صحنه پرآشوب
روابط دو کشور
دولتمردان ایران معتقدند که مسیر تحولات افغانستان بیش ازپیش بر همگان ثابت کرده است که راهحل نظامی، چاره معضلات داخلی این کشور نیست، بلکه تنها راه فائق آمدن بر بحران افغانستان، «گفتوگوهای مسالمتآمیز سیاسی» (غیرامنیتی کردن) است و باید دخالتهای نظامی در امور افغانستان به همفکری، حمایت و پشتیبانی از فرآیند صلح در این کشور با هماهنگی کامل سازمان ملل متحد (جلب همکاری دولتها) تبدیل شود. اما به نظر میرسد وقایعی نظیر حمله شوروی، ظهور طالبان و القاعده و سپس تجاوز آمریکا به این کشور باعث شد فضا ناخواسته و بالاجبار به سمت امنیتی شدن افغانستان سوق داده شود، به گونهای که امروزه افغانستان در نگاه دولتمردان و محققان ایران، نوعی «هزینه امنیتی» محسوب میشود. به باور برخی، برخلاف الگوی رفتاری واکنشی و امنیتزای ایرانیان، الگوی رفتاری افغانها «کنشی و بحرانزا» بوده و افغانستان کانون فشار، آوارگان، مواد مخدر، ناامنی و... تلقی شده که امنیت ملی ایران را بهطور مستقیم تهدید میکند. افغانستان ضمن داشتن برخی تهدیدات علیه امنیت ملی ایران، تقریبا محیطی نامطمئن برای سرمایهگذاری است، اما ضمن بهتر شدن اوضاع امنیتی در شهرهای مهمی همچون مزارشریف، هرات، فراه و جلالآباد که تجارت در آنان صورت میگیرد و کشورهای مختلف در آنها مشغول به سرمایهگذاری هستند، راههایی برای انطباق با ناامنی وجود دارد. در حقیقت، در محیط کنونی افغانستان، مدیران باتجربه، برخلاف سرمایهگذاران جدید ایرانی، راههای سازگاری با ناامنی را آموختهاند و خشونت، بینظمی و سرقت را تمام مشکل سرمایهگذاری در این کشور تلقی نمیکنند.
بهعنوان مثال، از نظر تجار هندی و چینی، اقتصاد داخلی افغانستان بدون در نظر گرفتن مساله امنیت، از سایر شاخصهای جذاب سرمایهگذاری نظیر بازار وسیع، جمعیت جوان، نرخ تعرفه پایین، وجود منابع غنی معدنی و... برخوردار است. از سوی دیگر، بخش عمده ناامنیها تنها در ۱۰ درصد از خاک افغانستان، آن هم در مناطق جنوبی و بعضا شرقی این کشور که شرکتهای ایرانی در آنجا به کمترین سرمایهگذاری مبادرت ورزیدهاند، وجود دارد. نکته جالب توجه این است که به دلیل اشتراکات متعدد بین مردم ایران و افغانستان، شرکتهای ایرانی از امنیت بالاتری نسبت به شرکتهای خارجی برخوردارند.
با این تفاسیر، باید بازرگانی و تجارت در افغانستان را از مسائل صرفا امنیتیشده جدا کرد. در بعد همکاریهای امنیتی و دفاعی ایران و افغانستان میتوان گفت، روابط خوبی برقرار است، بهطوری که شیوههای مختلف همکاری در سطوح مختلف میان دو کشور در ۱۷سال گذشته ایجاد شده است و با برگزاری نشستهای متعدد و امضای اسناد همکاری، این همکاریها توسعه و گسترش یافتهاند. با آنکه ایران از حضور نیروهای خارجی در افغانستان در چند سال گذشته خشنود نبود، همکاریهای امنیتی میان دو کشور رو به گسترش بوده و هست. برنامههای مشترک امنیتی دو کشور در قالب کمیتههای مشترک امنیتی، دفاعی، سرحدی و کمیسیون مختلط عالی مدرنیزاسیون علائم مرزی پیگیری شده است.
این کمیتهها برنامههای مشترک امنیتی را در جلسات خویش طراحی و اجرا کردهاند که بر اثر آن مرز دو کشور در سال ۱۳۸۳، مرز دوستی و صلح اعلام شد. برای تنظیم بهتر برنامههای امنیتی مشترک، رهبران دو کشور در سال ۱۳۹۶ توافق کردند تا کمیتههای پنجگانهای را برای انجام گفتوگوهای تخصصی تشکیل داده و ساحات و عرصههای همکاریهای جدید دوجانبه را تعیین و مشخص کنند. در این راستا کمیته سیاسی، امنیتی و دفاعی میان دو کشور تشکیل و نخستین نشست آن خرداد ۱۳۹۶ در تهران برگزار شد که همکاریهای نظامی و دفاعی، همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی، مبارزه علیه جنایات سازمانیافته (قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و شبکههای افراطی)، فرآیند صلح در افغانستان و همکاریهای مرزی، عمدهترین مسائل مورد بحث در کمیته یادشده بود.
روابط تجاری و اقتصادی
روابط تجاری ایران و افغانستان به دلیل همسایگیایران و افغانستان برای هر دو کشور اهمیت دارد. افغانستان یکی از بازارهای عمده برای کالاهای ایرانی است. حجم دادوستد ایران و افغانستان در سالهای اخیر نزدیک به ۵/ ۴ میلیارد دلار برآورد شده و روابط تجاری و اقتصادی این دو کشور، حسنه و روبه رشد است. یکی از موانع مهم در این باره که میتوان به آن اشاره کرد، اوضاع سیاسی افغانستان است که گهگاه تحت تاثیر مداخلات نظامی قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا و نیز منازعات و کشمکشهای داخلی گروههایی همچون طالبان قرار دارد. بنابراین هر نوع سرمایهگذاری اقتصادی باید با ملاحظات امنیتی صورت گیرد؛ امری که بیش از هرچیز به اراده و پشتیبانی حکمرانان تهران و کابل نیازمند است. درچنین شرایطی فقط اتخاذ دیپلماسی اقتصادی و برنامهریزیهای هوشمند میتواند از موانع ارتقای سطح روابط اقتصادی ایران و افغانستان بکاهد.
راهبرد ایران در مذاکره با طالبان
در پی حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور ایالاتمتحده به گروه طالبان هشدار داد که گروه تروریستی القاعده را از افغانستان تحویل آمریکا دهد.
به دنبال خودداری طالبان از پذیرش درخواست ایالاتمتحده فرمان حمله به افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ میلادی با نام رسمی «عملیات بلندمدت آزادی» صادر شد. بریتانیا از سال ۲۰۰۲ میلادی فعالیتهای نظامی مستقل خود را آغاز کرد. هدف اصلی این جنگ، مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود. تقریبا یک ماه بعد، رژیم طالبان سقوط کرد و با برگزاری کنفرانس «بُن»، حامد کرزای به قدرت رسید و در انتخابات به مقام ریاستجمهوری برگزیده شد. پس از ۱۳ سال جنگ مداوم، در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۴ ناتو و ایالاتمتحده رسما به عملیات جنگی در افغانستان پایان دادند و تمامی مسوولیتهای امنیتی را به دولت افغانستان واگذار کردند. از اینرو دوره جدیدی از جنگ در افغانستان از ۲۰۱۵ آغاز شد.
راهبرد ایران از مذاکرات بینالافغانی در افغانستان و مذاکره با طالبان حمایت میکند و نیمنگاهی نیز به تاثیرگذاری بر رویکرد این گروه در قبال شیعیان هزاره و سایر قومیتهای غیرپشتون در افغانستان دارد. ایران از همان اجلاس «بُن» همواره تاکید داشته است که سایر قومیتهای افغان نیز باید نقشی برابر در آینده قدرت سیاسی این کشور ایفا کنند تا از این طریق، صلح و ثبات پایدار در افغانستان برقرار شود. مشارکت طالبان در قدرت در صورتی که به برقراری ثبات نسبی و کاهش حملات تروریستی و نظامی در افغانستان منجر شود، میتواند ضریب امنیت در این کشور را تا حدودی بهبود بخشد. این موضوع با توجه به مجاورت جغرافیایی ایران با افغانستان اهمیت دارد و بر تقویت امنیت مرزهای مشترک، کاهش قاچاق مواد مخدر، کاهش مهاجرتهای غیرقانونی، مقابله با تروریسم تکفیری داعش و مقابله با هرگونه اشغالگری خارجی، تاثیر مثبت خواهد داشت.