لئوپولد مک کلینتاک، سرپرست کشتی‌سازی پورت موت

گزارش مک کلینتاک بیش از گزارش رای، مورد پذیرش واقع شد. هر چند گزارش رای در واقع رهنمودی برای مک کلینتاک بود تا ناحیه هدفی را که باید جست‌وجو کند، به درستی برگزیند. گزارش مک کلینتاک از دیگر سو با این گفته که فرانکلین پیش از مرگش در نهایت گذرگاه شمال غرب را کشف کرده است، مشاجرات و مباحث زیادی برانگیخت؛ هرچند که هرگز چنین ادعایی حقیقت نداشت و درواقع این رای کاشف بود که با کشف تنگه رای، گذرگاه عاری از یخ را در قطب شمال کانادا کشف کرده بود.

 او متولد ۸ جولای ۱۸۱۹ در کانتی‌لوث واقع در دانداک ایرلند در خانواده‌ای سرشناس بود. او در ۱۸۳۵ به‌عنوان یک نجیب‌زاده داوطلب به نیروی دریایی سلطنتی پیوست و از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۹ در مجموعه‌ای از پژوهش‌ها تحت نظر سر جان فرانکلین مشارکت داشت.

در ۱۸۴۸ مک کلینتاک در جریان بررسی جزیره سامرست‌ (شمال کانادا) با جیمز کلارک راس همراهی کرد و در معیت کاپیتان هنری کلت از ۱۸۵۲ تا ۱۸۵۴، خود ۲۳۰۰ کلیومتر را با سورتمه پیمود تا ۱۳۰۰ کلیومتر مربع از خط ساحلی پیش‌تر ناشناخته را کشف کند.

   سرنوشت گروه اکتشافی فرانکلین

در ۱۸۵۴ کاشفی به نام جان را از غرب از خلیج ریپالس در امتداد کناره‌های خلیج هودسون شروع به حرکت کرد و در این مسیر فردی بومی از قبیله اینویت به وی گفت که یک کشتی جایی در غرب رها شده است. گروه‌های اکتشافی قبلی در این ناحیه حرکت نکرده بودند؛ زیرا فکر می‌کردند که توده‌های یخ مانع از سفر آنان خواهد بود. در آوریل ۱۸۵۷ مک کلینتاک بنا بر خواهش بانو جین فرانکلین پذیرفت تا در رأس گروهی متشکل از ۲۵ مرد دست به جست‌وجویی تازه در راستای یافتن کشتی گمشده فاکس در غرب خلیج ریپلاس بزند. وی در خلیج دیسکوو واقع در کرانه غربی گرینلند، سی سگ سورتمه‌کش و یک سورتمه‌ران از قبیله اینویت استخدام کرد. در این زمان فاکس به مدت هشت ماه در محاصره یخ قرار داشت. سال بعد نیز توام با ناامیدی بود و مک کلینتاک نتوانست تا آگوست سال بعد، یعنی ۱۸۵۸ به جزیره بیچی برسد. او در حالی وارد پیل ساوند شد که توده‌های یخ آن را فراگرفته بودند و پس از آن به امید عبور از تنگه بیلوت وارد مدخل شاهزاده ریگنت شد.

در فوریه ۱۸۵۹ و با ممکن شدن سورتمه‌رانی وی راهی جنوب به سمت قطب مغناطیسی شمالی شد؛ جایی که پیش‌تر توسط جیمز کلارک راس کشف شده بود. در آنجا وی با گروهی از اینویت‌ها مواجه شد که به وی گفتند یک کشتی در جزیره شاه ویلیام در هم شکسته و به گل نشسته است؛ هرچند سرنشینان آن به سلامت از آن پیاده شده و تعدادی سفیدپوست نیز در یک جزیره مرده‌اند. مک کلینتاک در آوریل دوباره راهی جنوب شد و در کرانه شرقی جزیره شاه ویلیام با گروهی دیگر از اینویت‌ها ملاقات کرد که برخی از اقلام سفر اکتشافی فرانکلین را به وی فروختند.

ویلیام هوبسون که از وی جدا شده بود، یادداشتی پیدا کرد که گروه اکتشافی فرانکلین آن را در زیر یک سنگ چین در کرانه شمال غربی این جزیره گذاشته بودند. این سند از مرگ سر ویلیام فرانکلین در ۱۱ ژوئن ۱۸۴۷ خبر می‌داد و همچنین بیان می‌کرد که دو تن از اعضای این گروه درصدد راهبری بازماندگان به سوی جنوب و سرزمین اصلی آمریکای شمالی برآمده بوده‌اند. گروه مک‌کلینتاک دو اسکلت با لباس‌های اروپایی و یک قایق حامل دو جسد یافتند. آنان باز به سمت جنوب رفتند تا اینکه به جزیره مونترال و دهانه رودخانه «بکس گریت فیش» رسیدند.

مک‌کلینتاک در ۱۸۵۹ به انگلستان بازگشت و به عنوان کاشف فرجام گروه اکتشافی گمشده فرانکلین مورد استقبال قرار گرفت. پارلمان علاوه بر اعطای لقب شهسواری به افراد گروه فاکس، به آنان پنج هزار پوند نیز جایزه اعطا کرد. روایت این سفر با نام «سفر دریایی فاکس در آب‌های قطب شمال: روایتی از کشف سرنوشت سر جان فرانکلین و همراهانش» منتشر شد. یافته‌های مک‌کلینتاک در رمانتیک‌سازی چهره جان فرانکلین در فرهنگ بریتانیا نقش مهمی ایفا کرد.

مک‌کلینتاک از ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۸ به فرماندهی بخش جامائیکا رسید و در آنجا ریاست کارگاه کشتی‌سازی برعهده وی گذاشته شد. او از ۱۸۷۲ تا ۱۸۷۷ سرپرست کشتی‌سازی پورت موت بود و در ۱۸۷۹ سرفرماندهی پایگاه آمریکای شمالی و هند غربی بر عهده وی نهاده شد. او در ۱۸۸ از نیروی دریایی بریتانیا کناره‌گیری کرد و بازنشسته شد و در نوامبر ۱۹۰۷ درگذشت.