اولین لایحه بودجه ایران
پوشیده نیست که مالیه مملکت به منزله خون است در بدن، همچنان که فساد خون اسباب بروز مرض میشود، اغتشاش امر مالیه هم باعث اختلال امور ملکی است. متاسفانه دولت ایران سالها است گرفتار این اختلال و مرض مالی است. اگرچه به سعی و توجه مجلس شورای ملی در سنه ماضیه قویئیل تسویه جمع و خرج مملکت انجام پذیرفت، ولی در عمل به واسطه چند علل مقصود و مطلوب بهطور دلخواه صورت وقوع پیدا نکرد و بزرگترین علل، عدم انتظام ولایات بود که از پیشامد وضع جدید و اشتباهات عامه ناس در اصل موضوع ناشی شد.
هرچند در سنوات اخیر و بالفعل اولیای امور گرفتار سختی و تنگدستی بوده و هستند، ولی باید دانست که خوشبختانه سرچشمههای عایدات دولتی این ملک تقریبا دست نخورده مانده و همینقدر لازم است که تخمی کاشته شود تا نتیجه حاصل شود. نکته مهمی که باید گوشزد و مرکوز ذهن تمام اهل مملکت شود این است که تصور نکنند که از خودداری و امساک در ادای خراج و مالیات صرفه میبرند، زیرا که وجوه مالیاتی برای مصارفی است که تمام سعادت و نیکبختی اهالی مملکت بسته به انجام آن مصارف است و هر قدر در این ماده کوشش بیشتر شود، رفاهیت زیادتر خواهد بود و برعکس عدم انجام حوائج موجب اختلال معیشت آنان است. مثلا به موجب حساب دقیق بنده یقین کردهام که هر نفری از افراد سکنه ایران پانزده قران کرایه تجارت خارجه، یعنی کرایه امتعهای که از خارجه به ایران وارد میشود و از ایران به خارجه میرود میدهد و اهالی شهرها علاوه بر این، سری (نفری) 6 تومان بر روی هم کرایه مایحتاج داخله خود را میدهند. به ساخته شدن راهآهن میان شهرها، این کرایه نصف میشود، یعنی شهرها پس از دایر شدن راه آهن کلیتا سری چهار تومان تقریبا کرایه خواهند داد و عموم اهالی سری هفت هزار و پانصد دینار. شرط این صرفه کرایه وجود راه است و ساختن آن، چنانکه بعد ذکر خواهد شد یک مبلغ وجه ضمانت ابتدایی میخواهد که به هر نفر شهری پنج هزار میرسد و به هر رعیتی یکهزار، تا این اندازه فداکاری نشود، هشت برابر آن صرفه کرایه حاصل نخواهد شد. قصور گذشتگان در ادای تکلیف خود مردم را به شبهه انداخته و ادای مالیات را از قبیل جریمه دانستهاند که هرقدر ممکن باشد از پرداخت آن باید شانه خالی کرد و غافلند که مالیات را برای چه وضع کردهاند و اگر داده نشود و به مصارف خود نرسد، چه مفاسدی در کار خود مردم دست میدهد. موقع صرف وجوه مالیه اجمالا برای حصول سه مطلب است: اول حفظ نظم، دوم تربیت اطفال اهالی مملکت، سیم تسهیل اسباب مراوده، یعنی آبادی طرق و شوارع. هر یک از این سه فقره صورت نگیرد، امر آسایش و ترتیب معاش اهل مملکت مختل خواهد بود. در زمان گذشته فقط حفظ نظم تا یک درجه بهعمل میآمد و در تربیت اطفال و تسویه راهها اقدامی نمیشد، به این جهت مردم این خاک در یک حال توقف و بیخبری مانده و در هیچیک از شعب زندگی آنها حرکتی مشاهده نمیشد. بعد از تغییر و تبدیل مسلک دولت به مشروطیت به واسطه جسارت اشرار از یک طرف و بیاسبابی دولت از طرف دیگر نظم هم از میان رفته و ترتیب ناگواری پیش آمده که اگر به زودی به تدابیر کافیه شافیه معالجه نشود موهم همه قسم مخاطره برای آتیه ملک در نظر است. هیات مجریه دولتی و هیات مجتمعه مجلس شورای ملی باید آنی غفلت نورزیده، تمام اوقات خود را مصرف رفع معایب مزبوره بنمایند تا انشاءالله آنطور ترقی مطلوب که مقصود اصلی تمام زندگانی ملت است به عرصه شهود و ظهور بیابد. برای اینکه مطلب درست شکافته شود باید دانست احتیاج فوری و فوتی مملکت چیست و در صدد انجام آن برآمد.