ایران در دوره جنگ جهانی اول
انقلاب سالهای ۱۹۱۱-۱۹۰۵ ایران به رژیم فئودال و استبداد قجر ضربهای وارد کرد و به وضع قانون اساسی و به تشکیل اولین مجلس که طویلالعمرترین مجالس کشورهای شرق است، منجر شد. این انقلاب رژیم فئودال را متزلزل کرد و به اندازه قابلملاحظهای شرایط واژگون کرد ن سلسله قاجاریه و مبارزه برای استقلال ملی را که پس از آن، در ایران تکامل و توسعه یافت آماده کرد.
سرکوبی انقلاب سالهای ۱۹۱۱ -۱۹۰۵ ایران زمینه را برای اسارت و بردگی بیشتر ایران و تقویت مواضع اقتصادی و سیاسی انگلستان و روسیه تزاری در کشور آماده کرد. در آستانه جنگ اول جهانی ایران تقریبا به مستعمره کامل انگلستان و روسیه تزاری مبدل شد و فقط بهطور رسمی یک دولت مستقل و غیروابسته بهشمار میرفت. متفکر روسیه در اثر خود موسوم به «امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایهداری» ایران، چین و ترکیه را ممالک نیمهمستعمره نامیده در ضمن نشان داد که «نخستین کشور از ممالک نامبرده تقریبا به کلی مستعمره شده و دو کشور دیگر به چنین سرنوشتی دچار خواهند شد.»
حتی در سال ۱۹۱۳ دولت ایران تحتفشار انگلستان و روسیه تزاری ناگزیر بود رسما با شناسایی قرارداد ۱۹۰۷ انگلستان و روس راجع به تجزیه ایران به مناطق نفوذ موافقت کند. بردگی مالی ایران شدت یافت. ظرف سالهای ۱۹۱۴-۱۹۱۱ دولت ایران پنج قرضه جدید گرفت که سه قرضه به مبلغ رویهم ۲ میلیون لیره انگلیسی در انگلستان و دو قرضه به مبلغ در حدود ۱۴ میلیون روبل طلا از روسیه گرفته شده بود. در سال ۱۹۱۴ ایران ۶۸۰۴ هزار لیره انگلیسی به روسیه و انگلستان بدهکار بود. ایران ناگزیر بود سالانه ۵۶۳۶۰۰ لیره انگلیسی یعنی در حدود یک چهارم تا یک سوم تمام مخارج دولتی را تنها بهعنوان ربح این وام بپردازد. نفوذ بانک شاهنشاهی و بانک رهنی روسیه باز هم بیشتر افزایش یافت. جریان تبدیل ایران به زایده کشاورزی و مواد خام دول سرمایهداری تشدید شد.
پیش از جنگ جهانی اول انگلیسها بهرهبرداری از معادن نفت جنوب ایران را در خوزستان توسعه دادند. در سال ۱۹۰۸ در منطقه مسجد سلیمان ذخایر نفتی عظیمی کشف شد. در سال ۱۹۰۹ شرکت نفت انگلیس و پرس تشکیل شد (در سال ۱۹۳۵ این شرکت به نام شرکت انگلیس و ایران تغییر نام داد). در نتیجه رشد اهمیت صنعتی و جنگی نفت و احتیاج ناوگان جنگی انگلیس به سوخت نفتی، دولت انگلیس حداکثر سهام شرکت را خرید و به این طریق فعالیت شرکت را زیر نظارت خود گرفت. اهمیت نفت ایران مخصوصا هنگام جنگ جهانی اول که طبق قرارداد با دریاداری بریتانیا، شرکت، نفت ناوگان جنگی بریتانیا را تامین میکرد، افزایش یافت. استحصال نفت در موسسات شرکت در مدت جنگ از ۸۰ هزار تن در سال ۱۹۱۳ به یک میلیون و ۱۰۰ هزار تن در سال ۱۹۱۹ ترقی کرد، در نتیجه سازمانهای شرکت نفت انگلیسپرس، اسارت و بردگی ایران به وسیله انگلستان باز هم شدت یافت. شرکت علاوهبر مزایای اقتصادی به غصب یک رشته حقوق سیاسی نیز نائل آمد. حق داشتن مراقب و پلیس مخصوص به خود، مدرسه و... حکام جزیره آبادان و مناطق دیگر که موسسات شرکت در آن واقع بود با نظر انگلیسها منصوب و معزول میشدند. شرکت به دولتی در دولت مبدل گشت. روسای ادارات شرکت، مانند معمول، از انگلیسها – جاسوسهای نظامی و غیرنظامی – تعیین میشدند. کمپانی نفت پرس و انگلیس در کنار بانک شاهنشاهی به یکی از مهمترین اهرمهای امپریالیسم انگلیس در ایران مبدل شد.
قشون روسیه تزاری و انگلستان که هنگام سرکوبی انقلاب سالهای ۱۹۱۱-۱۹۰۵ ایران، مناطق شمالی و جنوبی آن کشور را اشغال کرده بودند، کاملا ایران را تخلیه نکردند. در آستانه جنگ، قشون روسیه تزاری قسمتهای شمالی آذربایجان ایران، خوی و شهرهای دیگر را در اشغال خود داشتند.
کشتیهای جنگی انگلیسی در کارون لنگر انداخته بود، واحدهای ارتش انگلیس شهرهای اهواز و محمره (خرمشهر) را در خوزستان – در منطقه فعالیت کمپانی نفت انگلیس پرس اشغال کرده بودند. واحدهای قشون ایران که بیشتر شایسته جنگ بودند، عبارت بودند از بریگاد قزاقها در حدود ۸ هزار نفر به فرماندهی افسران روس در شمال و واحدهای ژاندارمری (در حدود هفت هزار نفر) به فرماندهی افسران سوئدی در جنوب.
به این ترتیب در آغاز جنگ جهانی اول، ایران تقریبا به مستعمره کامل دول امپریالیستی مبدل شده و فقط بهطور رسمی، روی کاغذ، خود را دولت مستقلی میپنداشت. در سال ۱۹۱۵ یک سیاستمدار روس راجع به ایران نوشت که ایران در آن موقع نه دهم (۹۰درصد) مستعمره به شمار میرفت.
در حوالی سال ۱۹۱۴، مواضع آلمان نیز در ایران به میزان قابل توجهی تقویت شد. آلمان پیش از جنگ در تجارت خارجی ایران مقام سوم را پس از روسیه تزاری و انگلیس احراز میکرد. در بسیاری از شهرهای ایران شعب و نمایندگی موسسات تجارتی و صنعتی آلمانی تاسیس شد. خط کشتیرانی آلمانی فعالیت خود را در خلیج فارس فعالانه توسعه میداد. آلمان پیش از جنگ در امر حملونقل دریایی از راه خلیج فارس، مقام دوم را پس از انگلستان احراز میکرد. تضاد روس و آلمان و مخصوصا تضاد انگلیس و آلمان در ایران، اگرچه در مقابل تضادهای بین این کشورها در سایر قسمتهای جهان فرعی بهشمار میرفت، اما با این حال قسمت اصلی آن تضادهای امپریالیستی محسوب میشد که به جنگ جهانی اول منجر شد.
پس از آغاز جنگ، دولت ایران در روز دوم نوامبر سال ۱۹۱۴ رسما اعلام بیطرفی کرد. با وجود اعلام بیطرفی، سرزمین ایران به میدان مبارزات مسلحانه بلوکهای جنگجوی امپریالیستی مبدل شد.