کشتیرانی و دریانوردی دریای مازندران در منابع جغرافیای تاریخی
بهگل نشستگان تاریخ در کرانههای خزر
پیترو دلاواله می نویسد: «ایالت مازندران یکی از مستحکمترین نقاط ایران است؛ زیرا از شمال محدود به دریایی است که کمتر میتوان در آن کشتیرانی کرد.» همچنین دلاواله ضمن اشاره به تعداد اندک ماهیهای سواحل فرحآباد، دلیل آن را نا آشنایی ماهیگیران به صید ماهی یا ترس آنها از رفت به وسط دریا میداند.
وی اشاره میکند که قایقها با پاروهای پهن، سکان نامتعادل و بادبانهای کهنه و وصلهدار و بدون قطبنما و نقشه در دریای متلاطم بسیار تکان میخورند و پایداری چندانی ندارند و تنها مهارت قایقرانان است که از روی تجربه نقاط مختلف ساحل و دریا را میشناسند و میدانند دریا کجا عمق دارد. شاید به همین دلیل بوده است که ماهیگیران سواحل دریای مازندران به وسط دریا نمیرفتند و تنها به کشتیرانی ساحل به ساحل اکتفا میکردند. بعد از پیروزی پیتر کبیر در سه ایالت استرآباد، مازندران و گیلان روسیه درصدد تسلط بر دریای مازندران برآمد و آن را بهصورت دریاچهای از توابع دولت روسیه درآورد. تا آنکه استانهای مزبور در زمان نادرشاه به موجب معاهدات سال ۱۷۳۵م ۱۱۴۸ه.ق به ایران برگردانده شد. به روزگار قاجار در بحر خزر فقط کشتیهای دولت روس و تبعه آن کار میکردند. این کشتیهای آتشی (بخار) دولتی هم محصولات پستی و هم اسباب و سرنشین حمل میکردند.
به دلیل شرایط آب و هوایی و تاثیر آن روی کشتیرانی و دریانوردی، در تابستان و بهار این کشتیهای بخار هفتهای دو بار و در پاییز و زمستان دو هفته یکمرتبه حرکت میکردند. کشتیهای دوره قاجار بسیار زمخت ساخته شده و ظرفیت یکصد هزار تن بار داشتهاند و برخی نیز کشتی کوچک با قایق یک دکله بودهاند.
ناصرالدینشاه در سفر به اروپا و در بندر بادکوبه (باکو) به یک کشتی بادبانی اشاره میکند که از حاجیطرخان به سواحل لنکران و مازندران میرفته است. همچنین او از کشتیهای بخار دو دودکش که پرههای چرخ بخارش در پهلو بود، یاد میکند. بعد از پیروزی پترکبیر سه ایالت استرآباد، مازندران و گیلان به زیر تسلط وی در آمده و کشتیرانی نیز به به آنها سپرده شد. طبق قرارداد ترکمنچای دست ایران از دریای شمال کوتاه بود؛ اما منصب دریابیگی وجود داشت و کشتیهای تجاری شرکت روس - ایران در بنادر جنوبی دریای مازندران تردد داشتند.
براساس مستندات تاریخی در اواسط دوره قاجار سه گذرگاه مهم آبی در دریای مازندران شناخته شده بود که از آن برای کشتیرانی استفاده میشده است و آنها عبارت بودند از: بندر انزلی، سرمشهد و آشوراده. تعداد زیادی از موتور کشتیهایی که در آن زمان در دریای مازندران رفت و آمد میکردند، نفتسوز بودند و در ناوگانهای دریایی جز چند کشتی بخار وجود نداشت.
در دوره قاجار اگرچه به غیر از چند قایق کوچک، کشتی دیگری در دریای مازندران از طرف ایران رفت و آمد نمیکرد و طبق قرار داد ترکمنچای دست ایران از دریای شمالی خود کوتاه شده بود اما منصب دریابیگی هنوز وجود داشت. کشتیهای بخار که تحت اختیار شرکت روس ایران بودند در بندرهای جنوبی دریای مازندران تردد داشتند.
مطالعه کشتیهای تاریخی مکشوفه در سواحل دریای مازندران
١- کشتی سواحل تالش
در حدود ۵۰۰ متری محل قدیمی بندرگاه کرگانرود بقایای شکسته کشتی به گل نشستهای در ساحل قرار دارد که به احتمال قوی در رابطه با بندر کرگانرود بوده است. این کشتی در حدود پنج کیلومتری شرق تالش و در کنار دلتای شمالی رودخانه کرگانرود واقع شده است. طول باقیمانده این کشتی با جهت شمالی جنوبی تقریبا ۲۰متر و عرض آن حدود ۵متر است. به نظر میرسد این کشتی اندکی مایل به چپ در میان شن و ماسه ساحل و عمود بر دریا به گل نشسته است. بیشتر قسمتهای نیمهتحتانی کشتی سالم به نظر میرسد؛ اما بخش جلویی کشتی احتمالا دچار شکستگی شده و اندکی نسبت به بدنه زاویه پیدا کرده است. بهدلیل عقبنشینی آب دریا این کشتی از آب بیرون افتاده و در معرض هوای آزاد و امواج دریا قرار گرفته است. همین شرایط این سازه را در شرایط اضطراری قرار داده است. البته تخریب های وارده به این کشتی تنها به آسیبهای محیطی محدود نمیشود و خسارات وارده به آن بهویژه سوختگی شدید بخش قدامی کشتی بهدلیل حریق عمدی جلبتوجه میکند.
ساختار کلی کشتی شامل قسمت گرد بخش قدامی و زاویهدار راس کشتی قابل تشخیص و مطالعه است. بدنه کشتی از حداقل سه لایه تشکیل شده است. لایه نخست یا بیرونی شامل تختههایی به ضخامت حدود ۱۳سانتیمتر است که مستقیما با آب دریا در تماس بوده و دارای رسوبات دریایی است. لایه دوم بهصورت تیرکهای عمودی است که با مقطع حدود ۳۵سانتیمتر در ۲۰سانتیمتر و به فاصله حدود ۳۵سانتیمتر از یکدیگر و بهصورت موازی اسکلت اصلی کشتی را تشکیل دادهاند. لایه سوم شامل تیرهای افقی است که با مقطع مستطیلشکل سراسر طول کشتی را طی کرده است.
این تیرکها با ضخامت و در ازای مختلف، تیرکهای عمودی را بههم متصل میکند و با ایجاد فرورفتگی در محل اتصال تیرکهای افقی و عمودی، قفل و بست محکمی برای اسکلت چوبی کشتی فراهم کرده است. تیرکهای افقی مورد اشاره سطح داخلی کشتی را فراهم میکند و در بخشهای تحتانی کشتی دارای ابعاد بسیار بزرگ با مقطع حدود ۶۰سانتیمتر در ۳۰سانتیمتر و در بخشهای فوقانی و لبه کشتی با ابعاد کوچکتر و به موازات یکدیگر استحکام زیادی برای کشتی ایجاد کردهاند. حد فاصل این تیرکها بهوسیله تختههای نازکی که چهارمین لایه سازنده کشتی محسوب میشود، پوشانده شده است. با توجه به طول زیاد کشتی قطعات الوار بهصورت مبتکرانه بههم متصل شده و بهوسیله اتصالات فلزی یکپارچه شدهاند. برای اتصال بخشهای مختلف کشتی بههم از میخهای آهنی به طول بیش از یکمتر استفاده شده است. این میخهای فلزی در انتهای بیرونی دارای سر گرد و در انتهای داخلی بهصورت پیچ و مهره طراحی شدهاند. برای اتصال بیشتر لایههای بدنه علاوه بر میخهای فلزی، از قطعات باریکرالوار بهصورت عمود بر اسکلت کشتی استفاده شده و تمام قطعات یکپارچهسازی شده است. این قطعات چوب متصلکننده به ارتفاع حدود یکمتر باعث استحکام بیشتر سازه شده است. برای اطمینان از عملکرد میخهای آهنی، انتهای بیرونی آنها بهوسیله ورقههای فلزی بههم متصل و بهوسیله ملاط ساروج و با هدف جلوگیری از تماس مستقیم با آب شور دریا اندود شده است. یک الوار حجیم با ابعاد حدود ۶۰سانتیمتر در ۳۰سانتیمتر بخش دماغه کشتی و موجشکن آن را تشکیل داده که بهدلیل تخریب شدید از بدنه اصلی جدا شده است. بخش مربوط به لنگر در میانه اسکلت کشتی و از میان شن ساحلی سر برآورده است. تمام سطوح داخلی و خارجی کشتی مکشوفه در سواحل تالش بهوسیله قیر اندود شده است تا در برابر نفوذ آب دریا مقاوم باشد. بدنه آغشته به قیر کشتی امروز تبدیل به یک تهدید شده است و بهدلیل قدرت بالای اشتعال قیر، امکان آتش گرفتن آن وجود دارد؛ آنچنانکه بخشی از کشتی بهوسیله افراد سودجو به آتش کشیده شده و تبدیل به زغال شده است. بخش فوقانی کشتی و عرشه آن بهطور کلی از بین رفته است و آنچه در ساحل شنی و بر لبه آب دیده میشود، بخش تحتانی آن است که قسمت اعظم آن در زیر ساحل مدفون است. مطالعه دقیق این سازه نیازمند انجام کاوش باستانشناسی و آزادسازی کشتی از زیر املاح دریاست. در حال حاضر وضعیت موجود این کشتی باید حفظ شود و درصورت امکان در پیرامون آن حصاری مناسب تعویه شده است تا از دسترس افراد سودجو به دور باشد. متاسفانه بخشی از کشتی طعمه حریق شده و بهشدت سوخته است. همچنین عبور وسایل نقیله از حاشیه شمالی کشتی امکان صدمه به آن را افزایش داده است. کشتی تاریخی تالش احتمالا متروکه نشده و بر اثر حادثهای نامعلوم غرق شده است. نوسانات محسوس سطح آب دریا در نوار ساحلی دریای مازندران و تغییرات ناشی از آن در سواحل شهرستان تالش، باعث بیرون افتادن این کشتی از آب شده است. چوب بهکار رفته در ساخت این کشتی از نوع درختان سوزنی برگ سیبری است و این موضوع به شناسایی محل ساخت کشتی کمک شایانی خواهد کرد. ساختار کشتی قابل مقایسه با کشتی مکشوفه در آبهای سواحل زاغمرز در شهرستان نکا در استان مازندران است. این شباهت در ساخت و جنس الوار بهکاررفته در دو کشتی میتواند نشاندهنده تعلق آنها به کارخانه کشتیسازی در روسیه باشد. همچنین بخش موجشکن کشتی تاریخی تالش و الوار بزرگ بهکاررفته در بخش جلویی کشتی قابل مقایسه با کشتی مکشوفه در ساحل چمخاله از توابع شهرستان لنگرود است.
۲- کشتی سواحل چمخاله
در مجاورت روستای للهرود و به فاصله ۷کیلومتری شمال شهرستان رودسر از توابع شهرستان لنگرود در شرق استان گیلان بقایای یک کشتی چوبی بر اثر طغیان رودخانه هویدا شده است. این کشتی به فاصله ۵۰۰متری جنوب دریا و در مصب رودخانه لنگرود، به حالت ایستاده با جهت شمالی - جنوبی واقع شده است. این کشتی که در زیر املاح ساحلی مدفون شده، بهوسیله طغیان رودخانه لنگرود هویدا شده است. بخش اعظم این کشتی هنوز در زیر املاح ساحلی است و تنها بخشی از دماغه آن در کنار آب رودخانه قابل مشاهده است. ارتفاع قابل مشاهده کشتی بالاتر از سطح آب رودخانه ۱۰/ ۱متر و درون آب ۲۰/ ۱ متر است که جمعا حدود۳۰/ ۲متر از ارتفاع دماغه کشتی قابل تشخیص است. آنچه از کشتی چمخاله قابل مشاهده است، ۵۰/ ۳ تا ۳۰/ ۴ متر از موج شکن آن است. تیرک موجشکن کشتی ۹۰ در ۳۰سانتیمتر ضخامت دارد و بزرگی این الوار نشاندهنده ابعاد بزرگ این کشتی است. تعدادی از تیرکهای تشکیلدهنده اسکلت کشتی به فاصله ۸۰سانتیمتر از یکدیگر از جنس الوار چوب نشاندهنده ساختار استوار و حجیم آن است. با توجه به ابعاد و اندازهها شاید بتوان ابعاد کشتی تاریخی رودسر را حدود ۳۰متر طول در نظر گرفت. انجام کاوشهای باستانشناسی و حفاظت کشتی میتواند اطلاعات باارزشی درخصوص ساختار کشتیهای تاریخی دریای خزر و تاریخ ساخت کشتی در اختیار پژوهشگران قرار دهد. بر اساس اطلاعات شفاهی کارشناسان میراث فرهنگی استان گیلان، در سالهای گذشته نمونه دیگری از کشتی مکشوفه در سواحل چمخاله توسط یکی از باستانشناسان استان بنام صدر کبیر مورد کاوش باستان شناسی قرار گرفته است. اگرچه گزارشی از کاوش مورد اشاره در دسترس نیست، اما شواهد موجود دال بر شباهتهای بسیار کشتی کاوششده با کشتی مکشوفه در ماههای اخیر است. چنین به نظر میرسد نامبرده بعد از خاکبرداری کشتی تاریخی که به فاصله حدود ۳۰۰متری از نمونه اخیر و در آن سوی رودخانه قرار داشته است؛ بهدلیل فقدان امکانات لازم برای جابهجایی کشتی، مجدد سطح آن را با ماسههای ساحلی پوشانده است. با توجه به کشف حداقل دو کشتی چوبی بزرگ در محدوده سواحل چمخاله در روستای لـلهرود چنین به نظر می رسد که مصب این رودخانه بهعنوان لنگرگاه یا کشتیسازی مورد استفاده بوده است؛ اگرچه اثبات این فرضیات نیازمند مطالعات تکمیلی و انجام کاوشهای باستان شناسی است.
نگاهی به منابع جغرافیای تاریخی کمک شایانی به روشن شدن تاریخ کشتی مکشوفه در سواحل چمخاله خواهد کرد. جان آلتن در ۱۷۴۳م. از طرف نادرشاه مامور ساخت کشتی جنگی در دریای مازندران شد. وی که در ۱۷۳۹میلادی وارد ایران شده بود، مورد توجه نادر شاه قرار گرفت و لقب «جمال بیگ» را دریافت کرد و مامور ساخت کشتی در دریای مازندران شد. بهرغم مخالفت دولت روس و فشار دولت انگلستان مبنی بر برگرداندن آلتن به انگلستان، وی شروع به ساخت کشتی کرد.
نبود چوب مناسب و فقدان استادکاران ماهر کشتیسازی و کارشکنی روسها و انگلیسیها هیچیک مانع کار نشدند و جان آلتن بالاخره توانست یک کشتی جنگی با بیست توپ جنگی به نام «نادرشاه» بسازد و به آب بیندازد. اما با مرگ نادر و بروز اغتشاشات در گیلان، جان آلتن کشته و ادامه کار کشتیسازی متوقف میشود. در واقع نیروی دریایی نادرشاه در خلیجفارس و دریای مازندران بعد از مرگ وی نابود میشود و کشتیهای فراهمشده بین دریاسالاران وی و برخی حکام مرزنشین تقسیم میشود. باقیمانده یکی از کشتیهای ساختهشده در دوره نادر در مردابهای نزدیک شهر تا مدتها دیده میشد. جونس هنوی که به روزگار نادرشاه به ایران سفر کرده است، درخصوص نیروی دریای نادر چنین مینویسد: «جان آلتن که از سوی شاه برای ساخت کشتی در دریای شمال مامور شده بود، الوار خوبی در گیلان پیدا کرده بود؛ اما راههای خراب مانع آوردن این الوار به بندرگاه بود.» وی سپس به لنگر کشتی میپردازد و ذکر میکند که با وجود سنگ آهن در مازندران کسی نبود تا لنگر بسازد. بنابراین او به دنبال یک لنگر گمشده روسی میگشت. او اشاره میکند که بادبانها را از پنبه و طنابها را از کنف میساختند. او اضافه میکند که نجاران این کشتیسازی چند نفری از هند و چند نفر روسی نومسلمان و یک کشتیساز انگلیسی بودند. هنوی در ادامه کشتیسازی بندر لنگرود اضافه میکند که کشتیسازان هندی با دقت اما کند کار میکردند و کارهای بزرگ را نمیتوانستند انجام دهند.
هنوی در آخر به مشکل آب انداختن کشتی اشاره میکند و عرض و عمق رودخانه منتهی به بندرگاه را ناکافی میداند. سپس با ساخت سد روی رودخانه کشتی به آب انداخته میشود. همچنین آلتن یک بادبان اضافه برای تحرک بیشتر کشتی میسازد و چندین عراده توپ در آن تعبیه میکند.
چمخاله بندرگاه لنگرود و در ۱۰کیلومتری آن است. بین چمخاله و لنگرود رودخانه آرامی است که رابینو اشاره میکند که شانزده کرجی برای بارگیری یا خالی کردن بارهای تجاری بین لنگرود و چمخاله در رفتوآمد بودند. ملکونوف روسی مینویسد که لنگرود در زمین هموار و در ۱۰کیلومتری دریاست و معروف است که این شهر نخست کنار دریا و لنگرگاه بوده است.
رابینو معتقد است که لنگرود بندر لاهیجان است و کرجیهای بزرگ از مازندران شکر، برنج، روغن، عسل، کنجد، باقلا، قلیان، کرباس، پنبه و... میآوردند و از بندر انزلی ماهیشور، ماهی خشک و حصیر و نفت میآوردند. به هر حال به روزگار سلطنت نادرشاه، لنگرود اهمیتی پیدا کرده و مرکز نیروی دریایی شمال ایران شده بود. نام بندر لنگرود از قرن ششم هجری در منابع آورده شده است و در دوره صفویان و دوران حکومت شاه عباس اول مورد توجه قرار میگیرد.
۳- کشتی امیرآباد لاهیجان
روستای امیرآباد که بهصورت یک پیشرفتگی در دریاست، اغلب در محدوده این ساحل جریان آب متلاطم بوده و با کوچک ترین وزش باد دریا توفانی میشود و امواج دریا برای قایقها و حتی کشتیهای عبوری خطرآفرین میشوند و به همین دلیل از گذشته یک فانوس دریایی که با سوخت نفت سفید نورافشانی میکرد، در ساحل ساخته شده بود؛ ولی بر اثر پیشروی و بالا آمدن آب دریا فانوس دریایی قدیمی در میان دریا قرار گرفته و هماکنون دیگر اثری از آن مشاهده نمیشود. هماکنون یک دکل فلزی که چراغ آن با نیروی برق کار میکند، وظیفه فانوس دریایی قبلی را انجام میدهد. براساس گزارش سازمان میراث فرهنگی استان گیلان در مردادماه ۱۳۷۹ گروه باستانشناسی برای مطالعه کشتی مغروقه در سواحل امیرآباد لاهیجان به استان گیلان عزیمت کرد.
بررسی و شناسایی چندروزه کشتی سواحل امیرآباد با انجام عملیات غواصی و به هدف یافتن راهی برای آزادسازی ساحل برای فعالیت ماهیگیری اهالی انجام شد. طی این بررسی باستانشناسی زیر آب بخشهایی از دماغه کشتی شناسایی شد؛ اما سایر بخشهای کشتی در زیر املاح بستر دریا مدفون شده بود. این کشتی که بهصورت موتوری و بادبانی است،۳۵متر طول و حدود ۷متر عرض دارد و قطعات موتور و دکلهای بادبانی آن به وضوح قابل تشخیص است. این کشتی دوره قاجار در عمق ۱۰متری و به فاصله یک کیلومتری از سواحل امیرآباد و در محدوده صیادی شرکت تعاونی پره قرار گرفته است. در حال حاضر بیشتر قسمتهای کشتی در زیر املاح بستر دریا قرار گرفته و تنها بخشهای فوقانی آن برای رفع موانع ماهیگیری صیادان محلی توسط بخش غواصان بخش خصوصی از بدنه کشتی جدا شده و به بیرون از آب انتقال یافته است. امروزه بخشهایی از قطعات فلزی کشتی و دکل آن در سواحل پیرامون به چشم میخورد که در نخستین روزهای شناسایی کشتی از بدنه کشتی جدا شده و به ساحل انتقال یافته است. متاسفانه به جز بازدید اولیه، گروه باستانشناسی زیر آب موفق به مطالعات بیشتری بر کشتی مذکور نشده و امید است در آینده نزدیک با استفاده از تکنولوژی پیشرفته بتوان مطالعات تکمیلی روی آن انجام داد. در این بخش تنها به معرفی مختصری از اشیای بهدستآمده از کشتی مذکور پرداخته میشود:
اشیای بهدستآمده از کشتی مکشوفه در لاهیجان که از عمق ۱۰متری دریا و توسط غواصان بخش خصوصی جمعآوری شدهاند، نهایتا تحویل سازمان میراث فرهنگی گیلان شده است.
اگرچه هیچ نوع مطالعه علمی روی کشتی مکشوفه صورت نگرفته است، اما معرفی یافتههای آن خالی از لطف نبوده و شاید انگیزهای برای پژوهشهای بعدی روی این کشتی مدفون در زیر املاح دریا باشد. اشیای بهدستآمده از کشتی لاهیجان شامل سماور و قوری، گلابپاش و سینی بزرگ و کفگیر فلزی، پایه قلیان و بطری شیشهای است. سماورهای روسی بهدست آمده دارای سه فرم و اندازه مختلف هستند و رسوبات دریایی بر سطح آنها دیده میشود. این سماورها که محصول روسیه هستند، نشاندهنده ارتباطات تجاری و بازرگانی بین ایران و روسیه در دوره قاجار است. از دیگر اشیای فلزی این مجموعه یک عدد سینی بزرگ و یک کفگیر بزرگ است که احتمالا مربوط به وسایل مورد استفاده خدمه کشتی بوده و بهشدت رسوب گرفتهاند. تعداد بیشتری استکانهای شیشهای و نعلبکیهایی از جنس چینی با نقوش سفید و آبی و در یک نمونه با تصویر شاه قاجار، از دیگر یافتههای کشتی مکشوفه در لاهیجان بود. کاسههای کوچک و بزرگ سفیدرنگ از جنس چینی، کاسههای بزرگ و گاه دارای نقوش آبی رنگ به همراه بشقابهای کوچک و بزرگ از جنس چینی و دارای نقوش آبی رنگ گل و بوته و گلابپاشی از جنس چینی با لعاب قهوهای سوخته و نقوش گیاهی و بهشدت رسوبگرفته بیشترین آمار اشیای فرهنگی کشتی لاهیجان را به خود اختصاص داده است. همچنین پایه قلیانی از شیشه آبیرنگ در کنار دیگر ظروف چینی دیده میشود. با توجه به محدودیت اطلاعات ما از دریانوردی در سدههای اخیر در دریای مازندران، مطالعه کشتی قاجاری لاهیجان از اهمیت فراوانی برخوردار است.
در برنامه بیرون کشیدن کشتی توسط غواصان بخش خصوصی تقریبا هشتاد قطعه بزرگ از وسایل آهنی که بر اثر اکسیداسیون به یکدیگر چسبیده بودند، از زیر آب خارج شد. همچنین در این مرحله تعدادی از قطعات چوبی کشتی نیز از زیرآب خارج شد. مجموعا چیزی در حدود ۲۰تن شیء از زیر آب خارج شد. در این عملیات تعدادی از اشیای کوچک مانند قطعات شکسته چینی، بطری، استکان، نعلبکی، قوری و اشیای مربوط به آشپزخانه توسط غواصان از زیر آب خارج شد. اشیای بهدستآمده از کشتی موید این مطلب است که این کشتی یک کشتی باربری بوده است. روسها به این نوع کشتی اشکون یا اشقون میگویند. وسایل کشتی بیشتر ساخت روسیه است، از جمله این اشیای ظروف چینی ساخت کارخانه معروف کوزنیسوف روسیه است.
بخشی از مقالهای به قلم حسین توفیقیان