نخستین تلهکابین در ایران
این خط هوایی که طول آن به ۱۰ کیلومتر میرسید، گوگرد پالایشگاه بیبیان را به ایستگاه راهآهن تمبی انتقال میداد تا از آنجا به وسیله قطارهای باری به اسکله «درخزینه» و از آنجا با دوبه یا یدککش به آبادان و اهواز انتقال یابد. گوگردی که به این طریق به دست میآمد، برای مصرف در داخل کشور و صادرات مورد استفاده قرار میگرفت.
برخی از چاههای مسجدسلیمان، دارای مقادیر زیادی گاز ترش بود [گاز ترش: گازی است که سولفور آن بسیار بالاست و از این رو برای هرگونه استفاده باید سولفور آن جدا شود] و پالایشگاهی ابتدایی که در اوایل تولید نفت در منطقه بیبیان مسجدسلیمان ساخته شده بود، این وظیفه را بر عهده داشت. این در زمانی بود که پالایشگاه آبادان، به عنوان نخستین پالایشگاه صنعتی خاورمیانه هنوز ساخته و راهاندازی نشده بود و البته پالایشگاه کوچک بیبیان تا سالها پس از راه افتادن پالایشگاه آبادان نیز به کار ادامه داد. به هر حال گاز ترش به پالایشگاه بیبیان منتقل و در آنجا در بخش گوگردسازی، به مایع قرمز رنگی تبدیل میشد. این مایع از طریق لولههایی به دو حوضچه در بیرون کارخانه هدایت میشد. دو نفر کارگر با لباس مخصوص و بیلهایی سرکج مایع را درون حوضچهها پخش میکردند به نحوی که ارتفاع آن حداکثر به ۱۰ سانتیمتر برسد. مایع قرمزرنگ پس از آنکه به درون حوضچهها ریخته میشد، ظرف چند دقیقه به دلیل ترکیب شدن با هوا، به رنگ زرد درمیآمد و از حالت مایع به جامد تبدیل میشد. حالا گوگرد جامد با کلنگهایی که دستههای کوتاه داشتند خرد و سپس به وسیله فرقون به داخل انبار سرپوشیدهای انتقال داده میشد.
برای انتقال گوگرد تولیدی به راهآهن زمینی تمبی- درخرینه، از ترن هوایی (سیستمی شبیه تلهکابین امروزی) استفاده میشد. در این سیستم هر واگن پس از عبور از جلوی دریچه انبار، با گوگرد بارگیری میشد. سپس واگنها به وسیله کابلهایی به بالا کشیده شده و با عبور از روی دکلهایی بلند، مسافتی در حدود ۱۰کیلومتر را تا بندر درخزینه در کنار رود کارون طی میکردند. در پایان راه واگنها گوگردهایشان را به درون واگنهای باری تخلیه میکردند و با چرخشی ۱۸۰درجهای به بیبیان بازمیگشتند تا مجددا عملیات حمل و بارگیری را انجام دهند.
جالب این که در مسیر عبور این کابینها که گاه از روی جادههای اتومبیلرو میگذشت، توریهای فلزی محکمی نصب شده بود تا از ریختن گوگردها در حین عبور کابینها به روی جاده و ماشینها ممانعت به عمل آید. از دیگر خاطراتی که شخصا به یاد دارم، گوگرداندود کردن مجسمههایی بود که دانشآموزان به عنوان کاردستی میساختند. به این صورت که مجسمههای گلی به کارگرانی که در حوضچههای گوگرد یا پالایشگاه بیبیان کار میکردند، داده میشد و آنها مجسمهها را در حوضچه گوگرد مذاب فرو میکردند. به این ترتیب مجسمههای لیمویی خوش رنگی، پوشیده از گوگرد، به دست میآمد. بر اساس روایت دیگری از آن روزها، یک بار تعدادی از کارگران تصمیم میگیرند برای رفتن به تمبی، از تلهکابین بیبیان استفاده کنند و به تصور این که هنگام رسیدن کابینها به مقصد و موقع دور زدن از آنها به پایین میپرند، سوار یکی از آنها میشوند. اما در پایان مسیر آنها موفق نمیشوند به موقع پیاده شوند و در نتیجه به داخل واگنهای باری که برای حمل گوگرد آمده بودند، سقوط میکنند. در همین حال سایر کابینهای حامل گوگرد از راه میرسند و محمولهها را روی سر آنها خالی میکنند! البته بعدها گاز ترش مسجدسلیمان به وسیله خط لوله به پتروشیمی ماهشهر انتقال یافت و تا آنجا که میدانم اکنون از آن مجموعه فقط دو حوضچه باقی مانده است.
منبع: مرکز اسناد صنعت نفت: نعمتالله امام، کارمند بازنشسته نفت