیر نظر بگیرد؛ به‌طوری‌که وقتی تولید انبوه بود، در بازار جهانی و طبیعتا در بقیه نقاط کشور قیمت‌ها افت می‌کرد. بنابراین صاحبان این فرآورده چاره‌ای نداشتند و به هر قیمتی که برایشان ممکن بود آن را نقد می‌کردند. همچنین در ایران صادرات وقتی صورت می‌گرفت که مازاد محصول وجود داشت و وقتی وضع محصول نامساعد بود، صادرات کاهش پیدا می‌کرد و قیمت‌ها هم به‌دلیل کمبود بالا می‌رفت.

با این اوصاف، محصولات ایران در بازارهای روسیه موقعیت مسلطی نداشت. به این ترتیب وقتی قیمت‌ها در ایران بالا می‌رفت روسیه به راحتی می‌توانست بدون صادرات ایران زندگی اقتصادی خود را ادامه دهد بدون اینکه به‌دلیل نبودن محصولات ایران گرفتار کمبود یا مشکلات ناشی از آن شود؛ درحالی‌که توقف محصولات وارده از روسیه به ایران، اوضاع اقتصادی ایران را به هم می‌ریخت.

 

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم باقر على عادل‌فرصحیح، علیه جوانمردی دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره)، قزوین - ایران، دانشجوی دکترای تاریخ، دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره)، قزوین - ایران